کتاب تنهای بزرگ کریستین هانا PDF از پرفروشترین کتابهای سال 2018 در آمریکا ، داستان زندگی سربازی آسیب دیده به نام ارنت آلبرایت را در سال 1970 به تصویر میکشد که برای شروع یک زندگی جدید، خانوادهاش را به آلاسکای وحشی میبرد . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
دختر ارنت به نام لنی که شخصیت اصلی کتاب تنهای بزرگ (The great alone) است و تنها سیزده سال دارد ، میان رابطهی پر فراز و نشیب پدر و مادرش قرار گرفته و ناگزیر به پذیرش این شرایط جدید است اما امید دارد این سرزمین جدید، آیندهای بهتر را برای او و خانوادهاش به همراه داشته باشد .
این جابجایی و تغییر ، ابتدا دلپسند است اما زمانی که زمستان پدیدار میشود و حالت روانی ارنت بدتر از گذشته میشود ، همسر و فرزندش در موقعیتی غیر قابل کنترل قرار میگیرند . لنی و مادرش کورا که عاشقانه یکدیگر را دوست دارند به دلیل شرایط بدی که دارند آشپز و خدمتکار میشوند . آنها نه تنها در مقابل عوامل طبیعی بلکه به خاطر تصمیمات نادرستی که از باورشان به خوب شدن ارنت و برگشتنش به شخصیت قبل از جنگ ناشی میشد مجبور به مجادله هستند .
لنی کم کم بزرگ شده و در مدرسه دلباختهی پسری به نام متیو میشود . ادامهی این کتاب پیرامون داستان لنی روایت میشود . او با پدر بیمار و مادر ضعیفش سعی دارد تا زندگیشان را سر پا نگه دارد . اما حس حسادت پدرش ارنت به پدر متیو به نفرت تبدیل شده و و ضعیت را برای لنی دشوارتر میکند تا جایی که ماجرا به کلاف سردرگمی تبدیل میشود .
کریستین هانا (Kristin Hannah) نیز همچون شخصیت اول داستانش ، لنی ، و به دنبال تصمیم پدرش به آلاسکا مهاجرت کرده است . او همچنان با آن مکان احساس همبستگی دارد . تمام طول داستان سرشار از توصیفات هانا در مورد مناظر شورانگیز آلاسکا است .
در واقع شگفتی رمان تنهای بزرگ ، خود آلاسکاست . با همهی رام نشدگیاش ، زیبایی مبهوت کنندهاش و شکوه خطرناکش . همه اینها به اندازه یک داستان دراماتیک صحنههای کاملی خلق میکند که مشخصا فضای دهه هفتاد میلادی را به نمایش میگذارد .
کریستین هانا ، نویسندهی معروف آمریکایی متولد سال 1960 در کالیفرنیا است . او جوایز معتبر بسیاری را از آن خود کرده و کتابهایی را به رشتهی تحریر درآرده است که همیشه فروش بالایی داشتهاند . وی فارغالتحصیل یک مدرسهی حقوقی در واشنگتن بوده و پیش از نویسنده شدنش تمام وقت ، در سیاتل به کارهای قضایی میپرداخته است .
– یک موفقیت . (Kirkus Reviews)
– تصویری هیجانانگیز از خانوادهای در بحران ، و اجتماعی در آستانهی تغییر . (Booklist)
– این داستان با روحی حماسی ، اراده آدمها را در تحمل شرایط ناگوار میآزماید . (Real Simple Magazine)
– این رمان، ارادهی انسانها در تحمل مسائل غیرقابل تصور را مورد بررسی قرار میدهد . (Real Simple magazine)
– فریبا، غیر قابل اتکا … رمان تنهای بزرگ با توصیف مناظر هیجانانگیز آلاسکا به اوج رسیده است . (Christina Baker)
– خوانندگان از موشکافیهای داستان و وابستگی غیر قابل گسست میان مادر و فرزند قدردان خواهند بود . (Sara Guen)
– هانا یک سرزمین بکر ابتدایی را به یاد میآورد . منطقهای بکر و دست نخورده قبل از کشفشان توسط کشتیهای کروز . (Dr. Miriam Klein)
– هانا به ظرافت زیبایی طبیعی و خطرات آلاسکا و تصویر یک خانواده بحرانزده و جامعهای در شرف تغییر را به نمایش گذاشته است . (Librari Journal)
– از پرفروشترین کتابهای سال 2018
– از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز
– بهترین داستان تاریخی سال 2018 از نظر کاربران سایت گودریدز
– بهترین کتاب آمازون در فوریه 2018
داخل کلیسا بزرگتر از آن بود که از بیرون دیده میشد . دیوارهای تختهای با مهرههای سفید و کفپوشی از درخت کاج . آنجا نیمکتی وجود نداشت . مردم در حالی که کنار هم ایستاده بودند، فضا را پر کرده بودند . مردی که لباس سفید و کت خزدار پوشیده بود، در مقابلش ایستاد . صورتش به کل در میان سبیل و ریش پنهان شده بود .
تقریبا تمام کسانی که لنی در کانق دیده بود ، آن جا بودند . او لارج مارج را دید که وسط خانم رودز و ناتالی ایستاده بود . همهی خانواده هارلند در حالی که به هم چسبیده بودند ، در آن جا بودند . حتی پت دیوانه هم با آن قویی که در بغل گرفته بود ، آن جا بود .
اما این ردیف اول بود که توجه او را به خود معطوف کرد . آقای والکر در کنار دختر زیبایی با موهای بلوند ایستاده بود که لنی احتمال داد او میتواند آلیسکا باشد . و در آن طرف ، خویشاوندان والکر ایستاده بودند که تا به حال لنی آنها را ندیده بود . درست در سمت راست آنها یک نفر تنها ایستاده بود ، آن متیو بود . کالهون مالوس ، دوست پسر جنوا ، با جابهجا کردن پاهایش ، سنگینی وزن خود را تحمل میکرد . گویی نمیدانست که چهکار کند . اطراف چشمانش قرمز بود .
لنی سعی کرد توجه متیو را جلب کند . اما باز و بسته شدن درهای کلیسا و وزش سرما و برف به داخل مانع از آن میشد . او آنجا با شانههای خمیده و گونههای افتاده ، ایستاده بود . صورت او در میان موهایش ، که به نظر میرسید یک هفته است که آنها را نشسته ، پوشیده شده بود . لنی خانواده خود را به طرف ردیف خالی دنبال کرد و پشت خانواده مد ارل ایستاد . مد ارل بلافاصله با بابا دست داد . لنی به متیو خیره شد ، دلش میخواست که او نیز به لنی نگاه کند . او نمیدانست چه بگوید . شاید اصلا او نمیخواست چیزی بگوید و فقط دلش میخواست دستش را بگیرد .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب دو دنیا گلی ترقی PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.