کتاب صخره برایتون گراهام گرین PDF در کتاب اثر متوجّه فساد در دستگاه اجرائی و قضائی انگلستان است . سرمایهداری که با پیچیدهتر شدن نظام خود سرمایههای کوچک را در دهان سرمایههای بزرگ قرار میدهد . همراه قطبی شدن اقتصاد بر آن است . تا گروههای کوچک دزدی و کلاهبرداری و آدمکشی را نیز در گروههای عظیم گانگستری مستحیل کند . و برای اجرای این هدف مسلّما این قدرت را هم دارد . که پلیس و دولت و قانون را بخرد . بدینگونه نمایشی آغاز میشود . که لحظه به لحظهٔ آن از پیش طرّاحی شده است . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
کتاب صخره برایتون نوشتهٔ گراهام گرین و ترجمهٔ مریم مشرف است . نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است . طنز تلخ نویسنده در این اثر ، متوجّه فساد در دستگاه اجرائی و قضائی انگلستان است . سرمایهداری که با پیچیدهتر شدن نظام خود ، سرمایههای کوچک را در دهان سرمایههای بزرگ قرار میدهد ، همراه قطبی شدن اقتصاد ، بر آن است تا گروههای کوچک دزدی و کلاهبرداری و آدمکشی را نیز در گروههای عظیم گانگستری مستحیل کند و برای اجرای این هدف ، مسلّما این قدرت را هم دارد که پلیس و دولت و قانون را بخرد . بدینگونه نمایشی آغاز میشود که لحظه به لحظهٔ آن از پیش طرّاحی شده است .
کتاب صخره برایتون داستانی است که استعارههای آن در قالبی رئالیستی (واقعگرایانه) ریخته شده است ؛ این استعارهها ، در کنار زبان اثر ، جریان های عاطفی بطن ماجرا و مجموعهٔ حال و هوای داستان ، در خواننده نوعی حس دلسوزی ایجاد میکند .
هریک از قهرمانهای این داستان ، به امری که بدان ابتلا یافته ، عمل میکند . پسر از دید خود وظیفهای را انجام میدهد که از او خواسته شده است : جنایت . این سرنوشتی است که برای او تعیین شده و آیا هر تلاشی برای تغییر آن به منزله نوعی سرپیچی و عصیان در برابر حکم ازل نیست ؟ این پرسش دشواری است که گراهام گرین در برابر خواننده قرار میدهد . بهراستی چه کسی مسئول است و تصمیمگیری دربارهٔ درست و نادرست بر چه پایهای صورت میگیرد ؟
نثر نویسنده ، متین و عاری از فضلفروشی است . او اینجا و آنجا از توصیفات شاعرانه و کوتاه مایه گرفته است . این توصیفات به مقتضای حال ، در دل اثر جای گرفتهاند و چون شعر کوتاهی لابهلای سایهروشنهای آن برق میزنند .
گراهام گرین در 2 اکتبر 1904 به دنیا آمد . وی رماننویس ، نمایشنامهنویس ، منتقد ادبی و سینمایی و نویسندهٔ پرکار داستانهای کوتاه انگلیسی بود . او نویسندهای با اندیشۀ ضدّ آمریکایی بود و مدتی هم به کمونیسم گرایش داشت اما از این ایدئولوژی دچار سرخوردگی شد و از آن بازگشت و دیگر به هیچ اندیشه سیاسیای متمایل نشد .
ماجراهای داستانهای گرین ، عمدتاً ، در متن وقایع سیاسی و اجتماعی قرن بیستم میگذرند . آثار گرین ، طنز ، ملال ، اندوه ، شاعرانگی ، خیر و شر را با هم دارند .
گرین ، زیاد سفر میکرد تا بتواند زیستِ تودههای دردکشیده را همدلانه و همدردانه تجربه کند . این تجربهها و تجربههایی چون تماشای خودکشی شش کارگر درمانده که در پرتگاه یک کانال دورافتاده ، همه با همدیگر با دشنه خودکشی کرده بودند ، روح بیآرام او را بیآرامتر میکرد .
این نویسنده را جمع اضداد مینامند ؛ تضاد روح و رفتار او این بود که بسیار مرگاندیش بود و در عینحال بسیار شور و شوق زندگی داشت . تضاد دیگر او این بود که فرهنگ را دستکم میگرفت ولی کار فرهنگی خود را که البته فرهنگی نمیدانسـت و همهٔ آثارش را داستانهای سادهٔ سرگرمکننـده بهشمـار میآورد، جدی میگرفت . او حتی در مصاحبهای اقرار کرد که کلماتِ داستانهای کوتاه یا بلندش را بهدقت میشمرده است .
گراهام گرین ، در مصاحبهای گفته است : «من مینویسم تا خودم تسکین یابم . تنها خوانندهام ، خودم هستم .»
گرین 64 کتاب، مشتمل بر 28 داستان ، 8 نمایشنامه ، 5 فیلمنامه و 2 «زندگینامهٔ خودنوشت» نوشت ؛ نخستین زندگینامۀ او «نوعی زندگی» (1971) و دومی ، «راههای فرار» (1980) نام دارند . همچنین ، از بیش از دو اثر او (بعضی فیلمنامه و بعضی داستان) برای تولید فیلم اقتباس شده است : جان فورد ، کارگردان بزرگ امریکایی ، فیلم «فراری» را با اقتباس از داستان «قدرت و جلال» ساخته است .
گرین نه فقط در زندگی عادی و عرفیاش ، بلکه در زندگی فکریاش هم اهل خطر کردن بود ؛ گویی فقط بر لبهٔ پرتگاه ، آرامش داشت .
گراهام گرین در 3 آوریل 1991 درگذشت .
« هنگامی که رُز بیدار شد فهمید که تنها است ولی از این موضوع تعجّبی نکرد . او در قلمرو گناه غریبه بود و چنین میپنداشت که اینگونه رسوم در آنجا عادی تلقّی میشود . فکر کرد که پسر حتما به دنبال کار خود رفته است . رز آن روز برخلاف معمول با صدای ساعت زنگدار بیدار نشد ، بلکه تابش موج نوری که از پنجره بدون پرده به داخل اتاق سرازیر بود بیدارش کرد . در حالی که دراز کشیده بود از خود میپرسید که یک همسر ، یا به عبارت بهتر یک معشوقه ، حالا چه وظایفی دارد ؟
ولی زیاد در رختخواب نماند ، زیرا این بیکاری و بیعاری غیرعادی بهنظرش وحشتانگیز مینمود و شباهتی به زندگی نداشت . وانگهی با خود گفت شاید اهل خانه بدانند که او میتواند اجاق را روشن کند ، میز صبحانه را بچیند و آشغالها را بیرون ببرد . پس بهتر است عجله کند . زنگ ساعت هفت بهصدا درآمد . صدای زنگ این ساعت برای رز ناآشنا و عجیب بود و با زنگ تمام ساعتهایی که به عمرش دیده بود تفاوت داشت . ضربههای ملایم آن با طنینی شیرین و دلچسب در فضای بامدادی صبح تابستان فرو میافتاد .
رز خوشحال بود و درعینحال میترسید زیرا ساعت هفت بهطرز وحشتناکی برای بیدار شدن دیر بود . با ترس و لرز از جا برخاست و درحالیکه به سرعت لباس میپوشید و قصد داشت زیر لب دعای بامدادی «ای پدر مهربان … یا مریم مقدس …» را با عجله بخواند ، ناگاه بهیاد آورد که دعا خواندن او دیگر بیمعنی است . این چیزها در زندگی او پایان یافته و او مسیر خود را انتخاب کرده است . اگر پسر نفرین میشد ، رز نیز همراه او بود . پس دیگر برای چه دعا بخواند ؟»
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب سایه روباه جولی کاگاوا PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.