کتاب مجموعه آثار چخوف ناهید کاشی چی جلد هشتم PDF اولین کتاب از نامههای چخوف ، جلد هشتم از مجموعه آثار آنتوان چخوف است که چخوف در وصیتنامهاش آورده بود که نامههایش را برای نوههایش به ارث میگذارد تا بخوانند و از آنچه بر او گذشته باخبر شوند .
چخوف در سال 1904 درگذشت و بلافاصله چاپ نامههایش در مطبوعات آغاز شد . این نامهها همچون آثار دیگر چخوف که امضای او زیر آنها بود به سرعت منتشر شد و مورد استقبال خوانندان قرار گرفت . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
در این مجموعهٔ 10 جلدی چهار جلد به داستانهای کوتاه ، یک جلد به رمان ، دو جلد به نمایشنامهها و سه جلد به نامههای او اختصاص یافته است. جلدهای این مجموعه به ترتیب عبارتند از :
این مجموعهٔ 10 جلدی را نشر توس منتشر کرده است .
آنتوان چخوف سال 1860 در شهر تاگانروگ در جنوب روسیه به دنیا آمد . پدر چخوف شیفتهٔ موسیقی بود و همین شیفتگی او را از دادوستد بازداشت و به ورشکستگی کشاند. او در سال 1876 از ترس طلبکارانش بههمراه خانواده به مسکو رفت. آنتوان تنها در تاگانروگ باقی ماند تا تحصیلات دبیرستانی اش را به پایان ببرد .
چخوف در نیمهٔ سال 1880 تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ پزشکی در دانشگاه مسکو آغاز کرد . در همین سال نخستین مطلب او چاپ شد. برای همین این سال را مبدأ تاریخ نویسندگی چخوف برمیشمرند. چخوف بعد از پایان تحصیلاتش در رشتهٔ پزشکی بهطور حرفهای به داستاننویسی و نمایشنامهنویسی روی آورد .
او در 1885 همکاری خود را با روزنامهٔ پترزبورگ آغاز کرد . در سپتامبر قرار بود نمایشنامهٔ او به نام «در جادهٔ بزرگ» به روی صحنه برود که کمیتهٔ سانسور از اجرای آن جلوگیری کرد .
مجموعه داستانهای «گلباقالی» اثر او در ژانویهٔ سال بعد منتشر شد .
در فوریهٔ همین سال (1886) با «آ. سووُربن» سردبیر روزنامهٔ عصر جدید آشنا شد و داستانهای «مراسم تدفین» ، «دشمن» و … در این روزنامه با نام اصلی چخوف منتشر شد . بیماری سل او شدت گرفت . او در آوریل 1887 به تاگانروگ و کوههای مقدس رفت و در تابستان در باپکینا اقامت گزید . در اوت همین سال مجموعهٔ «در گرگومیش» منتشر شد و در اکتبر نمایشنامهٔ بلندی با نام «ایوانف» در تئاتر مسکو به روی صحنه رفت که استقبال خوبی از آن نشد .
چخوف در 16 ژوئن 1904 بههمراه همسرش «اولگا کنیپر» برای معالجه به آلمان و استراحتگاه بادنوایلر رفت . در این استراحتگاه حال او بهتر میشود، اما این بهبودی زیاد طول نمیکشد و روزبهروز حال او وخیمتر میشود . او در 44 سالگی ، یک سال پیش از انقلاب اول روسیه ، از دنیا رفت . تشییع جنازهٔ او در مسکو با حضور جمعیتی بسیار تبدیل به رویدادی ملی شد .
نشر توس مجموعه نامههای چخوف را در سه جلد برای علاقهمندان به این نویسنده و آثارش منتشر کرده است . نسخه کامل مکاتبات آنتون پاولویچ چخوف تقریبا شامل چهار هزار و پانصد نامه به دوستان و قریب ده هزار یادداشت و مکاتبه با افراد متفرقه است که زمان زندگیاش تنها تعداد معدودی از نامهها که جنبه اجتماعی داشتند منتشر شدند. اما نامههای نوشته شده به او، تنها پس از مرگش از سال 1904 به بعد به چاپ رسیدند . نویسندگان یادبودها ، به نامههایی که به عنوان موثقترین منبع اطلاعات دربارهٔ زندگی چخوف و روابط او با معاصرینش محسوب میشدند روی آوردند.
در سالهای 1916 – 1912 دوره شش جلدی نامههای آنتوان چخوف زیر نظر ماریا پاولونا چخووا با شمهٔ مختصری از شرح حال هریک از افراد طرف مکاتبه، به چاپ رسید . در سال 1974 اولین جلد از مجموعه کامل سی جلدی مجموعه آثار و نامههای آ. پ. چخوف، چاپ فرهنگستان علوم، از چاپ بیرون آمد. دوازده جلد از این مجموعه به مکاتبات چخوف اختصاص داشت . دراین چاپ کلیه نامهها با اصل آن مطابقت داده شده و در موثق بودن تاریخهای آن دقت کامل به عمل آمده است .
دوره سه جلدی نامهها که ترجمه حاضر از آن برگرفته شده ، منتخبی از این چاپ است .
چخوف به اُلگا کنیپر
3 سپتامبر 1899، یالتا
هنرپیشهٔ عزیز ، به همهٔ پرسشهای شما پاسخ خواهم داد . من به خیر و خوشی رسیدم . همسفرهای من جایی در پایین به من اختصاص دادند . بعد چنان شد که در کوپه فقط دو نفر باقی ماندیم . من و یک ارمنی جوان . چندین بار در روز و هر بار سه استکان چای با لیمو مینوشیدم . بدون شتاب و با وقار تمام آنچه را در زنبیل بود خوردم ، اما به نظرم رسید که زنبیل را برداشتن و در ایستگاهها به دنبال کتری آبجوش رفتن کار انسان متین نیست و به حیثیت تئاتر هنری لطمه میزند. تا ”کورسک هوا سرد بود . سپس کمکم شروع به گرم شدن کرد و در سواستوپل دیگر کاملا گرم بود .
در یالتا به خانهٔ خودم رفتم و اکنون همینجا که مصطفی وفادار محافظت آن را به عهده دارد زندگی میکنم. هر روز ناهار نمیخورم، زیرا رفتن به شهر دور است و رفتن به آشپزخانه با اجاقهای نفتی باز هم مزاحم پرستیژ است . شبها پنیر میخورم. با ”سینانینها “رفتوآمد میکنم . تا به حال دوبار نزد سردینها رفتهام . آنها عکس شما را با محبت نگاه کردند و شُکلاتها را خوردند . ”لئونید والنتینویچ “حالش بهتر است . نارزان نمینوشم. دیگر چه میخواهید بگویم ؟ تقریبآ به باغ نمیروم. بیشتر در خانه مینشینم و به شما فکر میکنم .
هنگامی که از باغچهسرا میگذشتم به شما فکر میکردم و به یاد میآوردم که چه مسافرتی داشتیم. عزیز من، هنرپیشهٔ بیهمتا ، خانم شایان تحسین ، کاش میدانستید که نامهٔ شما چهقدر مرا خوشحال کرد . در مقابلتان چنان سرِتعظیم فرو میآورم که پیشانیم کف چاهی را که هفده متر عمق دارد ، لمس کند .
من به شما عادت کردهام. اکنون غصه میخورم و بههیچ وجه نمیتوانم خودم را راضی کنم که شما را تا بهار نبینم . عصبانی هستم ـ یک کلام بگویم اگر ”نادنکا“169 میدانست که در روح من چه میگذرد آنوقت چه حکایتی بر پا میشد .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب مجموعه آثار چخوف ناهید کاشی چی جلد نهم PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.