کتاب نوشابه با سیانور آگاتا کریستی PDF ، ماجرای دو قتل را در فاصلهی زمانی یکساله به تصویر میکشد . هر دو قتل در مکانی یکسان و توسط یک نوشیدنی مسموم صورت میگیرند .
آگاتا کریستی شش نفری را که از خانواده و دوستان مقتولها بر سر میز حضور دارند، مظنون قرار میدهد و ردپای آنها را توسط کلنل ریس در پرونده ردیابی میکند . این کتاب از پرفروشترین رمانهای کلاسیک انگلیسی در سایت آمازون محسوب میشود . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
آگاتا کریستی (Agatha Christie) پانزدهم سپتامبر سال 1890 میلادی در شهر ساحلی تورکی در جنوب شرقی انگلستان به دنیا آمد . نام کامل او آگاتا مری کلاریسا میلر بود و از پدری آمریکایی و مادری انگلیسی در انگلستان متولد شد ، اما هیچگاه نخواست از کشور زادگاه پدرش درخواست تابعیت کند .
آگاتا کریستی کوچکترین فرزند خانواده بود و یک خواهر و یک برادر داشت . او در دوران کودکی تحت نظر مادرش در منزل آموزش دید و مادرش مشوق آگاتا برای شروع نویسندگی شد . آگاتا کریستی در دوران کودکی عاشق بازیهای تخیلی و شخصیتپردازی بود . او در 16سالگی برای مدتی به پاریس رفت تا آواز خواندن و نواختن پیانو را بیاموزد .
آگاتا کریستی ، در سال 1914 ، در 34 سالگی ، با شخصی به نام کلنل آرچیبالد کریستی ، که خلبان نیروی هوایی سلطنتی بود ، ازدواج کرد و طی جنگ جهانی اول به شغل پرستاری مشغول شد .
نخستین کتاب آگاتا کریستی با نام «طلوع در استایلز؛ اسرار خانهی ییلاقی» سال 1920 منتشر شد و کریستی در این اثر جنایی ، برای نخستین بار ، شخصیت هرکول پوآرو را معرفی کرد که بعدها به یکی از معروفترین کارآگاهان دنیای ادبیات و سینما تبدیل شد .
هرکول پوآرو تنها شخصیتی نبود که با ذهن خلاق و قلم توانای آگاتا کریستی ماندگار شد . این نویسندهی انگلیسی در کتاب «قتل در خانهی کشیش» شخصیت جدیدی را به دوستداران داستانهای جنایی و معمایی معرفی کرد : خانم مارپل .
مسیر موفقیت برای آگاتا کریستی روز به روز سریعتر طی شد و حدود 80 رمان و داستان کوتاه جنایی از وی به چاپ رسید . البته چندین رمان عاشقانه به قلم وی و با نام مستعار «مری وستمکات» نیز منتشر شد که زیر سایهی رمانهای پرفروش جناییاش قرار گرفت .
در سال 1926 ، زندگی آگاتا کریستی ، که در آن زمان طعم شهرت و محبوبیت را چشیده بود ، بهناگاه متحول شد . مرگ مادر و خیانت همسرش کریستی را به ورطهی نابودی کشاند . او که آسیب روحی سختی دیده بود بهناگاه ناپدید شد . چند روز بعد ، کریستی را در حالی در یک هتل یافتند که با نام معشوقهی همسرش اتاقی گرفته بود . آگاتا کریستی و آرچیبالد سال 1928 از هم جدا شدند .
در سال 1930 ، آگاتا کریستی با مکس مالووان ، استاد برجستهی باستانشناسی ، پیوند زناشویی بست؛ ازدواجی پر از هیجان و ماجراجویی که پای کریستی را به سفرهای تحقیقاتی باز کرد . آگاتا کریستی از تجربهی این سفرها در برخی آثارش بهره جست و همچنین خاطراتش از این سفرها را در سال 1946 در قالب کتابی به نام «بیا ، به من بگو چگونه زندگی میکنی» منتشر کرد .
آگاتا کریستی ، در سال 1974 ، برای آخرین بار در اکران عمومی نمایش «قتل در قطار سریعالسیر شرق» حاضر شد . ملکهی جنایت دوازدهم ژانویهی سال 1976 برای همیشه چشم از جهان فروبست .
اغلب رمانهای ملکهی جنایت با استقبال خوبی مواجه شدهاند و طرفداران خاص خود را دارند . از این روست که انتخاب بهترین کتابهای آگاتا کریستی کمی دشوار به نظر میآید . از میان تمامی آثار مطرح او چندین اثر بسیار پرفروش بودند که در محافل مختلف بیشتر مورد استقبال قرار گرفتهاند .
بهیقین یکی از پرطرفدارترین آثار بانوی معماهای پلیسی است؛ داستانی غیرقابل پیشبینی با نقشآفرینی پوآرو که ماجراهایش در یک دهکدهی انگلیسی شکل میگیرد . پوآرو به این دهکده آمده تا روزهای آرامی را در دوران بازنشستگی خود بگذراند ، اما به قتل رسیدن راجر آکروید که شخصیتی بسیار ثروتمند و بانفوذ است ، باعث میشود پوآرو به دنبال کشف راز این جنایت برود .
یکی از شناختهشدهترین آثار آگاتا کریستی است که به دلیل اقتباسهای سینمایی متعددی که از آن شده برای بسیاری از اهالی ادبیات و سینما آشناست . این رمان ماجرای هرکول پوآرو را روایت میکند که در قطاری سریعالسیر از ترکیه به مقصد انگلیس با افراد عجیبی همسفر میشود .
که با عنوان «جنایتهای ای .بی .سی» هم به فارسی ترجمه شده ، رمان دیگری از آگاتا کریستی است که در آن باز هم شاهد حضور پوآرو و دوست و همراه همیشگیاش ، آرتور هستینگز ، هستیم . راوی در جریان داستان بارها تغییر میکند و همین امر باعث جذابیت بیشتر رمان قتلهای الفبایی شده است .
داستان دختر ثروتمندی است که در یک کشتی بر روی رود نیل به قتل میرسد . آگاتا کریستی در این رمان ماجراهای عاطفی را با مسائل جنایی درهم آمیخته و اثر متفاوتی خلق کرده است .
یکی از آثار محبوب ژانر جنایی است که خانم مارپل را برای اولین بار به دنیای داستانهای پلیسی معرفی کرد . آگاتا کریستی در این رمان ماجرای قتل مردی ثروتمند به نام کلنل پروترو را روایت میکند؛ مردی بهشدت منفور که هیچکس از مرگش ناراحت نیست .
بسیاری از آثار آگاتا کریستی به فیلمهای معروف سینمایی تبدیل شدند . موفقترین فیلمی که بر اساس کتابهای آگاتا کریستی اکران شد شاهد برای تعقیب (Witness for the Prosecution) نام دارد . این فیلم در سال 1957 به کارگردانی بیلی وایلدر ساخته شد و برخی منتقدان آن را نهتنها بهترین اقتباس از داستانهای آگاتا کریستی بلکه یکی از بهترین فیلمهای درام حقوقی تاریخ میدانند . این فیلم سینمایی نامزد دریافت 6 جایزهی اسکار از جمله بهترین بازیگر مرد ، بهترین نقش مکمل زن و بهترین فیلم شد .
و سپس هیچکس نبود (And Then There Were None) عنوان فیلم دیگری است که بر اساس داستانی از آگاتا کریستی و به کارگردانی رنه کلر ساخته شده است . گرچه کارگردانان دیگری هم با اقتباس از این رمان فیلمهایی ساختهاند ، هیچیک بهمانند اثر این کارگردان مورد اقبال قرار نگرفته است . البته در این فیلم ، در مقایسه با رمان ، نام برخی شخصیتها و پایان فیلم تغییراتی داشته است . آگاتا کریستی این رمان را محبوبترین اثر خود معرفی کرده است .
آگاتا کریستی ، علاوه بر نویسندگی رمان ، در نمایشنامهنویسی هم موفق و پرکار بود . یکی از نمایشنامههایش به نام تله موش (The Mousetrap) از سال 1952 به مدت 21 سال در هشت هزار و 800 نمایش روی صحنهی تئاتر امباسادورز اجرا شد که این آمار رکورد اجرای تئاتر بدون وقفه در لندن را به خود اختصاص داده است . البته این پایان ماجرا نبود و ادامهی نمایش به تئاتر سن مارتین منتقل شد که نمایش آن ، بهجز مدت کوتاهی که به دلیل همهگیری ویروس کرونا متوقف شد ، هنوز هم ادامه دارد .
آثار جنایی آگاتا کریستی در زبان فارسی نیز همانند بسیاری از زبانهای دیگر مورد اقبال قرار داشته و از پرفروشترین آثار داستانی به شمار میآید . مترجمان متعددی نیز به سراغ ترجمهی کتابهای این بانوی انگلیسی رفتهاند و از برخی آثار او ترجمههای مختلف با عناوین گاه متفاوت وجود دارد .
ذبیحالله منصوری قدیمیترین مترجم آثار آگاتا کریستی در ایران است . بهرام افراسیابی نیز مترجمی است که بسیاری از رمانهای آگاتا کریستی را به فارسی برگردانده است و اغلب این آثار در سایت کتابراه در دسترس علاقهمندان قرار دارد .
آیریس در هفده سالگی زندگی را بی گله و شکایتی قبول کرده بود . در حد معمول برای مادرش عزاداری کرد . رخت سیاه پوشید . بعد رفت پیش خواهر و شوهرخواهرش و با آنها زندگی کرد . در میدان الواستون . زندگی در خانه آنها تاحدودی یکنواخت بود و حوصله اش را سر میبرد . آیریس تا سال بعدش رسماً در محافل اجتماعی شرکت نمی کرد . در این فاصله فرانسه و آلمانی یاد می گرفت و هفته ای سه بار کلاس می رفت . در کلاس علوم خانه داری هم شرکت می کرد .
خیلی وقتها کاری نداشت و کسی نبود که با او حرف بزند . جورج مهربان بود . با دلسوزی و محبت برخورد میکرد . رفتارش برادرانه بود . همیشه همین طور بود . حالا هم تغییری نکرده بود . رزماری چی ؟ رزماری را خیلی کم می دید . همیشه بیرون بود . می رفت خیاطی ، مهمانی ، بریج … واقعاً از رزماری چه می دانست ؟
از سلیقه اش ، امیدهایش ، ترسهایش ؟ عجیب است که آدم سالها با یک نفر در یک خانه زندگی کند و شناختش از او تا این حد ناچیز باشد . بین خواهرها رابطه کمی بود . صمیمیتی نداشتند .
ولی حالا باید فکر می کرد . باید خاطرات گذشته را زنده میکرد . شاید مهم باشد . قطعاً رزماری به نظرش زن خوشحال و خوشبختی بود … تا آن روز … یک هفته قبلش بود . هیچ وقت آن روز را یادش نمی رفت . برایش مثل روز روشن بود . تمام کلمات . تمام جزئیات … میز ماهونی براق ، صندلی کنار میز ، آن دستخط عجولانه خاص … چشمهایش را بست و سعی کرد منظره را جلو چشمش مجسم کند . ورودش به اتاق رزماری . توقف ناگهانی اش . خیلی جا خورد .
چی می دید ؟ رزماری پشت میز نشسته بود . سرش را روی دستهایش گذاشته بود و هق هق گریه میکرد …
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب انقیاد زنان جان استوارت میل PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.