کتاب ماشین زمان هربرت جورج ولز PDF ، با کتاب ماشین زمان نوشتۀ هربرت جورج ولز ، شما به آرزوی دیرینهی خود یعنی سفر در زمان دست مییابید! قهرمان داستان با اختراع یک ماشین این آرزو را برآورده میکند .
ماشین زمان نام یک رمان مشهور است که هربرت جورج ولز در سال 1985 منتشر کرد. این کتاب منبع الهام چندین فیلم و سریال تلویزیونی و تعداد زیادی کتاب طنز بوده و بهطور غیر مستقیم بر بسیاری از آثار تخیلی دیگر تأثیر گذارده است.
قهرمان داستان با یک وسیله ی مکانیکی به آینده ی نامعلومی سفر میکند. در آن جا می فهمد که بشریت به دو دسته تقسیم شده است: دسته اول الوئی ها، که اشراف بی مایه و ترسویی هستند که در باغهای خود زندگی میکنند و از میوههای درختان تغذیه میکنند.
دوم مورلاک ها، که کارگرانی هستند که زیر زمین زندگی میکنند زحمت کشانی که گرچه کور شدهاند، اما به مدد نیروی گذشته به کار خود بر روی وسیله ی مکانیکی پیچیده و زنگ زدهای که هیچ چیز تولید نمیکند، ادامه می دهند. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
شخصیت اصلی داستان ماشین زمان (The Time Machine) با ماشینی که اختراع میکند میتواند در زمان جابهجا شود ، درست به همان شکل که شما در مکان جابهجا میشوید . او کارش را با رفتن به یک سفر در آینده شروع میکند .
با گذشت هزاران سال آبوهوای شهر لندن به اعتدال رسیده و حال آبوهوایی شبیه به جنوب اروپا را دارد و گیاهان بسیار سرسبزی در آنجا رشد میکند . هیچ حیوانی در آن منطقه دیده نمیشود و ساختمانها که در گذشته در مرکز شهر ساخته شده بودند ، عظیم و غولپیکر اما بسیار محدود به چشم میآمدند .
اولین افرادی که کاوشگر یعنی همان قهرمان داستان بر سر راه خود میبیند ، آدمهای دوستداشتنیای هستند که قدشان کمتر از قد متوسط کنونی است ، با این حال تمامی آنها زیبا هستند و لباسهایشان دوخت یکنواخت و یکسان و رنگهایی شاد و روشن دارند .
کاوشگر که بسیار کنجکاو شده است ، ماشینش را رها و تلاش میکند با این دوستان تازه آشنا و با آنان همقدم شود . این دوستان که خود را لوئی صدا میزنند به شکل انبوه با یکدیگر زندگی میکنند . کانونهای خانوادگی دیگر از هم پاشیده و گرسنگی و نیاز به خواب آنان را به صورت گروههای صدتایی در قصرهایی بزرگ جمع کرده که از نمای نزدیک تنها نیمهویرانهای از آنها باقی مانده است .
مرد و زن و بچهها روزهایشان را به سرگرمی و تفریح و بازی سپری میکنند ، چرا که به ظاهر دیگر نیازی به کار کردن ندارند . در حقیقت مغزهای کوچک آنها ، تنها ترس از تاریکی را میشناسد . کاوشگر زمان که با دزدیده شدن مرموز ماشینش مواجه شده است خیلی زود علت این ترس را میفهمد .
راوی اول شخص رمان ماشین زمان شخصی است که تجربیات یکی از آشنایانش دربارۀ سفر در زمان را به صورت گزارش مینویسد . شخصیت اصلی داستان با نام زمانپیما یا مسافر زمان برای دوستانش که راوی هم جزئی از آنهاست ، دربارۀ مفاهیم مربوط به زمان صحبتهایی را بیان میکند و بعد نمونۀ اولیه و کوچک ماشینی که برای سفر به زمانهای دیگر ساخته به آنان نشان و یک آزمایش هم در مقابل چشمانشان انجام میدهد که به شکل موفقیتآمیز منتهی به غیب شدن دستگاه میشود . سپس از نمونۀ اصلی ماشین زمان نزد آنان رونمایی میکند . دوستان او طبیعتاً بسیار حیرتزده میشوند با این حال آن را نمیپذیرند .
یک روز دیگر زمانی که همان جمع در منزل این مخترع دور هم جمع شدهاند و در حال خوردن شام هستند ، ناگهان میزبان که تا آن زمان حضور نداشت با حالتی بهم ریخته وارد اتاق میشود . بله ، درست است! همانطور که احتمالاً حدس زدهاید او از سفر در زمان برگشته و دیدههایش را برای آن جمع تعریف میکند . در حقیقت اصل داستان همین دیدههای مسافر زمان است که راوی آنها را در کتاب برای شما تکرار میکند .
هربرت جورج ولز (Herbert George Wells) نویسنده و داستاننویس انگلیسی در سال 1866 متولد شد . از او به عنوان یکی از اولین نویسندگان ژانر علمی تخیلی یاد میکنند . این عنوان به این دلیل به آثار او داده شده که در اغلب موارد اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی و فراتر از زمان و مکان در داستانهایش روی میدهد .
جنگ دنیاها ، مرد نامرئی و ماشین زمان از بهترین رمانهای او به شمار میروند که به دلیل داستان هیجانانگیز و جذابی که دارند ، بارها در قالب فیلم یا کتابهای مصور درآمدهاند . ولز سال 1946 در انگلیس درگذشت .
فیلبی گفت : «دارم گیج میشم!»
مانینگ که برای بازرسی خم شده بود پرسید : «ممکنه زیر میز رفته باشه؟»
این موضوع باعث خندۀ تایم تراولر شد .
دکتر پری گفت : «بگو ببینم! واقعاً فکر میکنی ماسماسکِ تو به زمان سفر کرده؟»
«البته که اینطور فکر میکنم وگرنه وقت شما رو تلف نمیکردم .»
مانینگ به شدت تلاش میکرد وانمود کند که از این ناپدیدشدنِ عجیبوغریب آنقدرها نگران نشده است . فیلبی سعی کرد سیگارش را روشن کند ، اما مشکل این بود که فراموش کرده بود نوک آن را جدا کند ، درنتیجه روشن کردن قسمت جدا نشده ممکن نبود . او ضمن پُک زدنهای طولانی و بدون دود پرسید : «منظورت اینه که ماشینت وارد آینده شده؟»
تایم تراولر جواب داد : «به آینده یا گذشته ، مطمئن نیستم به کدوم یکی . ببین ، اون در سطح جلو نرفته ، در زمان حرکت کرده . به دلیل اینکه در عرض چند ثانیه در بخش بزرگی از زمان پیش رفته ، خیلی نازک و باریک شده و به همین دلیل قابل دیدن نیست .»
پزشک گفت : «این موضوع در حال حاضر خیلی قابل قبول به نظر میاد ، ولی نمیدونم فردا وقتی عقلمون سر جاش برگرده ، راجع بهش چه نظری داشته باشیم .»
1. درباره نویسنده
2. نامرئی شدن عجیب
3. رسیدن با تأخیر
4. داستان تایم تراولر
5. ورود به سال 802 هزار و 701 میلادی
6. مردمان کوچک عجیب
7. ماشین زمان ناپدید میشود
8. وینا از الوی
9. به طرف «جای شوم»
10. حقیقت وحشتناک!
11. در دام مورلاکها
12. پیدا شدن ماشین زمان
13. فرار به سوی آینده وینا! وینا!
14. سالهای طلایی علوم
15. پایان یک داستان و آغاز داستانی دیگر
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب تا زمانی که هاینریش بل PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.