کتاب شیرین ترین رویاها دوریس لسینگ PDF کتاب شیرینترین رویاها، داستانی است خانوادگی اثر دوریس لسینگ است، که از سرنوشتهای گوناگون نوشته است. زنی که از شوهرش جدا شده و همراه مادرشوهر و دو پسرش در یک خانه زندگی میکنند. رفته رفته افراد دیگری نیز وارد داستان شده و سرنوشتشان رقم میخورد… با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
خانم دوریس لسینگ (Doris may lessing) در سال 1919 میلادى در یک خانواده انگلیسى مقیم کشور باستانى ایران متولد شد. پنج ساله بود که به همراه والدینش به رودزیاى جنوبى (زیمبابوه کنونى) رفت.
او دوران کودکى و نوجوانى خود را در یک مزرعه بزرگ در آنجا سپرى کرد و براى اولین بار در سال 1949 قدم به خاک انگلستان نهاد و دستنویس اولین رمان خود به نام «علفزارها آواز مىخوانند» را با خود همراه برد که در سال 1950 چاپ و منتشر شد و با استقبال شگفتانگیزى در آمریکا، انگلستان، و ده کشور دیگر اروپایى مواجه شد.
از آن زمان وى نه تنها به عنوان یک رماننویس، که به عنوان نویسنده داستانهاى واقعگرایانه و داستانهاى کوتاه، شهرت زیادى کسب کرده بود.
او به خاطر مجموعهاى شامل پنج رمان کوتاه به دریافت جایزه سامرست موام نایل آمد. او در سال 1981 جایزه عالى ادبیات اروپا از کشور اتریش و در سال 1982 جایزه شکسپیر از جمهورى فدرال آلمان را از آن خود ساخت. ضمنا جایزه یادبود دیوید کوهن، ادبیات انگلستان و جایزه مشترک کشورهاى اسپانیا و اتریش را در سال 2001 میلادى کسب کرد.
در میان رمانهاى عالى وى مىتوان به «دفترچه یادداشت طلایى»، «تابستان قبل از تاریکى» و «خاطرات یک نجات یافته» اشاره کرد.
تعدادى از داستانهاى کوتاه وى نیز به صورت مجموعهاى در چند جلد به چاپ رسیدهاند که از میان آنها مىتوان «به طرف اتاق شماره نوزده» و «هوسهاى جک اورکنى» را نام برد.
ضمنآ داستانهاى کوتاه آفریقایى وى در دو مجموعه به نامهاى «اینجا سرزمین رئیس پیر بود» و «خورشید در میان پاهاى آنها» جمعآورى شده است.
از میان اولین پنج رمان وى تحت عنوان «کلى کنوپوس در آرگوس»، یکى از آنها به نام «آرشیو» نیز در سال 1979 به چاپ رسیده است.
ضمنآ رمان دیگر او به نام «تروریست خوب» در سال 1985 جایزه ادبى دبلیو. اچ. اسمیت و جایزه موندلوى ایتالیا را از آن خود کرد. همینطور رمان «پنجمین فرزند» وى برنده جایزه گرینزین کاوور شد و به صورت اشعار اپرا اجرا شد و در شهر هاستن آمریکا مقام اول را کسب کرد.
آخرین کارهاى وى شامل رمانهاى عالى، «دوباره دوست بدار»، «مارا و دن»، «بن در جهان» و «شیرینترین رؤیاها» و دو جلد بیوگرافى تحت عنوان «زیر جلد من» و «قدم زدن در سایه» است. وى که در سال 2007 برنده جایزه نوبل ادبیات گردید، در حال حاضر در شمال شهر لندن زندگى مىکند.
شاخههاى بالایى درخت که هنوز هم داراى برگهاى تابستانىاش بود، و کمى پژمرده شده بود، در زیر تابش نور اتاقهاى پیرزنى که در طبقه دوم بود، از تاریکى نجات یافته و منور شده، با نسیم ملایم در اهتزاز بودند و رنگ سبز خود را تا حدودى حفظ کرده بودند، جولیا در آن موقع در خانه بود.
فرانسیس به فکر مادر شوهرش – مادر شوهر سابقش افتاد که موجب هجوم تصورات آشنایى شد که سنگینى عدم مقبولیت را بر افکارش فشار آورد.
اما چیز دیگرى نیز وجود داشت که اخیرآ به آن پىبرده بود. و آن این بود که جولیا باید به بیمارستان برود، والا ممکن است بمیرد. فرنسس بالاخره مجبور بود بپذیرد که چقدر به وى وابسته است. فرض کنیم جولیا وجود نداشت، آن موقع او چهکار باید مىکرد، یعنى همه آنها چهکار مىتوانستند بکنند؟
در ضمن همه او را به چشم یک پیرزن نگاه مىکردند، حتى خود وى نیز تا این اواخر چنین تصور مىکرد. البته اندرو مانند او فکر نمىکرد و متوجه شده بود که کولین شروع کرده است او را جولیا بنامد. سه اتاق بالاتر از اتاقى که وى حالا در آن ایستاده بود و پایین اتاق جولیا بود، در اختیار اندرو، پسر ارشد و کولین، پسر کوچکش قرار داشت که فرزندان او و جانى لنوکس بودند.
سه اتاق نیز در اختیار وى بود شامل، اتاق خواب، اتاق مطالعه و اتاق دیگرى که همواره براى اقامت شبانه کسى مورد نیاز مىشد. روزى رُز تریمبل گفته بود: «سه تا اتاق را براى چى مىخواهد؟ این خودخواهى او را مىرساند.»
دوریس لسینگ (Doris Lessing)، با نام کامل دوریس می لسینگ، در 22 اکتبر 1919 در کرمانشاه از پدر و مادری بریتانیایی چشم به جهان گشود.
پدر او که از مجروحان جنگ جهانی اول بود، در بانک شاهنشاهی ایران کار میکرد و مادرش پرستار بود. خانوادهی دوریس لسینگ در سال 1925 به زیمباوه مهاجرت کردند که در آن زمان یکی از مستعمرات بریتانیا به حساب میآمد. هرچند پدر و مادر دوریس لسینگ کاتولیک نبودند، او را برای تحصیلات ابتدایی به یک مدرسهی کاتولیک فرستادند.
دوریس لسینگ در 13سالگی مدرسه را رها کرد و تحصیلاتش را بهصورت شخصی ادامه داد. در 15سالگی نیز از خانه خارج شد و برای امرار معاش، به عنوان پرستار کودک کار کرد.
در همین برهه، از طریق یکی از خانههایی که در آن به پرستاری مشغول بود، با کتابهای سیاسی و اجتماعی آشنا شد و مطالعهی این قبیل کتابها را آغاز و شروع به نوشتن کرد. دوریس لسینگ در سال 1937 به جنوب انگلیس رفت و در آنجا به عنوان اپراتور تلفن کار کرد. او در محل کار خود با شوهر اولش آشنا شد و با او ازدواج کرد و چند سال بعد، در سال 1943، از او جدا شد.
دوریس لسینگ پس از مدتی، جذب یک باشگاه کتابخوانی شد که گرایش سیاسی چپ داشت و نامش «باشگاه کتاب سوسیالیستی» بود. در اینجا بود که دوریس لسینگ با گوتفرید لسینگ زندگی مشترک جدیدی را آغاز کرد.
او در سال 1949 از گوتفرید لسینگ نیز جدا شد و به همراه تنها فرزند خود به لندن رفت. در همین سال، اولین رمان خود را با عنوان «علفها آواز میخوانند» منتشر کرد.
دوریس لسینگ تا سال 1956 در نوشتههای خود گرایشی کمونیستی داشت، اما از زمانی که رژیم شوروی مردم چکسلواکی را سرکوب کرد، از دیدگاههای خود برگشت و نظریاتی ضدکمونیستی پیدا کرد، و درونمایههای علمی تخیلی و همینطور رازآلود در نوشتههای او برجسته شدند.
کتابها و نوشتههای دوریس لسینگ مورد استقبال مخاطبان و منتقدان بسیاری قرار گرفت، تا آنجایی که او در سال 2007 موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبی شد و مسنترین برندهی این جایزه لقب گرفت.
دوریس لسینگ در سال 2013 در لندن درگذشت.
دوریس لسینگ در برخی از کتابهای خود، به فرهنگ ایران و صوفیگری اشاره کرده است.
کتاب خاطرات یک بازمانده (The Memoirs of a Survivor): دوریس لسینگ در این کتاب سرزمینی را به تصویر میکشد که در آن حکومتی فاسد بر کار است. شخصیت اصلی این رمان علمی و تخیلی که برای اولین بار در سال 1975 منتشر شد، زنی است که دختری به نام امیلی را به خانهی خود راه میدهد.
کتاب شیرینترین رؤیاها (The Sweetest Dream): دوریس لسینگ در این کتاب به زندگی زنی میپردازد که از شوهرش جدا شده و به همراه مادر و فرزندانش روزگار میگذراند. این کتاب برای نخستین بار در سال 2001 به دست دوستداران و مخاطبان رسید.
کتاب زیر پوست من (Under My Skin): دوریس لسینگ در کتاب زیر پوست من، زندگی خود را از دوران کودکی با همهی فرازها و فرودهایش روایت میکند. او در این کتاب به این موضوع اشاره میکند که زندگی در کردستان بر عقاید او تأثیر بسیاری گذاشته است.
کتاب زمستان در ماه جولای (Winter in July): این کتاب مجموعه داستانهای کوتاه دوریس لسینگ است که برای اولین بار در سال 1966 منتشر شد. داستانهای این مجموعه در آفریقا، و بهخصوص در فضای کشور زیمباوه، رخ میدهند. دوریس لسینگ در این کتاب تأثیر استعمار را در این منطقه از جهان به تصویر میکشد.
کتاب فرزند پنجم (The Fifth Child): دوریس لسینگ در این کتاب زندگی زوج خوشبختی را روایت میکند که فرزند پنجم آنها معلول به دنیا میآید و این زوج وارد چالشهای جدیدی میشوند. حوادث این رمان در دههی 60 میلادی در انگلیس میگذرد.
کتابهایی که در اینجا معرفی کردیم از بهترین آثار دوریس لسینگ به شمار میروند. دوریس لسینگ کتابهای دیگری نیز دارد که از آنها میتوان به «بِن در جهان» (Ben in the World) اشاره کرد.
به دلیل محبوبیت و شهرت آثار دوریس لسینگ در سراسر جهان، اقتباسهای سینمایی بسیاری از کتابهای او ساخته شده است. در این بخش، به این آثار اقتباسی خواهیم پرداخت:
فیلم عشق ورزیدن (Adore): این فیلم به کارگردانی آن فونتن و با اقتباس از یکی از رمانهای دوریس لسینگ به نام «مادربزرگها» (The Grandmothers) ساخته شد.
فیلم عشق ورزیدن که در سال 2013 اکران شد، داستان دو زن را روایت میکند که از کودکی با هم دوست بودهاند. از بازیگران این فیلم میتوان به نائومی واتس و رابین رایت اشاره کرد.
فیلم علفها آواز میخوانند (The Grass Is Singing): این فیلم که از روی رمانی به همین نام نوشتهی دوریس لسینگ اقتباس شده، در سال 1981 در سینماها به نمایش درآمد. شخصیت اصلی این فیلم دختری است که به مزرعهی پدری خود در آفریقا میرود. کرن بلک و جان کانی از بازیگران سرشناس این فیلم هستند. این فیلم با عنوان Killing Heat نیز شناخته میشود.
فیلم خاطرات یک بازمانده (Memoirs of a Survivor): این فیلم را که برای اولین بار در جشنوارهی کن و در سال 1981 به نمایش درآمد، دیوید گلدول کارگردانی کرده است. حوادث فیلم خاطرات یک بازمانده در آیندهای تاریک را روایت میکند.
دوریس لسینگ زندگی پرفرازوفرودی را پشت سر گذاشت و این موضوع بر نوشتههای او بیتأثیر نبوده است. در این بخش، به جملات برگزیدهی این نویسندهی ادبیات بریتانیا خواهیم پرداخت:
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب خروج از درماندگی روحی نشانه ها و راه ها ناگاسوامی PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.