کتاب اتاق مهمان دریداسی میچل PDF ، کتاب اتاق مهمان اثر دریدا سی میچل، نویسنده کانادایی، در سال 2021 منتشر شد و به سرعت به یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز تبدیل شد.
این رمان به بررسی مضامین هویت، خانواده، نژاد و طبقه اجتماعی در جامعه آمریکا میپردازد. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
اتاق مهمان رمانی در ژانر وحشت نوشته دریدا سی میچل است که سرتاسر هیجانانگیز و رازآلود پیش میرود . اتاقی که در آن ، ساکنان پس از اجارهاش ، دست به خودکشی میزنند محل اصلی اتفاقات میباشد و نام اثر هم از آن الهام گرفته شده است . لیزا شخصیت اصلی داستان که با ورودش معمای داستان ، جدیتر دنبال و پیگیری میشود ، به یادداشتهایی دست پیدا میکند که مردی پیش از خودکشی خود در همین مکان ، آنها را نوشته است .
صاحبان اتاق ، جک و مارتا هستند که نباید با موضوعات رخ داده ، بیارتباط باشند بنابراین لیزا سعی میکند ، علاوه بر یافتن جزئیاتی در مورد مرگ آن مرد ، به اطلاعات بیشتری به خصوص در مورد جک که شک او را تا حدی زیادی بر انگیخته است ، دست پیدا کند .
دختر نقش اول رمان ، دچار اضطرابهای هولناکی شده و با ترس و لرز به ماجراجوییاش ادامه میدهد و نویسنده طوری به زیبایی به توصیف استرسهای لیزا پرداخته است که مخاطب گاهی شک میکند رویدادها واقعاً در حال رخ دادن هستند یا صرفاً ساختههای ذهن شخصیتهای داستان میباشد .
در ضمن گذشته لیزا وقتی برای خواننده باز میشود و مشکلات وی در دوستیابی و روابط با دیگران و همچنین اختلالاتی که در جوانی دچارش بوده است بر همگان نمایان میگردد ، تردیدها در مورد تفکر و اقدامات او ، بیشتر به وجود میآید .
به هرحال در ادامه خوانش اثر ، خواننده متوجه میگردد که لیزا از نیت جک مطمئن شده و میداند که او قصد ترساندنش را دارد . تعلیق ، فضاسازی و عمیق شدن در اتفاقات پیش رو ، تبحر سی میچل را به رخ مخاطبش کشانده و او را تا پایان با خود همراه میکند .
دریدا سی میچل (Dreda Say Mitchell) نویسنده بریتانیایی متولد سال 1965 است که از دیگر عناوین شغلی او میتوان به روزنامهنگاری و مجری پخش نیز اشاره کرد . میچل پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد خود از دانشگاه شمال لندن ، مدت 20 سال به عنوان معلم و مشاور در زمینه افزایش موفقیت آموزشی کودکان طبقه کارگر و اقلیتهای قومی فعالیت کرد و سپس به نویسندگی پرداخت .
او تاکنون برنده جوایزی از جمله جایزه انجمن نویسندگان آثار جنایی شده است و 11 رمان را از خود به چاپ رسانده است . وی همچنین در سال 2020 به دلیل فعالیتهای آموزشی در زندانها برنده جایزه دیگری گردید .
اشخاصی که خواندن کتابهای داستانی راز آلود و معمایی ، همیشه از انتخابهای اصلیشان بوده است ، توصیه میگردد حتماً اتاق مهمان را در اسرع وقت مورد مطالعه قرار دهند .
وقتی اضطرابم کمکم از بین میرود ، نگاهی به ساعتم میاندازم . چهارونیم است و هنوز باید به یک جای دیگر سر بزنم . والدینم انتظار دارند امروز عصر به خانهشان در ساری بروم . در شرایط معمول درخواستشان را بیچونوچرا رد میکنم ، اما این روزها در شرایط معمول نیستیم .
اگر نروم و خودی نشان ندهم ، وحشتزده میشوند و به اقوام خبر میدهند . و شاید حتی بدتر از آن ، به پلیس خبر بدهند . آخرین چیزی که در این وضعیت لازم دارم ، این است که یک دسته از عزیزانم یا مأموران قانون دنبالم راه بیفتند .
ماشین را روشن میکنم و راه میافتم . جادهها شلوغ و ترافیک است ، که البته این خوب است . مجبورم روی رانندگی تمرکز کنم و وقت حواسپرتی و شک کردن به خودم را ندارم . بزرگراه ام۲۵ را ترک میکنم ، در دشت مول پیش میروم و از کنار مزرعههای سرسبز و گاوها و گوسفندهای چاق و پروارش میگذرم . از کنار روستاهای شلوغ و خانههای بزرگ و ماشینهای دو دیفرانسیل بزرگ پارکشده در مسیر جلوی خانهها .
من در همین نقطه از انگلستان بزرگ شدهام . و هیچچیز نمیتواند برایم انگلیسیتر از خانۀ والدینم باشد . در خانۀ قدیمی کشیش محله زندگی میکنند که کمی کوچکتر از خانهای است که اتاق مهمان دارد ، اما درست به همان اندازه باشکوه است . و هیچکس انگلیسیتر از والدینم نیست که جلوی در منتظرم ایستادهاند . مطمئنم قبل از آنکه به خانه برسم ، من را در مسیر طولانی منتهی به خانهشان دیدهاند . بله ، خانهشان چنین خانهای است .
مامان قدش کوتاهتر است و رنگ موهایش که کاملاً گوشهایش را پوشاندهاند ، بیشتر سفید است تا خاکستری . گذر زمان تأثیر خودش را روی صورت او گذاشته ، و بر اساس تجربه میدانم که از چینوچروک ترسی ندارد . مامان هم از آن زنهایی است که این روزها دیگر نمونهشان پیدا نمیشود .
از آن زنهایی که به موفقیتهای همسر و تنها فرزندشان بسیار افتخار میکنند ، اما ترجیح میدهند آهسته و بیهیاهو برای آنها دست بزنند . و مطمئناً از آن زنهایی نیست که با مادر همسرش اشتباه گرفته شود .
مارتا با بازیگوشی مشتی به بازوی او میزند و به سمت همدیگر میچرخند و میخندند . سپس دست در دست همدیگر میروند و من را در خانه جدیدم تنها میگذارند . صدای آهنگ آرام و نالهمانند پاگرد و بعد پلهها را زیر پاهایشان میشنوم .
صدای نجواهایشان آرام است ، مثل خشخش دو کاغذ که روی هم کشیده بشوند . فکر میکنم آنها هم از حضور غریبهای در خانهشان کمی معذب هستند . میدانم که شخصاً نمیتوانم چنین کاری کنم . چطور میتوانند با دانستن اینکه یک غریبه میان چهاردیواری خانهشان است ، راحت بنشینند؟
سپس کنار همسرش میایستد . دیدن آنها کنار همدیگر ، ناخودآگاه این فکر به ذهنم خطور میکند که اصلاً به هم نمیآیند . حتی با تمام بوتاکس و آرایش دنیا هم نمیشود این حقیقت را پنهان کرد که مارتا از شوهرش بزرگتر است . و خالکوبیها و موی بلند و گوجهای بستهشده جک هرگز نمیتواند با وقار و متانت مارتا همتراز بشود . بلافاصله از اینکه چنین افکار سخیفی به ذهنم خطور کرده ، احساس گناه میکنم .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب کسب و کار میسیز وارن بزرگ علوی PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.