کتاب ترس بزرگ پرویز قاضی سعید PDF ، امروز در این دنیای بزرگ دیگر هیچکس را ندارم ، تنها مثل آن شکوفه سرمازده ای که بر سر آن درخت باقیمانده است . يك ساعت پیش از گورستان آمدم در آنجا در آن شهر مردگان تنها امیدم را تنها کسی که در این دنیای بی در و پیکر بخاک سپردم او مادرم بود در مراسم تدفین او هیچکس نبود او را در گور گذاشتند و بعد گورکن ها مثل اینکه چوبی را در … با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
پرویز قاضی سعید در دنیای ادبیات فارسی یکی از نویسندگان پرطرفدار و پرفروش به شمار میرود . او بیشتر به خاطر نوشتن رمانهای جنایی و معمایی معروف است . قاضی سعید در دهه 1350 خورشیدی ، با نگارش رمانهای هیجانی به شهرت رسید و مخاطبان زیادی را در ایران جذب کرد . داستانهای او معمولاً با محوریت شخصیتهای پیچیده و موقعیتهای پرخطر همراه هستند که خواننده را در یک جریان پیوسته از هیجان و تعلیق قرار میدهند .
یکی از ویژگیهای بارز آثار پرویز قاضی سعید ، توانایی او در خلق شخصیتهای واقعی و داستانهای نفسگیر است . او به جزئیات اهمیت زیادی میدهد و همین امر باعث میشود که داستانهای او زنده و باورپذیر به نظر برسند . قاضی سعید نویسندهای است که توانسته مخاطبان مختلفی از سنین و سلیقههای متفاوت را به خود جذب کند .
پرویز قاضی سعید آثار بسیاری در ژانرهای مختلف به نگارش درآورده است . از دیگر آثار معروف او میتوان به «کیمیای قاتل» ، «شهره افسانهای» و «شکارچی شب» اشاره کرد . هر یک از این آثار در نوع خود داستانهایی پرهیجان و پیچیده هستند که توانستهاند مخاطبان زیادی را به خود جذب کنند . قاضی سعید همواره توانسته در هر یک از کتابهای خود عناصر تعلیق ، ماجراجویی و شخصیتپردازی قوی را به خوبی ترکیب کند .
امروز در این دنیای بزرگ دیگر هیچ کس را ندارم . تنها مثل آن شکوفه سرما زده ای که بر سر آن درخت باقی مانده است . یک ساعت پیش از گورستان آمدم . در آنجا در آن شهر مردگان تنها امیدم را تنها کسانی که در این دنیای بی در و پیکر به خاک سپردم؛ او مادرم بود .
در مراسم تدفین او هیچ کس نبود . او را در گور گذاشتند و بعد گورکن ها مثل اینکه چوبی را در خاک می گذارند با خونسردی به روی خاک ریختند دلم می خواست فریاد بکشم نه… شما را به خاطر خدا او را در این گور سرد و خاموش تنها نگذارید . اما فریاد من در گلویم شکست .
بغض می خواست خفه ام کند و اشکم آهسته به روی خاکهای مرطوب گور او می ریخت . همین دیگر ، همه چیز تمام شده بود . از گورستان بیرون آمدم ، هیچ چیز فرق نکرده بود . خورشید داشت در پشت کوهها پنهان میشد .
انسان ها مثل دیوانگان در این تیمارستان بزرگ به این طرف و آن طرف می رفتند . اتومبیل ها و گاری های شکسته با اسب های نحیف در خیابانها به دنبال سرنوشت می دویدند . دختر و پسر جوانی در پشت دیوار گورستان عشق بازی می کردند و به محض دیدن من خنده کنان فرار کردند …
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب تابستان و تب پرویز قاضی سعید PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.