کتاب موج ها ویرجینیا وولف PDF ، رمانی متفاوت و پررمزوراز که مرزهای شعر و نثر را در هم میآمیزد . کتاب موجها نوشتهی ویرجینیا وولف مجموعهای از تکگوییهای چند شخصیت بهصورت مجزا از یکدیگر است که پس از مرگ دوست نزدیکشان از حالوهوای درونی خود سخن میگویند . این رمان بهعنوان یکی از شاهکارهای ادبی قرن بیستم شناخته میشود . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
در تاریخ ادبیات ، بهویژه ادبیات معاصر ، کمتر اتفاق افتاده که انواع ادبی برای بیان یک قصه و رمان در یکدیگر تلفیق شوند و نتیجهی آن نیز یک اثر درخشان باشد . بهطور کلی سنت ادبی بهخصوص در غرب اینگونه است که انواع ادبی هر کدام با تعریف خاص خود و گاه تعریفهای آکادمیک ظهور و بروز پیدا میکنند و شعر ، داستان ، رمان یا نمایشنامه هر کدام بهعنوان اثری با شاخصههای تعریفشدهی خود پدید میآیند .
کتاب موجها (The Waves) نوشتهی ویرجینیا وولف (Virginia Woolf) یکی از آثاری که با درهمآمیختن شعر و داستان ، اثری درخشان و زبانزد خلق کرده است . این کتاب که بنا به گفتهی بسیاری از منتقدان ادبی ، یکی از برترین آثار ادبی قرن بیستم میباشد ، با ارائهی تکنیکی منحصربهفرد و پیچیده ، بیش از آنکه یک خط روایی خاص را دنبال کند ، درصدد بازنمایی درونیات و حال شخصیتهایی است که هر کدام میتوانند یکی از ما باشند .
این رمان شش راوی دارد که هرکدام سرگذشت خود را از کودکی تا بزرگسالی روایت میکنند؛ آنها با یکدیگر یک وجه مشترک دارند و آن این که همگی از دوستان شخصیت هفتم رمان یعنی «پرسیوال» به حساب میآیند . این شخصیتها با تکگوییهایی که به شعر شباهت بسیاری دارد ، روایتگر غم و اندوهی هستند که بهسبب مرگ دوست نزدیکشان بر آنها سایه انداخته ، اما همهی گفتهها و سخنهایشان منحصر بر آن شخص نمانده و به زندگی شخصی هر کدام نیز راه باز میکنند .
در کتاب موجها همانگونه که با شخصیتها آشنا میشویم ، از خلال روایتهایشان به منش و ویژگیهای آنان نیز پی میبریم . شخصیت «برنارد» یک داستانگو است که همیشه به دنبال واژههای ناب میگردد؛ برخی منتقدان ادبی معتقدند وولف این شخصیت را بر اساس زندگی یکی از دوستان خود خلق کرده است . «لویی» یک فرد خارجی است که همواره به دنبال موفقیت میدود و آن را جستوجو میکند .
«نویل» زنی عاشقپیشه است که در مردان به دنبال عشق متعالی خود میگردد . «جینی» موجودی زیبا ، متناسب و اجتماعی است . «رودا» زنی منزوی و گوشهگیر است که با تردیدهای مادر شدن دستوپنجه نرم میکند و سرانجام ، «سوزان» فردی مملو از شک و تردید است که از سازش و نزدیکی با دیگران بهشدت پرهیز دارد .
ویرجینیا وولف خود در یادداشتهایش دربارهی رمان موجها مینویسد : «این اثر یک شعر نمایش است و هر کدام از شخصیتها یک شخصیت نمایش هستند؛ از ابتدا قرار بر این نبود که این افراد جدا از یکدیگر باشند و بنا داشتم هر کدام بهعنوان پیکرهای از یک نمایش ایفای نقش کنند .» رمان موجها اثری ساده نیست و خواندن آن نیازمند تمرکز و آشنایی با پیچیدگیهای نثر در ادبیات است .
این کتاب توسط مهدی غبرایی ترجمه شده و از سوی انتشارات افق به بازار کتاب عرضه شده است .
ویرجینیا وولف متولد 1882 و درگذشته در سال 1941 ، نویسنده ، منتقد ، ناشر و فعال حقوق اجتماعی زنان اهل انگلستان بود . او که در خانوادهای مرفه به دنیا آمد ، هیچگاه تحصیلات خود را بهصورت رسمی به پایان نبرد و از معلم شخصی استفاده میکرد؛ بااینحال به دلیل آنکه پدرش کتابخانهی بزرگی در خانه داشت ، از سنین کودکی مطالعه و پژوهش را جزو فعالیتهای اصلی خود قرار داد و پیش از بیستسالگی اولین آثار داستانی خود را نوشت و منتشر کرد .
او بهعنوان یکی از بزرگترین و برجستهترین نویسندگان تمام دورانها و از پایهگذاران نگارش داستان بر اساس جریان سیال ذهن شناخته میشود . از آثار مهم این نویسنده میتوان به کتابهای «خانم دالووی» ، «به سوی فانوس دریایی» ، «اتاقی از آن خود» و «سفر به بیرون» اشاره کرد .
لوئیس گفت : «حالا راه افتادهایم . حالا من بدون وابستگى معلقم . هیچجا نیستیم . در قطارى انگلستان را درمىنوردیم . انگلستان از کنار پنجره مىلغزد و مدام از تپه به جنگل ، از رودها و بیدها باز به شهرها تغییر مىکند . زمین سفتى نیست که به آن روبیاورم . برنارد و نویل ، پرسیوال ، آرچى ، لارپنت و بیکر به اکسفورد یا کِیمبریج ، ادینبرو ، رم ، پاریس ، برلین ، یا به یک دانشگاه امریکایى مىروند . من هردمبیل مىروم تا هردمبیل پول درآورم .
به این ترتیب روى این کرکهاى طلایى ، روى این دشت سرخ از شقایق ، این غله افشان که هرگز از مرزهاى خود فراتر نمىرود ، اما تا لبههاى آن موج مىزند ، سایهاى اندوهبار ، تأکیدى گزنده مىافتد . این اولین روز زندگى تازهاى است ، پره دیگرى از چرخى که رو به بالا مىرود . اما تن من مانند سایه پرندهاى سرگردان مىگذرد .
اگر به مغزم فشار نمىآوردم تا در پیشانىام شکل بگیرد ، من همچون سایه روى چمنزار ناپایدار بودم ، سایهاى که زود محو مىشود ، زود آن جا که به جنگل مىرسد رو به تاریکى مىرود و فرو مىمیرد؛ خود را وا مىدارم این لحظه را ، هر چند در یک بیت شعر نامکتوب ، بیان کنم؛ این ذره حقیر را در تاریخ دور و درازى که از مصر باستان در زمان فراعنه شروع شده ، زمانى که زنان کوزه سرخ بر دوش به سوى نیل روان بودند ، توضیح دهم . انگار تاکنون هزاران سال زیستهام .
اما اگر حالا چشمهایم را ببندم ، اگر در تشخیص نقطه برخورد گذشته و حال خطا کنم و ندانم که در کوپه قطارى درجه سه نشستهام پر از پسرهایى که براى تعطیلات به خانه خود مىروند ، تاریخ بشر از کشفِ یک لحظه مغبون مىشود .
چشمان تاریخ ، که از میان من مىبیند ، بسته مىشود اگر حالا از ولنگارى یا ترس خوابم ببرد و خود را در گذشته ، در تاریکى دفن کنم؛ یا مثل برنارد که تسلیم مىشود ، تسلیم شوم و داستانسرایى کنم؛ یا مثل پرسیوال ، آرچى ، جان ، والتر ، لِیتم ، لارپنت ، روپر و اسمیت لاف بزنم نامها همیشه مثل هم است ، نامهاى این پسران لافزن .
1 . آشنایى بیشتر با نویسنده
2 . مدخل
3 . موجها
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب رازهای سرزمین من رضا براهنی جلد اول PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.