کتاب تماما مخصوص عباس معروفی PDF کتاب تماما مخصوص همانند اسمش، خاص و خواندنی است و فقط عباس معروفی است که می تواند رمانی بنویسد تماما مخصوص، رمانی تلخ مثل غربت، رمانی سرد مثل تنهایی، رمانی عمیق و زیبا پر از عشق و جنون مثل زندگی. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
تماما مخصوص که آخرین کتاب عباس معروفی است، داستان زندگی “عباس ایرانی”، روزنامه نگاری تبعیدی است که بعد از آشفتگی های سیاسی دهه شصت مجبور به فرا ر از ایران و مهاجرت به آلمان می شود. راوی کتاب خود عباس ایرانی و پررنگترین شخصیت داستان هم خود اوست.
داستان کتاب تماما مخصوص، روایت زندگی “عباس ایرانی”، روزنامه نگاری تبعیدی است که بعد از آشفتگی های سیاسی دهه شصت مجبور به فرا ر از ایران و مهاجرت به آلمان می شود. راوی کتاب خود عباس ایرانی و پررنگترین شخصیت داستان هم خود اوست.
اما اصل داستان رمان تماما مخصوص مربوط به زمانی می شود که عباس ایرانی در یک هتل به عنوان مدیر شبانه شروع به کار می کند و می توان کتاب را به دو بخش تقسیم کرد:
بخشی که شامل زندگی عباس ایرانی در آلمان / خاطرات گذشتهاش در ایران و مهاجرتش / زندگی عاشقانه و خیالات و رویاهایش میشود.
بخشی که شامل قسمت های پایانی داستان و روایت سفر عباس ایرانی به قطب شمال می شود.
برلین کاملا خاکستری بود؛ سفید و سیاه. و رنگ های دیگر از پس آن سرما برنمی آمد که خودی نشان دهد. نگاهی به آندریاس انداختم و راندم. نمیدانستم کجا میروم، فقط میراندم. به صدای چرخ های کامیون روی اسفالت کویری فکر می کردم که دیشب تا صبح در گوشم تکرار میشد.
بخاری ماشین خرخر می کرد، و تیغه برف پاک کن چسبیده بود به شیشه. دلم میخواست شیشه را کمی بکشم پایین و سیگاری روشن کنم، اما از هجوم سرما میترسیدم.
آندریاس به حرف آمد. اخلاقت عوض شده…. حال و هوای سابق را نداری… دنیات شده کار و مدام میخواهی بروی…..
عباس معروفی (Abbas Maroufi) 27 اردیبهشت 1336 متولد شد. با مادربزرگش زندگی میکرد. خانوادهاش زمانی که او هفتساله بود به خانهی جدیدی نقل مکان کردند، اما پسرک را در خانهی مادربزرگ جا گذاشتند تا پیرزن تنها نباشد.
همین تنهایی و دوری از خانواده سبب شد تا عباس معروفی به آدم خیالپروری تبدیل شود و خیالاتش را هم روی کاغذ بیاورد.
از کودکی به نوشتن علاقه داشت و گاهی با تغییر نام آثار نویسندگان بزرگ، سعی میکرد اثری بیافریند. عباس معروفی در دبیرستان در رشتهی ریاضی درس خواند اما در دانشگاه ادبیات دراماتیک را انتخاب کرد.
عباس معروفی در سال 1355 در مسابقهی داستاننویسی مجلهی کیهان نوجوانان شرکت کرد و مقام اول را به دست آورد. این اولین قدم عباس معروفی در انتشار داستانهایش در روزنامهها و مطبوعات بود.
کمی بعد، آشنایی او با محمدعلی سپانلو سبب عضویتش در کانون نویسندگان ایران و معاشرت با چهرههای مشهور دیگری در ادبیات ایران شد.
احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، باقر پرهام، محمد محمدعلی و محمد مختاری از جمله کسانی بودند که عباس معروفی به واسطهی عضویت در کانون نویسندگان با آنان آشنا شد.
یکی دیگر از فعالیتهایی که عباس معروفی در این دوران انجام داد، تأسیس نشریهی آهنگ، نشریهی ادبی گردون، جایزهی قلم زرین گردون و انتشارات گردون بود.
او برای پا گرفتن نشریهی گردون از آثار بزرگان ادبیات ایران مانند احمد شاملو، محمدعلی سپانلو، سیمین دانشور، سیمین بهبهانی، هوشنگ گلشیری، نصرت رحمانی، حمید مصدق، پرویز کلانتری، محمد مختاری و پری صابری استفاده کرد.
وقتی نشریهی گردون در سال 1374 توقیف شد، فشارهای سیاسی نیز بر روی این نویسنده افزایش پیدا کرد. عباس معروفی به آلمان مهاجرت کرد و زندگی را آنجا از سر گرفت. مدتی را هم به دلیل اینکه فعالیت ادبی نداشت و نمینوشت، گرفتار افسردگی شد.
فعالیتهای ادبی عباس معروفی در آلمان، مدیریت خانهی هاینریش بل، راهاندازی کتابفروشی هدایت و از سر گرفتن کار دوبارهی نشریه بود.
کتابفروشی عباس معروفی محلی برای گردهماییهای دوستداران زبان و ادبیات فارسی است. او کلاسهای داستاننویسیاش را هم همانجا برگزار میکرد.
عباس معروفی با اکرم ابویی، هنرمند نقاش، ازدواج کرده است. معروفی در شهریور سال 99 به سرطان مبتلا شد. مدتی را به درمان گذراند.
در طول این ایام از طریق صفحهی اینستاگرامش، از حال خودش خبر میداد. در نهایت، دهم شهریور 1410، عباس معروفی به مبارزهاش با بیماری پایان داد و دارفانی را وداع گفت. او را در برلین به خاک سپردند.
از عباس معروفی، رمان و داستان، نمایشنامه و شعر به جا مانده است. داستانهای عباس معروفی از درک عمیق او از تاریخ و سیاست ایران سخن میگوید و شعرهایش لطافت و سادگی را به یاد میآورند. او ترجمهی کتاب موسیو ابراهیم و گلهای قرآن نوشتهی اریک امانوئل اشمیت را هم در کارنامهی حرفهای خود دارد.
کتاب سمفونی مردگان در سال 1367 چاپ شد. عباس معروفی در این کتاب از تکنیک جریان سیال ذهن استفاده کرده است و زندگی یک خانوادهی سنتی را به تصویر میکشد. خانوادهای که در سالهای آخر سلطنت رضاشاه سعی دارند از سنت گذر کنند و به مدرنیته بپیوندند.
کتاب سال بلوا در سال 1371 منتشر شد. این داستان دربارهی زنانی است که در جوّی مردسالار زندگی میکنند، قربانی میشوند و همیشه در حاشیهاند. نوشآفرین دختر یک نظامی سختگیر است که در دلش عاشق جوانی کوزهگر شده است، اما پدر برنامهی دیگری برای آیندهی دخترش دارد.
کتاب پیکر فرهاد در سال 1381 انتشار یافت. این کتاب از زبان زن اثیری است که در داستان بوف کور صادق هدایت آمده است؛ همان زنی که نقاشی روی یک قلمدان بود. عباس معروفی این داستان را برای صادق هدایت نوشته است.
کتاب فریدون سه پسر داشت در سال 1382 به چاپ رسید. عباس معروفی در این داستان که بر اساس واقعیت نوشته شده، از زندگی یک جوان مبارز سیاسی سخن میگوید. ماجراهایی که او و خانوادهاش را تحت تأثیر قرار میدهد در این کتاب بیان شده است.
کتاب دریاروندگان جزیرهی آبیتر در سال 1398 منتشر شده است. در این کتاب میتوانید مجموعهای از داستانهای کوتاه عباس معروفی را بخوانید. برخی از داستانهای این کتاب قبلاً منتشر شده بودند و برخی جدیدند.
عباس معروفی برای نوشتن رمان معروفش، سمفونی مردگان، ازتکنیک جریان سیال ذهن استفاده میکند. این روش را پیشتر، ویلیام فاکنر در کتاب «خوشههای خشم» به کار برده است.
در این تکنیک، نویسنده خط زمانی مشخصی را دنبال نمیکند. پرشهای زمانی و مکانی مرتب در داستان سر برمیآورند و قواعد دستوری نیز به شکل غیرمعمول استفاده میشوند. به عبارت بهتر، استفاده از این تکنیک درست مانند این است که تلاش کنیم داستانی را از دل هزاران لایهی پیچیدهی ذهن آدمی بخوانیم.
عباس معروفی در خانوادهی ثروتمندی به دنیا آمده بود. اما برای رسیدن به استقلال شخصی، شغلهای مختلفی را هم تجربه کرد.
او دربارهی تأثیر پدر بر کارهای ادبیاش اینطور نوشته است: «فهمیدم که اگر تمام ثروت پدرم را به من بدهند با یک دقیقهی خیالهای خودم عوض نمیکنم.
نجاری و طلاسازی و عطاری یاد گرفتم. گرسنگی کشیدم. مرد شدم. نگاه بیتفاوت پدرم و بعدها نگاه تحسینآمیزش تأثیر عجیبی بر کار ادبی من داشت. هنوز نگاهش نوشتههام را دنبال میکند، هرچند که سالها از غم دوری من بیمار و افسرده شد، و بعد هم درگذشت.»
زمانی که صادق هدایت در برلین زندگی میکرد، دوست داشت در خیابان کانت، کتابفروشی باز کند. اما زندگی مجال این کار را به او نداد.
بعداً وقتی عباس معروفی برای زندگی به آلمان رفت، به این آرزوی صادق هدایت جامهی عمل پوشاند و خانهی کتاب هدایت را تأسیس کرد.
عباس معروفی کتاب «نام تمام مردگان یحیاست» را زمانی منتشر کرد که 62ساله بود. قرار بود آن را به دوست دیرینش، محمدعلی سپانلو، تقدیم کند اما در مقدمهی کتاب از زندگیاش و بلاهایی میگوید که بر سرش آمده است. در همین ایام نیز دوستش، سپانلو، را از دست میدهد.
در نهایت این کتاب را با این نوشته به بچهها تقدیم کرده است: نوشتن این رمان سی سال طول کشید. با آن عاشقی کردم، گریستم، نوشتم، و خوش بودم. با اجازهی سپان، این رسالهی عشق را به بچهها تقدیم میکنم. «بیخود نترس ای بچهی تنها نام تمام مردگان یحیاست».
فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب زندگینامه یک عشق الکساندر ژردن PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.