کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اوریانا فالاچی صوتی🎧 کتاب صوتی نامه به کودکی که هرگز زاده نشد نوشته نویسنده و خبرنگار ایتالیایی ، اوریانا فالاچی است که در سال 1975 انتشار یافت . این کتاب با زاویه دید اول شخص و در قالب نامهای از طرف زنی جوان خطاب به جنینی که در بطن خود دارد ، با صدای گرم و دلنشین میترا پور رمضان روایت میشود . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
کتاب صوتی نامه به کودکی که هرگز زاده نشد (Letter to a Child Never Born) درباره زنی است که باردار میشود و در میان حیات و عشق ورزیدن یا سقط فرزندش دچار تردید میگردد .
اوریانا فالاچی بهسان سبک فمینیستیاش در تفکر و روزنامهنگاری ، در سرآغاز این کتاب با صراحت اعلام میکند: «دلیلی برای دروغ گفتن نیست! من مانند بسیاری از همجنسانم حقیقت را انکار نمیکنم: آنچه از زبان قهرمان این کتاب حکایت کردهام ، ماجراییست که در زمانی نه چندان دور برای خودم اتفاق افتاده .
من حامله شدم، به طفلی که در شکم داشتم عشق ورزیدم» . جریان ، به رابطه نامشروعی برمیگردد که فالاچی با سوژه واقعی کتاب «یک مرد» خود و یکی از مصاحبهشوندگانش در زندانهای سیاسی یونان ، یعنی الکوس پاناگولیس برقرار نمود .
اوریانا فالاچی (Oriana Fallaci) کتاب خود را با عباراتی تأملبرانگیز آغاز میکند: «امشب به هستیات پی بردم . درست مانند قطرهای از زندگی که از هیچ سرچشمه گرفته است .
با چشمان باز ، در ظلمت و ابهامی مطلق دراز کشیده بودم . ناگهان در دل ظلمت و تاریکی ، جرقهای از اطمینان و آگاهی درخشیدن گرفت . تو آنجا بودی . تو وجود داشتی» .
آنچه در ادامه کتاب میآید ، تماماً تکرار دیدگاههای فالاچی درباره هستی ، انسان ، جامعه و خدا است . دیدگاههایی که همچون تمامی ادبیات غرب ، تکرار همان اینجهانی شدنی است که علی شریعتی در توصیف معروفش از «کهکشان راه شیری» درباره روند افسونزدایی از نگاه شرقی بیان میکند .
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد از آن دسته کتابهایی است که به دل خیلی از خوانندگانش نشسته و نهتنها زنها بلکه مردها نیز از خواندنش لذت بردهاند .
موقعی که فریاد میزدم ، صدای تو را شنیدم . مادر! احساس ضعف میکردم . چون این اولین باری بود که شخصی مرا مادر صدا میزد . به خاطر اینکه این اولین باری بود که صدای تو را میشنیدم .
چون این صدای یک بچه نبود . صدای یک فرد بالغ بود . یک مرد . با خود فکر کردم او یک مرد است . بعد با خود گفتم او یک مرد است او مرا محکوم خواهد کرد . نهایتا به این نتیجه رسیدم که باید او را ببینم .
همهجا را جستجو کردم . داخل قفس ، بیرون قفس ، میان نیمکتها ، کف اتاق و روی دیوارها . اما تو را پیدا نکردم . تو آنجا نبودی . تنها خاموشی مطلق بود . و در این خاموشی مطلق صدای تو دوباره شنیده میشد .
مادر ، بگذار حرف بزنم مادر . از من نترس . هیچ نیازی به هراسی از واقعیت نیست . علاوه بر این همهچیز قبلا گفته شده است . همهی آنها حقیقت را گفته بودند و تو هم میدانی .
این تو بودی که به من آموختی حقیقت از حقایق مختلفی ساخته شده است . همهی کسانی که تو را متهم میکنند حق دارند . کسانی که از تو دفاع میکنند و آنهایی که تو را متهم میکنند ، همگی حق دارند .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.