کتاب پاییز پدر سالار گابریل گارسیا مارکز PDF به وقایع تاریخی دوران دیکتاتوری فرانسیسکو فرانکو در اسپانیا ، آناستازیو سوموزا ، و رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن بسیار نزدیک است . این داستان ، که هجونامه هزل آمیز یک دیکتاتور آمریکای جنوبی است ، سبک نگارشی متفاوت با همه آثار قبلی گارسیا مارکز دارد .
کتاب پاییز پدر سالار در سال 1975 منتشر شده است . زمان در این داستان هیچ حد و مرزی ندارد . ممکن است این مسئله نیاز به تمرکز را برای خواندن این رمان طلب میکند . کتاب حاوی جملات و عباراتی تاملبرانگیز و تازهای است . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
این کتاب دربارهی یک ژنرال پیر است که حدودا پنج هزار بچه نامشروع دارد . او در تنهایی و بیکسی در کاخی فرسوده است که در آن کثافت و فضله و تپاله حیوانات وجود دارد . او همچنان با همان رویه ظلم و زور و ستم و جنایت بر کشوری کوچک فرمانروایی میکند . ژنرال پیر برای سفاکی و جنایات و انحرافهای خاص خود آدمی مبتکر و مبدع نیزهست .
در میهمانیها و مراسم کسی حتی جرات نفس کشیدن در حضورش را نیز ندارد . علاوه بر مردم و اطرافیان حتی بستگان درجه اولش نیز از ظلم و جنایت او بینصیب نماندهاند . دیکتاتوری که پدرش معلوم نیست چهکسی است و دیوانهوار عاشق مادرش است و بعد از مرگش او را به طرز مضحک و مسخرهای در بین مردم تا مقام قدیسین بالا میبرد و در مشکلات مادرش را به گونهای صدا میزند که انگار خدا را صدا میزنند .
دیکتاتور در ابتدای حکومتش فردی است محبوب و مقدس و محترم که بیواسطه بین مردمش حضور دارد . کم کم قدرت زیاد و خودکامگی با هم درمیآمیزد و نهایتا قدرت کامل نصیبش شده و تماس با واقعیتها به کلی قطعشده و تنهاییاش شروع میشود . خوی و خصلت دیکتاتوری او را وادار به جنایت میکند . و پاییز دیکتاتور زمانی آغاز میشود که علیه او کودتا میشود و او مردم را نیز همراه خود نمیبیند . او بدلهایی نیز دارد که در برخی موارد این بدلها هستند که در برخی جاها حضوردارند .
نام صحیح کتاب پاییز پدر سالار (The Autumn of the Patriarch) ، «خزان پیشوا» است . منتقدان پاییز پدر سالار را بهترین کار مارکز و منسجمتر از صد سال تنهایی میدانند . به نوشته ماکس پل فوشه : «با وجود شخصیتها و تراکم استوایی حوادث و ایماژها ، خواننده در آن غرق میشود و داستان قویتر و تحسین انگیزتر از آن است که خواننده بتواند خود را از آن رها کند . انسان نوعی طغیان رود آمازون را در نظر مجسم میکند که جانوران و پرندگان درختهای سبز را به یاد میآورد.»
پاییز پدر سالار رمانی است که هشت سال بعد از شاهکار اولیهی مارکز یعنی صد سال تنهایی نوشته شده است . این رمان نیز مثل صد سال تنهایی به سبک رئالیسم جادویی نوشتهشده . عدهای این رمان را بهترین اثر مارکز میدانند .
گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Garcia Marquez) بزرگترین نویسندهى کلمبیا و نامآورترین نویسندهى جهان و برندهى جایزهى ادبى نوبل سال 1982، در ششم ماه مارس 1928 میلادى ، در دهکدهى آراکاتاکا در منطقهى سانتاماریاى کلمبیا متولد شد و تا سن هشت سالگى ، در این دهکده ، نزد مادر بزرگش زندگى کرد .
در سال 1941 اولین نوشتههایش در روزنامهاى به نام خوونتود که مخصوص شاگردان دبیرستانى بود ، منتشر شد . تحصیلات دبیرستانى او با وقفه روبه رو گشت و گارسیا مارکز ، یک سال به سوکو رفت .
در آوریل 1961 ، «کسى به سرهنگ نامه نمىنویسد» مجدداً چاپ مىشد . در همین سال به مکزیک رفت و با زن و فرزند دو سالهاش زندگى کرد . براى فیلمهاى سینمایى فیلمنامه نوشت. همچنین دستنویس داستان ساعت شوم را به مسابقهى ملى رمان که در بوگوتا توسط شرکت نفت اسو ترتیب یافته ، فرستاد و جایزهى اول را از آن خود کرد .
در سال 1962 کتاب «کسى به سرهنگ نامه نمىنویسد» وى در مکزیک منتشر شد . همچنین ترجمهى همان کتاب در پاریس . اولین روایت پاییز پدر سالار را هم در همین سال نوشت . در سال 1965 ، نوشتن صد سال تنهایى ؛ را آغاز کرد . و در آوریل 1968 ، صد سال تنهایى در بوئنوس آیرس منتشر شد و به موفقیتى فورى و چشمگیر رسید طورى که کتاب به طور مداوم تجدید چاپ مىشد .
آیا آن هواپیما را به یاد مىآورى ؟
کدام هواپیما را ؟
هواپیمایى که شنیدم در ساعت 2 بامداد 24 ژانویه 1958 ، بر فراز کاراکاس پرواز مىکرد . فکر مىکنم هر دوى ما در آن اتاق ، در «سن برناردینو» بودیم و آن را از ایوان تماشا مىکردیم ؛ دو چراغ قرمز که در آسمان تاریک ، به صورت متناوب روشن و خاموش مىشدند و در نزدیک شهرى پرواز مىکردند که به دلیل حکومت نظامى ، خالى ، اما خواب آلود نبود و گذر از لحظهاى به لحظهى دیگر را براى سقوط دیکتاتورى انتظار مىکشید .
هواپیمایى که با آن «پرز خیمهنز» از کشور گریخت .
هواپیمایى که به هشت سال دیکتاتورى در «ونزوئلا» پایان داد . باید در خصوص این لحظهى بخصوص ، چیزهایى به خوانندگان بگوییم . این امر مهم است ، چون هنگامى بود که شما ایدهى نوشتن داستانی دربارهى دیکتاتورى را در ذهن داشتید .
داستانى که پس از هفده سال و دو نسخهى نیمهکاره ، «خزان پیشوا» نام گرفت . بر سکوى هواپیما ، دیکتاتور ، همسرش ، دختران، وزراء و دوستان نزدیکش ایستاده بودند . چهرهی دیکتاتور ، از درد عصبى ملتهب ، و از دست آجودان مخصوصش خشمگین بود ؛ چون با عجلهاى که در فرار داشتند ، چمدانى محتوی یازده میلیون دلار را پاى نردبان طنابى هواپیما- که آنها از رویش بالا مىرفتند- جا گذاشته بود .
وقتى هواپیما اوج گرفت و به مقصد کاراییب دور شد ، مجرى رادیو ، برنامهى موسیقى کلاسیک را که سه روز به آن گوش داده بودیم ، قطع و سقوط دیکتاتور را اعلام کرد . چراغ پنجرههاى کاراکاس ، یکى بعد از دیگرى ، مثل شمعهاى درخت کریسمس روشن شدند .
در میان مه و هواى خنک صبح زود ، منظرهى هلهلهاى سرکش پدیدار شد . بوقها به صدا درآمدند . مردم فریاد کشیدند . آژیر کارخانهها با نهایت شدت به صدا درآمد و پرچمها ، از ماشینها و کامیونها به اهتزاز درآمدند . قبل از آنکه هوا روشن شود ، عدهاى ، زندانىهاى سیاسى را بر شانههاشان به خارج از ساختمان امنیت ملى حمل مىکردند .
این اولین بارى بود که سقوط یک دیکتاتور را در آمریکاى لاتین مىدیدیم . به عنوان روزنامهنگاران مجلهاى هفتگى ، من و گارسیا مارکز از این لحظات حساس نهایت بهره را بردیم . ما از همهى مجراهاى قدرت دیدار کردیم . وزارت دفاع ، دژى با اعلامیههایى در راهروهایش که بر آنها نوشته شده بود : «موقع رفتن ، هر چیزى را که دیدهاید یا شنیدهاید فراموش کنید ».
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب مامور معتمد گراهام گرین PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.