
کتاب آدم، گربه، مرگ زولفو لیوانلی PDF رمانی روانشناختی و تحسینبرانگیز است که داستان زندگی سامی ، یک پناهنده سیاسی را در کشوری غریب روایت میکند . این اثر با دو روایت متفاوت از یک ماجرا ، به عمق تجربیات میلیونها زندانی سیاسی در تاریخ میپردازد و چالشهای سختی که آنها با آن مواجه هستند را به تصویر میکشد .
سامی که پس از سالها زندان و شکنجه در ترکیه به سوئد مهاجرت کرده ، در بیمارستان با فردی مواجه میشود که گذشتهاش را تحت تأثیر قرار داده است . در این میان ، گربهای بر رفتار او تأثیر میگذارد و او را در دوراهی انتقام و بخشش قرار میدهد . این رمان با نثری زیبا و عمیق ، به بررسی مسائل انسانی ، اجتماعی و سیاسی پرداخته و خواننده را به تفکر درباره انتخابهای دشوار در زندگی وامیدارد . “آدم ، گربه ، مرگ” نه تنها داستانی جذاب و احساسی است ، بلکه دعوتی است به همذاتپنداری با شخصیتها و درک عمیقتر از شرایط انسانی در دنیای معاصر … با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
او نویسنده ، موسیقیدان ، کارگردان و سیاستمدار درخشان و مطرحی است که در ترکیه چشم به جهان گشود . زولفو لیوانلی (Zulfu Livaneli) تا به امروز کتابهای سیاسی و اجتماعی و داستانهای بسیاری به نگارش درآورده که به دلیل همین تفکرات و داستانهای سیاسی مدتی را در زندان سپری کرده است .
لیوانلی به خاطر رمانها و آثار موسیقی صلحجویانهاش بیش از 30 جایزهی جهانی و ملی در زمینههای ادبیات ، موسیقی و سینما مانند جایزه بهترین نویسنده جدید بارنزاند نوبل آمریکا و جایزه بهترین کتاب سال ایتالیا و فرانسه را اخذ نموده است . آثار این نویسنده ترکیهای به 34 زبان مختلف جهان ترجمه شده و در کشورهایی همچون چین ، اسپانیا ، کره و آلمان در فهرست پرفروشترین کتابها قرار گرفته است .
زولفو لیوانلی در سال 1996 از طرف یونسکو در پاریس به دلیل همکاری در فرهنگ و صلح جهانی مورد تقدیر قرار گرفت و به عنوان مشاور مدیر کل منصوب شد . او بین سالهای 2002 تا 2006 به عنوان عضو پارلمان ملی ترکیه و شورای اروپا فعالیت داشت . از مهمترین آثار او میتوان به کتابهای آخرین جزیره ، سفر با الیا کازان ، حکایت برادرم ، یک گربه ، یک مرد ، یک مرد و بی قراری اشاره کرد .
من در تمام عمرم مانند یک سگ زندگی کرده بودم . اما دیگر تصمیم قطعی گرفته بودم که به یک گربه تبدیل شوم . گربه میشدم . یکی از اساسیترین موضوعاتی که نویسنده از آن خبر نداشت همین بود . در زندگی من دیگر هیچ جایی برای سگ بودن نبود . دیگر حاضر نبودم مثل سگ پاچهخواری کنم ، وابسته شوم ، تلاش کنم دیگران را به خودم وابسته کنم ، سرم را نوازش کنند ، به خاطر احساس نیاز به عشق و محبت به پروپای انسانها بپیچم و خودم را به پاهایشان بمالم ، همراه با دمم باسن پشمالویم را تکان دهم تا دوستداشتنی به نظر برسم . مدتها قبل همۀ این رفتارها را رها کردم . سالهایی که سگ بودم همۀ این کارها را کرده بودم . بیش از اندازه هم کرده بودم .
اما آن کارها مرا بدبخت کرده بود و تا لبۀ مرگ پیش برده بود . لبۀ مرگ از خود مرگ فاجعهتر است . این را وقتی تجربهاش کردم فهمیدم . مدتهای طولانی به خاطر وابستگیهایم تا مرز از دست دادن عقلم پیش رفتم . وجودم پر از سیاهی شده بود : یک تاریکی عمیق که نتوانستم آن را از وجودم بیرون کنم ، بالا بیاورم و از آن بیرون بیایم . در دورۀ تقریباً یکماههای که اسمش را دوران تهوع میگذارم ، نتوانستم وجودم را از این تاریکی خالی کنم . همیشه در وجودم بود . همانند فیلمی که سیگورنی ویور در آن بازی میکرد ، منتظر بودم یک روز شکمم را پاره کند و بیرون بیاید ، اما این اتفاق هرگز نمیافتاد .
آن روزها انگار زندگی را فراموش کرده بودم . یکی باید آن را به یادم میآورد. اگر به اینکه «باید نفس بکشم !» فکر نمیکردم ، نفس کشیدن نیز یادم میرفت .
فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب راز دختران موفق کارا الویل لیبا PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.