ورود و عضویت
0
سبد خرید شما خالی است

دانلود کتاب مجموعه آثار چخوف سروژ استپانیان جلد اول PDF

مشاهده پیش نمایش
50,000تومان
0فروش موفق
محصول مورد تایید است
محصول ویژه است
محصول دارای هدیه می باشد
امتیاز محصول
پروژه وی آی پی
0 فروش 0 دانشجو

کتاب مجموعه آثار چخوف سروژ استپانیان جلد اول PDF آنتوان چخوف پزشک ، نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس مشهور و محبوب روسی است که هم داستان‌های کوتاه و هم نمایشنامه‌هایش هر دو از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند و ارزش ادبی غنی‌ای دارند .

مجموعه آثار چخوف شامل یک دورهٔ 10 جلدی است که به صورت کامل و جامع تمامی آثار چخوف اعم از نمایشنامه‌ها و داستان‌های کوتاه او را در بر می‌گیرد . این مجموعه حتی شامل نامه‌های چخوف نیز می‌شود که آنها را به الگا همسر خود و نیز دوستانش نوشته است و خواندنشان برای هر کسی که به زندگی شخصی و کاری این نویسندهٔ بزرگ علاقه دارد ، می‌تواند تجربه‌ای لذت‌بخش باشد . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .

در این مجموعهٔ 10 جلدی چهار جلد به داستان‌های کوتاه ، یک جلد به رمان ، دو جلد به نمایشنامه‌ها و سه جلد به نامه‌های او اختصاص یافته است. جلدهای این مجموعه به ترتیب عبارت‌ند از :

  • جلد اول (داستان‌های کوتاه 1) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
  • جلد دوم (داستان‌های کوتاه 2) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
  • جلد سوم (داستان‌های کوتاه3) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
  • جلد چهارم (داستان‌های کوتاه 4) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
  • جلد پنجم (جزیره ساخالین) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
  • جلد ششم (نمایشنامه‌ها 1) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
  • جلد هفتم (نمایشنامه‌ها 2) / ترجمهٔ سروژ استپانیان
  • جلد هشتم (نامه‌ها 1) / ترجمهٔ ناهید کاشی‌چی
  • جلد نهم (نامه‌ها 2) / ترجمهٔ ناهید کاشی‌چی
  • جلد دهم (نامه‌ها 3) / ترجمهٔ ناهید کاشی‌چی

این مجموعهٔ 10 جلدی را نشر توس منتشر کرده است .

درباره کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد اول)

جلد نخست مجموعه آثار چخوف شامل داستان‌های کوتاه آنتوان چخوف می‌شود.

عناوین این داستان‌ها براساس سال نگارش آن‌ها از این قرار است :

سال 1880:

  • یک دست و دو هندوانه
  • پیش از ازدواج
  • پدرجان

سال 1881:

  • در واگن
  • محاکمه

سال 1882:

  • نسیان
  • اعتراف (یک نامه)
  • داس سبز
  • درست است که دیدار انجام نشد اما…
  • خبرنگار
  • اسکولاپ‌های روستایی
  • سار از درخت پرید
  • کدام یک از سه
  • زن ارباب
  • کالای جاندار
  • نوشداروی بعد از مرگ
  • دو رسوایی
  • ماجرای گند
  • بازار مکاره
  • بارُن

سال 1883:

  • خوشحالی
  • نزد سلمانی
  • سپاسگزار
  • زن بی‌اوهام
  • در حمام
  • بی‌عرضه
  • به نقل از یک پرونده
  • طبع معمایی
  • گفت‌وگو
  • دزد
  • مادرزن وکیل
  • مرگ یک کارمند
  • بچه تُخس
  • کبریت بی‌خطر
  • چاق و لاغر
  • آلمانی حق‌شناس
  • قیم
  • به اقتضای زمان
  • در پستخانه
  • حقوقدان
  • نقل از دفتر خاطرات یک دوشیزه
  • دخترِ آلبیون

سال 1884:

  • انتقام زن
  • دو نامه
  • سکوت یا پرحرفی؟
  • آدم مغرور
  • آلبوم
  • زغال سنگ روسی
  • اشک‌های پنهانی
  • بوقلمون صفت
  • از چاله به چاه
  • در گورستان
  • نقاب
  • شب پیش از محاکمه
  • صدف

درباره آنتوان چخوف

آنتوان چخوف سال 1860 در شهر تاگانروگ در جنوب روسیه به دنیا آمد . پدر چخوف شیفتهٔ موسیقی بود و همین شیفتگی او را از دادوستد بازداشت و به ورشکستگی کشاند. او در سال 1876 از ترس طلبکارانش به‌همراه خانواده به مسکو رفت. آنتوان تنها در تاگانروگ باقی ماند تا تحصیلات دبیرستانی‌ اش را به پایان ببرد .

چخوف در نیمهٔ سال 1880 تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد . در همین سال نخستین مطلب او چاپ شد. برای همین این سال را مبدأ تاریخ نویسندگی چخوف برمی‌شمرند. چخوف بعد از پایان تحصیلاتش در رشتهٔ پزشکی به‌طور حرفه‌ای به داستان‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی روی آورد .

او در 1885 همکاری خود را با روزنامهٔ پترزبورگ آغاز کرد . در سپتامبر قرار بود نمایشنامهٔ او به نام «در جادهٔ بزرگ» به روی صحنه برود که کمیتهٔ سانسور از اجرای آن جلوگیری کرد .

مجموعه داستان‌های «گل‌باقالی» اثر او در ژانویهٔ سال بعد منتشر شد .

در فوریهٔ همین سال (1886) با «آ. سووُربن» سردبیر روزنامهٔ عصر جدید آشنا شد و داستان‌های «مراسم تدفین» ، «دشمن» و … در این روزنامه با نام اصلی چخوف منتشر شد . بیماری سل او شدت گرفت . او در آوریل 1887 به تاگانروگ و کوه‌های مقدس رفت و در تابستان در باپکینا اقامت گزید . در اوت همین سال مجموعهٔ «در گرگ‌ومیش» منتشر شد و در اکتبر نمایشنامهٔ بلندی با نام «ایوانف» در تئاتر مسکو به روی صحنه رفت که استقبال خوبی از آن نشد .

چخوف در 16 ژوئن 1904 به‌همراه همسرش «اولگا کنیپر» برای معالجه به آلمان و استراحتگاه بادن‌وایلر رفت . در این استراحتگاه حال او بهتر می‌شود، اما این بهبودی زیاد طول نمی‌کشد و روزبه‌روز حال او وخیم‌تر می‌شود . او در 44 سالگی ، یک سال پیش از انقلاب اول روسیه ، از دنیا رفت . تشییع‌ جنازه‌ٔ او در مسکو با حضور جمعیتی بسیار تبدیل به رویدادی ملی شد .

برشی از کتاب مجموعه آثار چخوف (جلد اول)

«یکی بود، یکی نبود ، غیر از خدا هیچکی نبود ، زیر گنبد کبود دوتا دوست به اسم کریوگر و اسمیرنف برای خودشان زندگی می‌کردند . کریوگر استعدادهای فکری زیادی داشت اما اسمیرنف بیش از آنکه با هوش باشد محجوب و سر به زیر و ضعیف‌النفس بود – اولی حراف و خوش بیان ، دومی ، آرام و کم سخن .

روزی آن دو را سفری با قطار پیش آمد که طی آن سعی داشتند زنی جوان را به‌دام افکنند . کریوگر که کنار زن نشسته بود مدام زبانبازی می‌کرد و یکبند قربان صدقه او می‌رفت اما اسمیرنف که مهر سکوت بر لب زده بود مدام پلک می‌زد و از سر حرص و حسرت، لب‌های خود را می‌لیسید. کریوگر در ایستگاهی به اتفاق زن جوان پیاده شد و تا مدتی دراز به واگن باز نگشت . وقتی هم که باز آمد چشمکی به اسمیرنف زد و با زبانش صدایی درآورد که شبیه به بشکن بود . اسمیرنف ، با حقد و حسد پرسید :

– تو برادر ، در این جور کارها مهارت عجیبی داری ! راستی چطور از عهده‌اش برمی‌آیی ؟ تا پهلویش نشستی ، فوری ترتیب کار را دادی … تو آدم خوش شانسی هستی !

– تو هم می‌خواستی بیکار ننشینی ! سه ساعت تمام همان‌جا نشستی و لام تا کام نگفتی و بِر و بِر نگاهش کردی – مثل سنگ، لال شده بودی . نه برادر ، در دنیای امروز از سکوت ، چیزی عاید انسان نمی‌شود ! آدم ، باید حراف و سرزبان‌دار باشد ! می‌دانی چرا از عهده هیچ کاری برنمی‌آیی ؟ برای اینکه آدم شل و ولی هستی !

اسمیرنف، منطق دوست را پذیرا شد و تصمیم گرفت اخلاق خود را تغییر دهد . بعد از ساعتی بر حجب و کمرویی فایق آمد ، رفت و کنار مردی که کت و شلوار سرمه‌ای رنگ به تن داشت نشست و جسورانه باب گفت‌وگو گشود . همصحبت او مردی بس خوش سخن و اهل مجامله از آب در آمد و در دم بارانی از سوال‌های مختلف ، به ویژه در زمینه مسایل علمی، بر سر او بارید . می‌پرسید که آیا اسمیرنف از زمین و از آسمان خوشش می‌آید یا از قوانین طبیعت و از زندگی مشترک جامعه بشری احساس رضایت می‌کند ؟

به طور ضمنی در باره آزاد اندیشی اروپاییان و وضع زنان امریکایی نیز سوال‌هایی کرد . اسمیرنف که بر سر شوق و ذوق آمده بود با رغبت و در عین حال با شور و هیجان ، پاسخ‌های منطقی می‌داد . اما – باور کنید – هنگامی که مرد سرمه‌ای پوش در یکی از ایستگاه‌ها بازوی او را گرفت و با لبخندی موذیانه گفت : «همراه من بیایید !» سخت دچار بهت و حیرت شد .»

💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗

دانلود کتاب مجموعه آثار چخوف سروژ استپانیان جلد دوم PDF

⭐⭐⭐⭐⭐

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود کتاب مجموعه آثار چخوف سروژ استپانیان جلد اول PDF”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *