کتاب مهمان ناخوانده شاری لاپنا PDF حادثۀ جذاب زندانی شدن در یک هتل تفریحی را روایت میکند ! کتاب مهمان ناخوانده داستان گروهی را به تصویر میکشد که برای یک تعطیلات زمستانی دلچسب و ایدهآل راهی یک هتل کوهستانی شدند و دیگر هیچگاه به خانه بازنگشتند ! این اثر در زمره کتابهای پرفروش نیویورک تایمز به شمار میرود . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
تعطیلات آخر هفته یک زمستان برفی که ظاهرا همهچیز دلچسب و رویایی به نظر میرسید چگونه به یک حمام خون بدل شد ؟
شاری لاپنا (Shari Lapena) داستان جمعی از دوستان نیویورکی را روایت میکند که تصمیم گرفتهاند تعطیلات را در هتلی کوهستانی بگذرانند . این هتل لوکس و مجلل ، از تمام عناصر مدرن به دور است و تکنولوژی در آن جایی ندارد . ساکنین این هتل در حقیقت از سبک روستیک آن لذت میبرند و خود را با شومینههای هیزمی و دلچسب آن گرم میکنند .
در این فضای گرم و صمیمانه که همۀ مسافران مشغول لذت بردن از تفریحات زمستانی هستند ، ناگهان خبر محاصره شدن ساختمان هتل با برف همه را شوکه و وحشتزده میکند ! در ابتدا بسیاری این چند ساعت را همچون یک ماجراجویی زمستانی تلقی میکردند و از بابت آن ترسی به خود راه نمیدادند . اما مسئله زمانی که تمامی راههای ورودی و خروجی هتل مسدود گشت ، جدیتر و نگرانکنندهتر شد . سرما بیشتر و گزندهتر به مسافران حمله میکرد ؛ قطع ارتباط با دنیای بیرون استرسی مضاعف به مهمانان بخشیده بود و همه در تکاپوی یافتن روزنۀ امیدی بودند که ناگهان خبر کشته شدن یکی از مسافران همه را در بهت و وحشت فرو برد !
شوک خبر کشته شدن یکی از مسافران با شایعه مرگ طبیعی رو به آرامش میرفت که قتل دوم رخ داد ! آیا قاتل یکی از اهالی هتل بود ؟ آیا قتلها با انگیزه شخصی صورت گرفته بود ؟
داستان بینهایت جذاب و پرتعلیق مهمان ناخوانده (An Unwanted Guest) یکی از تریلرهای پرفروش نیویورک تایمز است که با استقبال کمنظیری مواجه شده . این داستان همچون دیگر آثار شاری لاپنا سبک روایی منحصربه فرد خود را دارد که شما را مجذوب خود خواهد کرد .
– این اثر ، برداشتی مدرن ، جذاب و واقعگرایانه از رمز و راز پروندههایی ناگفته است که نویسنده آن را روایت کرد و او قطعا یکی از پیروان سبک داستاننویسی آگاتا کریستی به شمار میرود . (بوکلیست)
– شاری لاپنا ، آخر داستان را طوری خلق کرده است که حتی تحسین آگاتا کریستی را به دنبال خواهد داشت . (یو. اس. ای تودی)
– ضرباهنگ داستان به قدری سریع و جذاب است که متوجه نخواهید شد که رمان چه زمان تمام شده است . (مجله مردم)
خالق اثر بینظیر زوج همسایه ، در سال 1960 در کانادا متولد شد . شاری لاپنا که پیش از نویسندگی ، به تدریس و وکالت مشغول بوده است ، نخستین اثرش را در سال 2008 با عنوان things go flying منتشر کرد و با استقبال گستردهای روبهرو شد . رمان دیگر او به نام اقتصاد خوشبختی سال 2012 در فهرست نهایی دریافت جایزه استفان لکاک قرار گرفت . سبک داستاننویسی لاپنا به سرعت به چنان محبوبیتی دست یافت که آثارش در سراسر دنیا به بیش از 35 زبان ترجمه شد .
سه قتل . اینگونه موارد بهندرت در اینجا رخ میدهد . در ادارۀ پلیس حتی یک کارآگاه هم ندارند . باید کارها را سامان بدهند تا زمانیکه پلیس شهر نیویورک یک نیروی بازپرس بفرستد . بهمحض اینکه به اداره رسید مأمور لاکلن مختصری از شرح ماجرا را برایش توضیح داد . اما هیچچیز باهم جور درنمیآد . سه مهمان بههمراه پسر صاحب هتل و یک مهمان دیگر که گم شده است . شوکه شده است . او نمیداند با چه چیزی طرف است . هتل و خانوادۀ صاحب هتل را خوب میشناسد . بردلی جوان مرده است . باورش هم سخت است .
او ماشین برفی را در محوطۀ یخی و شکنندۀ بیرون هتل پارک کرد . دستبهاسلحه به بقیۀ مأمورها اشاره کرد که ماشینها را پارک کنند . بااحتیاط به در جلوی هتل نزدیک شدند . چکمههای سنگین آنها روی یخ سُر میخورد . هوا خیلی سرد است .
سورنسن متوجه رد باریکی از خون روی برف نزدیک ایوان شد . در سکوت به آن اشاره کرد . نزدیک ایوان شد و به پنجره نگاه کرد . در را باز کرد . تفنگش آماده است . وارد لابی هتل شد و گروهی که دور شومینه جمع شدهاند را دید . صورتهای رنگپریده که خود را زیر پتو پیچیدهاند و به او زل زدهاند . با خودش فکر کرد ؛ همیشه این لحظه را به یاد خواهم داشت .
سه مأمور دیگر پشت سرش وارد شدند . نگاه سریعی به اطراف انداخت . افرادی که دور شومینه هستند با ظاهری آشفته و صورتهای اصلاحنکرده ایستادهاند . معلوم است نخوابیدهاند . انگار از دست یک گروگانگیر نجات پیدا کردهاند. آنها را شمرد ؛ هشت نفر هستند . نه ، هفت نفر هستند. روی یکی از صندلیها یک مرده است .
به این گروه کوچک نزدیک شد و تفنگش را غلاف کرد : «من گروهبان سورنسن و اینها …» با سر به هریک از مأمورها اشاره کرد . «مأمور لاکلن ، پرز ، ویلکاکس . ما اومدیم که به شما کمک کنیم .» سعی میکرد با لحنی قدرتمندانه حرف بزند . کمی جلوتر رفت و به مرد مردۀ روی صندلی نگاهی انداخت . معلوم نیست که به قتل رسیده یا به مرگ طبیعی مرده است .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب مردی با لباس قهوه ای آگاتا کریستی PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.