کتاب سینوهه پزشک مخصوص فرعون میکا والتاری PDF نگارش کتاب سینوهه پزشک مخصوص فرعون بهگونهای است که گویی سینوهه شخصیتی حقیقی و تاریخی است که دست به تاریخنگاری زده است. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
دلیل نوشتن این اثر نه برای مدح خدایان و نه ستایش فرعونیان، بلکه مهمترین هدفش ثبت حقایق و واقعیتها، به دور از هرگونه دروغ و ریاست.
رمان معروف سینوهه پزشک مخصوص فرعون (The Egyptian) را میتوان یکی از برترین کتابها با موضوع تاریخ مصر باستان دانست.
مصر با تاریخ پر فراز و نشیب و جذابش توجه نویسندگان زیادی را به خود جلب کرده است. بسیاری از نویسندگان و فیلمسازان درونمایه کاری خود را به این موضوع اختصاص دادهاند و از کتاب سینوهه به خاطر غنای تاریخی و جغرافیایی و نیز جنبههای روانشناختی و زیبایی کلام به عنوان منبع استفاده کردهاند.
شما در سینوهه، از نحوهی زندگی و اوضاع اجتماعی کشورهایی همانند سوریه، بابل، مصر، میتانی و… در دوران فرعونیان و آخناتون که در سالهای 1334 تا 1351 قبل از مسیح زندگی میکردهاند مطلع خواهید شد.
میکا والتاری (Mika Waltari) این شاهکار را طبق رویدادهای دوران فرعون آخناتون و شروع سلطنت فرعون هورم هپ به نگارش درآورده است.
سینوهه کودکی است که والدینش او را به دلایلی در سبدی بزرگ و حصیری میگذارند و در رود نیل رها میکنند تا سرنوشتش به دست آبهای نیل رقم بخورد. کودک بدون هیچ پشتوانهای در آب روانه میشود. جریان آب او را به سمت خانوادهای فقیر میکشاند و روزگار مهر کودک را بر دل آنها مینشاند.
این کودک در کنار پدر طب پزشکی را میآموزد. او بعد از گذراندن دوران کودکی با سفر به مناطقی مانند بابل، سوریه، مناطق شرقی اروپا و… تجربههای بسیاری به دست میآورد و پس از بازگشت به وطن خود، طبابت را ادامه میدهد و آنچنان در حرفه خود حاذق میشود که مقام پزشک مخصوص فرعون را به او میدهند.
این کتاب که در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته و به زبانهای زیادی ترجمه شده است، از زبان خود سینوهه روایت میشود. سینوهه پزشک مخصوص فرعون داستانها و وقایع بسیاری را تعریف میکند و از مردم مصر اعم از فرعونیان و اشراف و قشر فرودست سخن میگوید. او از روابط فرهنگها نیز مطالب جالبی را مینویسد.
این رمان تاریخی بارها مورد توجه بسیاری از کارگردانان سینما و تلویزیون قرار گرفته است و بر اساس آن آثار متعددی ساخته شده است. یکی از معروفترین این اقتباسها، فیلمی به نام سینوهه یا مصری به کارگردانی مایکل کورتیز است. این فیلم در سال 1954 در ایالات متحدهی آمریکا ساخته شد که متأسفانه به اندازهی کتاب جذاب نیست اما برای علاقهمندان سینما میتواند تجربهی متفاوتی باشد. اقتباس دیگری هم وجود دارد که برای ایرانیان آشناتر است.
فرجالله سلحشور کارگردان ایرانی برای ساخت سریال حضرت یوسف از ماجراهای این رمان استفاده کرده است و شخصیت سینوهه هم در این سریال حضور کوتاهی دارد تا ادای دینی به این رمان شده باشد.
مطالعه این کتاب به علاقهمندان به ادبیات و تاریخ مصر باستان پیشنهاد میشود.
او نویسنده و روزنامهنگاری است که در سال 1908 در هلسینکی پایتخت فنلاند چشم به جهان گشود. میکا والتری در طی زندگی پرفراز و نشیباش نویسنده پرکاری بود و سفرنامه، رمانهای جنایی، فیلمنامه، داستان کوتاه و شعر نیز در میان آثارش دیده میشود، اما بیشتر عمر حرفهای خود را به نوشتن رمانهای تاریخی گذرانده است.
بسیاری از منتقدان نوشتههای او را آمیزهای از واقعیت، اسطوره و تصورات شخصی خودش میپندارند. او مدرک تحصیلی خود را در رشتهی فلسفه اخذ و پس از تحصیلات دانشگاهی به فرانسه مهاجرت کرده استد. سینوهه اولین رمان و معروفترین اثر این نویسنده است.
والتری 5 بار در سالهای مختلف برندهی جایزه ملی ادبیات شده است. همچنین نشان شیر فنلاند که مختص هنرمندان و نویسندگان است را در سال 1952 دریافت کرده. این نویسندهی درخشان فنلاندی در 70 سالگی در زادگاه خود دار فانی را وداع گفت. از دیگر آثار او عبارتانداز: رمانهای «فرشتهی سیاه»، «سرنگونی قسطنطنیه» «میکائیل پزشک سلطان سلیم»، «مارکوی رومی».
پرکارترین مترجم تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله حکیم اللهی دشتی مشهور به ذبیح الله منصوری (Zabih Allah Mansuri) است که در سال 1278 زاده شد و در سال 1365 از دنیا رفت. او علاوه بر ترجمه در نویسندگی و روزنامهنگاری هم دستی بر آتش داشت.
منصوری در مدرسهای دوزبانه در سنندج درس خواند و از همان ابتدا زبان فرانسه را به خوبی آموخت. او در سال 1299 به تهران مهاجرت کرد و در همان سالها بود که پدرش را از دست داد. در ابتدا قصد داشت در رشته دریانوردی تحصیل کند اما کمکم به ادبیات و ترجمه روی آورد.
در سال 1301 فعالیت ادبی خود را به عنوان مترجم در روزنامهی تازهتاسیس کوشش آغاز کرد و پس از آن با روزنامه و نشریات مختلفی چون اطلاعات، کیهان، ایران ما، خواندنیها، تهران مصور، سپید و سیاه، دانستنیها و… همکاری نمود. ذبیح الله منصوری در طول زندگی پرافتخار خود چیزی در حدود 1200 عنوان داستان، کتاب و مقاله ترجمه و منتشر کرد.
او از پیروان مکتب بسط و اقتباس در ترجمه بود و به پروراندن داستان در ترجمه اعتقاد داشت؛ نکتهای که باعث شده بود بسیاری از منتقدین از جمله رضا براهنی و حسینعلی مستعان نقدهای جدی به او وارد سازند. او علاوه بر مترجمی، نویسنده و روزنامهنگاری پرکار بود.
به جرأت میتوان منصوری را یکی از تأثیرگذارترین چهرههای فرهنگی ایران در سالهای 1300 تا 1365 قلمداد کرد. اسماعیل حدادیان مقدم از نگاه ترجمهپژوهی آثار او را شبه ترجمه معرفی میکند. «سینوهه، پزشک مخصوص فرعون»، «خداوند الموت»، «غرش طوفان» و «خواجه تاجدار» از آثار ماندگار و درخشان ذبیح الله منصوری است.
هورمهب مرا نزد فرعون برد و من دیدم که اخناتون که من او را کودک میپنداشتم بزرگ شده و مبدل به مرد شده، ولی صورتش لاغر و استخوانی و چشمهای او درخشنده بود.
اخناتون لباسی از کتان، موسوم به کتان سلطنتی، دربرداشت و وقتی مرا دید گفت سینوهه من هنگامی که ولیعهد بودم تو را دیدم و امروز هورمهب راجع به علم تو با من صحبت کرد و گفت که در مصر و کشورهای دیگر فنون طب را آموختهای.
بعد راجع به مزاج خود صحبت کرد و اظهار داشت مدتی است دوچار سردرد هستم و هر وقت کسی درباره چیزی که موافق میل من نیست صحبت میکند سرم به درد میآید و طوری مرا آزار میدهد که نه میتوانم غذا بخورم و نه بخوابم.
و اطبا درد سر مرا با داروهای مخدر تسکین میدهند، ولی از این داروها نفرت دارم، زیرا میدانم که داروی مخدر حواس را متفرق میکند و مانع از این میشودکه من بتوانم با آسودگی راجع به خدای خود فکر کنم… سینوهه… آیا تو آتون را میشناسی؟
سوالی که فرعون از من کرد سوال خطرناکی بود و باید بااحتیاط جواب بدهم. و به او گفتم بلی آتون را میشناسم. فرعون پرسید چگونه او را میشناسی؟ گفتم میدانم که آتون چیزی است بزرگتر و بالاتر از دانش من و دانش تمام افراد بشر.
فرعون از این جواب خوشوقت شد و گفت سینوهه پاسخی که تو به من دادی بهتر از جوابی است که دیگران به من دادند و اینک بگو که آیا میتوانی با شکافتن جمجمه مرا معالجه کنی؟
گفتم اخناتون معالجه سردرد تو احتیاج به شکافتن سر ندارد، زیرا یک طبیب میتواند با روش دیگری تو را معالجه کند و شکافتن سر وسیلهای است که اطبا از آن استفاده نمیکنند مگر اینکه هیچ وسیله دیگری برای معالجه وجود نداشته باشد.
فرعون گفت هورمهب طوری از تو تمجید کرده و من چنان از جواب تو راجع به آتون راضی شدم که میل دارم به تو یک منصب بدهم.
و به طوری که میدانی سرشکاف سلطنتی که سالخورده بود مرده، و جای او خالی است و من تاکنون کسی را به جای او نگماشتهام، ولی تو بعد از این سرشکاف سلطنتی خواهی شد و از روز ستاره سگ از مزایای این منصب استفاده خواهی کرد و من میگویم که دارالحیات تو را به این سمت بشناسد.
سخنی با همراهان
مقدمه کوتاه نویسنده
فصل اول: دوره کودکی
فصل دوم: ورود به مدرسه
فصل سوم: آموزشگاه مقدماتی پزشکی
فصل چهارم: تحصیل در دارالحیات
فصل پنجم: اندرز هنرمند مجسمهساز
فصل ششم: رفتیم تا سر فرعون را بشکافیم
فصل هفتم: ولیعهد مصر و صرع او
فصل هشتم: من پزشک فقرا شدم
فصل نهم: گریهآورترین واقعه جوانی من
فصل دهم: یک بیماری ساری و ناشناس
فصل یازدهم: هورمهب آشنای سابق
فصل دوازدهم: یک خدای غیرعادی برای مصریها
فصل سیزدهم: مسافرت طولانی من
فصل چهاردهم: ملاقات با پادشاه بابل
فصل پانزدهم: پیشگویی وقایع آینده
فصل شانزدهم: جشن روز دروغگویی
فصل هفدهم: برای نجات دو نفر
فصل هیجدهم: مینا و به هوش آمدن کاپتا
فصل نوزدهم: ما سه مسخره شدیم
فصل بیستم: در کشور هاتی
فصل بیست و یکم: به سوی سرزمین کرت
فصل بیست و دوم: در کرت چه دیدم
فصل بیست و سوم: در میدان گاوبازی کرت
فصل بیست و چهارم: ورود من و غلامم به خانه مرموز
فصل بیست و پنجم: مراجعت از کرت و وضع تازه ازمیر
فصل بیست و ششم: بیماری یک کودک
فصل بیست و هفتم: مراجعت به مصر برای دیدن هورمهب
فصل بیست و هشتم: تشویش مردم تبس برای آینده
فصل بیست و نهم: مقدمات یک فتنه بزرگ در مصر
فصل سیام: کشتار در تبس
فصل سی و یکم: اخناتون فرعون مصر
فصل سی و دوم: شهر جدیدی که فرعون ساخت
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب مرشد و مارگاریتا میخائیل بولگاکف PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.