دانلود کتاب ژنرال ارتش مرده اسماعیل کاداره PDF

کتاب ژنرال ارتش مرده اسماعیل کاداره PDF بارانی همراه با دانه‌های درشت برف بر سرزمین بیگانه می‌بارید . باند بتونی ، ساختمان‌ها و مامورین محافظ فرودگاه سراپا خیس بودند . برف آبدار ، دشت و تپه‌های اطراف را در آب غوطه‌ور و آسفالت جاده را درخشنده کرده بود . به نظر همه این باران یکنواخت در این فصل چیزی جز تصادف نمی‌توانست باشد . ولی ژنرال زیاد غافلگیر نشد با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .

ژنرال حرف‌هایش را از سر گرفت : فقط شیطان می‌داند ملت‌ها با آوازهایشان چه می‌خواهند بگویند . به راحتی می‌شود زمینشان را حفر کرد و واردش شد ، اما نفوذ به روحشان محال است !
اسماعیل کاداره نویسنده کتاب ژنرال ارتش مرده متولد 1936 در جیروکاستر ، موطن انور خوجه دیکتاتور کمونیست است . کاداره در تیرانا و مسکو تحصیل کرد و پس از بازگشت به آلبانی روزنامه‌نگار شد . او در سال 1996 به عضویت فرهنگستان علوم اخلاقی و سیاسی فرانسه درآمد و پس از آن نیز به عنوان افسر «لژیون دونور» معرفی شد .
انتشار رمان ژنرال ارتش مرده در سال 1963 شهرت ادبی او را تثبیت کرد و نامش را بر سرزبان ها انداخت .

برشی از کتاب ژنرال ارتش مرده اسماعیل کاداره

«ژنرال به آواز گوش می‌داد و هم‌زمان می‌کوشید معنایش را درک کند . مثل بقیه آوازی حزین و باوقار بود . خدانگهدار ، خدانگهدار … ژنرال اندیشید شاید هم‌ قطاران کشته‌ شده‌اش را یادآوری می‌کند . یکی از ملاقات‌کنندگانی که پیش از حرکت به دیدنش آمده بود به او گفته بود که آلبانیایی‌ها اغلب به افتخار هم‌ رزمانشان آواز می‌خوانند .

ژنرال با خود گفت : کسی چه می‌داند این کارگر پیر چه فکرهایی در سر دارد . این‌جا و آن‌جا قبرها را می‌شکافد و از آن‌ها یادگارهای جنگ را جمع‌ آوری می‌کند … بی‌شک پیرمرد از او بیزار بود . ژنرال نفرت را در چشمانش می‌خواند ، جز این هم نمی‌توانست باشد . آن‌ها دو دشمن خونی بودند که به این کار گماشته شده بودند ، مثل دو گاو که به یک یوغ بسته شوند .

یکی سیاه و آن یکی هم سیاه . شادی یکی غم دیگری را به دنبال داشت . گورکنی که شش روز در هفته گور می‎کند و روز هفتم بنا می‎کرد به آواز خواندن ؛ ژنرالی که شش روز همان کار را می‌کرد اما روز آخر هفته نه می‌توانست بخواند و نه بلد بود . ژنرال لحظه‌ای کوشید تجسم کند چه آوازی ممکن است جمع‌ آوری سربازهای مرده را نشان دهد و بعد ، با حسرت و اندوه سر تکان داد . البته هیچ آوازی ، مگر نعره‌ای از سر وحشت .»

💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗

دانلود کتاب شمعی در باد الکساندر سولژنیتسین PDF

⭐⭐⭐⭐⭐