دانلود کتاب روزها در راه جلد 2 شاهرخ مسکوب PDF

کتاب روزها در راه جلد 2 شاهرخ مسکوب PDF این کتاب با لحنی صمیمی و روان خاطرات مسکوب را از بحبوحه انقلاب تا سال های جنگ و بعد از آن را روایت می کند . مسکوب در تقدیم نامه کتاب از همسرش یاد می کند. برای گیتا به پاس روزهایی که با هم در راه بودیم . چاپ اول کتاب روزها در راه در زمستان 1379 در شمارگان 500 نسخه توسط انتشارات خاوران در پاریس منتشر شد با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.

روزها در راه حاوی یادداشت های روزانه شاهرخ مسکوب است در سال های 1357 تا 1997 میلادی است . این یادداشت ها که در دو جلد و از سوی انتشارات خاوران در پاریس منتشر شده ، بخشی از روزنوشت های شاهرخ مسکوب طی 18 سال است .

بیوگرافی شاهرخ مِسکوب 

شاهرخ مِسکوب (20 دیِ 1304 – 23 فروردینِ 1384) پژوهشگر، شاهنامه‌پژوه ، مترجم و نویسنده ایرانی بود

شاهرخ مسکوب به سالِ 1304 در بابل زاده شد و دوره ابتدایی را در تهران و در مدرسه علمیه پشت مسجد سپهسالار گذراند . او از کلاس پنجم ابتدایی مطالعه رمان و آثار ادبی را شروع کرد . سپس در اصفهان ادامه تحصیل داد . پس از پایان تحصیلات دبیرستان در سال 1324 از دبیرستان ادب اصفهان به تهران آمد و در رشته حقوق دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد و در همین سال‌ها بود که به روزنامه «قیام ایران» رفت و به تفسیر اخبار خارجی پرداخت که این «اولین کار نویسندگی» او بود .

علاوه بر این، مِسکوب در این سال‌ها زبان فرانسه را آموخت . گرایش او به جریانات چپ و اشتیاق فراوانش برای دانستن اطلاعات روز و مطالعه مطبوعات چپ فرانسه ، یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌های او در این زمینه بود .

مسکوب به صورت پاره‌وقت با پروژه تاریخ شفاهی ایران هم همکاری‌هایی را انجام داد و مصاحبه از چندین شخصیت سیاسی اجتماعی مانند هوشنگ نهاوندی را عهده‌دار بود.

برشی از کتاب روزها در راه جلد 2

“حالم از خودم بهم می خورد . راستی که دارم بالا می آورم . دنیا در برابرم باز ، تا چشم کار می کند گسترده است و من پاهایم فلج است . با چشمی اینجای امروز را می پایم ولی چشم دیگرم با تردید و دیرباوری آینده را می بیند و می سنجد و مثل شاهین ترازو در نوسان است یک جا و در یک حالت نمی ماند ، استوار نیست این چشم “عقل” مثل الاکلنگ میان حالت ها و احتمال های گوناگون تاب می خورد …

در چنین روزهایی که دنیای ما دارد زیر و زبر می شود ، من نه کاری از دستم برمی آید و نه حتی حرفی دارم . هفته پیش یک صبح تا غروب نشستم که مقاله ای بنویسم ، نتوانستم ، چیزی برای گفتن نداشتم . بالاخره وا دادم … نمی دانم چه باید بکنم و چه کاری درست است .

در کنار مردم بودن ، خود را به سیل نهضت سپردن کافی نیست . نه ایمان به اسلام می تواند مرا جا کن کند و نه مارکسیسم که در نهایت دو بستر این جریان بنیان کن و خروشنده اند … “چشم عقل” من نگران آینده است ، آینده ای که در بهترین حال با سال ها دیکتاتوری مذهبی روبرو خواهیم بود .”

💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗

دانلود کتاب چگونه برنامه ریزی کنیم پل دیتل هاروی دیتل PDF

⭐⭐⭐⭐⭐