ورود و عضویت
0
سبد خرید شما خالی است

دانلود کتاب در ماگادان کسی پیر نمی شود اتابک فتح الله زاده PDF

مشاهده پیش نمایش
40,000تومان
2فروش موفق
محصول مورد تایید است
محصول ویژه است
محصول دارای هدیه می باشد
امتیاز محصول
پروژه وی آی پی
2 فروش 2 دانشجو

دانلود pdf کتاب در ماگادان کسی پیر نمی شود اتابک فتح الله زاده برگرفته از “یادمانده های دکتر عطاء صفوی از اردوگاه های دایی یوسف” می باشد . عنوان فرعی این اثر ، اشاره به روزهای دهشتناکی دارد که “عطا صفوی” در اردوگاه های کار اجباری “ژوزف استالین” گذراند . “اتابک فتح الله زاده” که خود از مهاجران سیاسی بازمانده از دوران استالین در اتحاد جماهیر شوروی بود ، پس از این که با “عطا صفوی” ملاقات کرد ، ناگفته ای ها را از زبان او شنید که هم حس کنجکاوی وی را برانگیخت و هم به جهت دردناک بودن سرنوشت این پزشک خوش نام، او را متاثر ساخت . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .

زندگی سخت و دشوار دکتر “عطا صفوی” پیش از این نیز او را شهره ی ایرانیان ساکن شوروی ساخته بود اما انتشار کتاب “در ماگادان کسی پیر نمی شود” ، که حاصل مکالمه های تلفنی ، مصاحبه و سوال و جواب های متنوع “اتابک فتح الله زاده” بود ، سبب شد تا سرگذشت این پزشک ایرانی ، در داخل و خارج کشور ، بازتاب گسترده ای پیدا کند .
دکتر “عطا صفوی” ، جراح و اورولوژیست ایرانی ، بعد از جنگ جهانی دوم به جهت عقاید سیاسی اش تحت تعقیب حاکمیت ایران ، به شوروی متواری شد و به جهت عبور غیرقانونی از مرز ، به بازداشت درآمد .
نتیجه ی محاکمه و تحمل حبس به مدت دو سال ، دادگاهی دیگر بود که در آن به اتهام جاسوسی برای آمریکا و ایران ، بیست و پنج سال حبس برایش بریده شد . در سال 1948 زمانی که زلزله ی وحشتناک عشق آباد ، زندان را بر سر او ویران کرد ، تقریبا زنده به گور شده بود که از زیر آوار بیرون کشیده شد و به جایی بدتر ، در یکی از شرقی ترین زندان های روسیه به نام ماگادان زندانی شد .

درباره دکتر عطاء صفوی

 عطاء صفوی پزشک متخصص اورولوژی و جراح ایرانی و از اعضای حزب توده ایران بود . او از معدود بازماندگان ایرانی اردوگاه کار اجباری در دوران ژوزف استالین به شمار می‌رفت . بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل اعتقادش به حزب توده و تحت تعقیب بودن از طرف حاکمیت ایران به شوروی گریخت اما به دلیل عبور غیرقانونی از مرز بازداشت شد .

پس از محاکمه و تحمل دو سال زندان در دادگاهی به اتهام جاسوسی برای ایران و امریکا محاکمه شد و این‌بار به 25 سال زندان محکوم گردید . در سال 1948 و پس از زمین‌لرزه مهیب عشق‌آباد که صفوی تقریبا در زندان ، زنده‌به‌گور شده‌بود ، از زیر آوار بیرون آورده شد و به زندان دیگری در ماگدان ، در دورترین نقطه شرق روسیه برده شد .

بعد از فرجام‌خواهی صفوی از دادگاه، محکومیتش به 10 سال کاهش پیدا کرد و به یک معدن زغال‌سنگ فرستاده شد و بلاخره پس از مرگ استالین در سال 1953، دادگاه شوروی در بازنگری خود او را بی‌گناه دانسته ، از او اعاده حیثیت شد و به شهر سیمچان در نزدیکی همان اردوگاه منتقل شد .

صفوی مدتی کوشید تا به ایران بازگردد اما موفق به این کار نشد . او در سال 1959 در دانشگاه دولتی تاجیکستان پزشکی و تخصص اورولوژی خواند و با دختری تاجیک ازدواج کرد . بلاخره در سال 1989 صفوی از طریق آذربایجان توانست به ایران برگردد ، اما به دلیل درخواست همسرش مبنی بر زندگی در تاجیکستان به آن کشور بازگشت . او در دهه هشتاد شمسی از تاجیکستان به کانادا مهاجرت کرد و تا زمان مرگ در سال 1391 شمسی ، کنار خانواده اش بود .

برشی از کتاب در ماگادان کسی پیر نمی شود 

 راستش تلاشی که من برای ماندن در ایران کردم ، خود یک کتاب می شود . اینجا خیلی کوتاه توضیح می دهم . پس از این که پوستم حسابی کنده شد ، سرانجام تا گرفتن پروانه و اجازه کار ، توسّط آشنایی در یکی از بیمارستان های خصوصی ساری در رشته تخصّصی خود به کار مشغول شدم و مزد مرا ماهی 45 هزار تومان تعیین کردند .
دو بار بدون عمل جرّاحی با نتیجه خوب مریض ها را مرخّص کردم . امّا دیگر جرّاح ها بهانه تراشی می کردند . لابد مرا رقیب خود حساب می کردند و شروع به بدرفتاری کردند . بار سوّم که خود را برای عمل جرّاحی آماده می کردم ، گفتند که چون مدارک جرّاحی ندارم ، اجازه جرّاحی هم ندارم . سرانجام کار به جایی رسید که قرار شد با دریافت صدهزار تومان تصفیه حساب کنم ، امّا تنها با پرداخت 55 هزار تومان مرا مرخّص کردند .
اتابک جان ، سرت را به درد نیاورم . سرانجام ورقه نظام پزشکی من با کمک علمدار و میلانی مورد تأیید قرار گرفت . تنها نوشتن ورقه نظام پزشکی در دو سطر 23 روز طول کشید و از من شش هزار تومان پول گرفتند . پول تابلو 22 هزار تومان شد ، نصب تابلو 5 هزار تومان ، کرایه مطب 23 هزار تومان، مالیات 5 هزار تومان و تا خواستم شروع به کار کنم ، تازه مردم آزاری شروع شد .
اتابک جان ، نمی دانم این نوشته های مرا کجا چاپ خواهی کرد. نمی خواهم همه مطلب را بنویسم. کوتاه سخن آن که دیگر صبر و شکیبایی و طاقتم تمام شد . نفسی بجای نماند . فکر بازگشت قلب و روحم را به خود مشغول می داشت . من با مسایل سیاسی کاری نداشتم ، امّا ول کن من نبودند . پس از یک هفته روزی آقایی آمد و گفت فلان عکس را باید بزنی گفتم چشم . چند روز دیگر یکی دیگر آمد گفت نخیر عکس دیگری را باید بزنی .
بی پول بودم ، امّا امر این آقا هم اجرا شد . چند روز دیگر باز کسی آمد و گفت تو باید کلمه اورولوژی را از تابلو برداری ! گفتم الان پول ندارم ، کمی مهلت بدهید . آخر من برای این تابلو 23 هزار تومان پول داده ام ، برای تعویض تابلو مدّتی به من فرصت بدهید . باز دو روز دیگر پیدایش شد . به او گفتم : «آیا شما می دانید اورولوژیست یعنی چه ؟» از نگاه او فهمیدم که نمی داند . گفتم اورو به زبان لاتین یعنی شاش ، ژیست هم یعنی شناس . یعنی بنده شاش شناس هستم و مدّت 35 سال است به شاش نگاه می کنم! او گفت به من گفته اند که تو باید این کلمه را برداری . جان کلام این که پیاپی برایم مسأله درست می شد .
آخر به این نتیجه رسیدم که من حقّ حیات در کشورم را ندارم . هر روز فکر می کردم که شاید فردا اوضاع بهتر شود ، امّا بدتر می شد و تمام امیدهای من به ناامیدی می گرایید . سال های سال همسرم را برای زیستن در کشورم آماده کرده بودم . وقتی از پا افتادم ، او به من گفت : «تو تمام تلاش ات را برای ماندن در کشورت انجام دادی . اگر راه دیگری نیست می توانیم به تاجیکستان بازگردیم» . نه در مسجد دهندم ره که مستی نه در میخانه کاین خمار خام است میان مسجد و میخانه راهیست غریبم عاشقم این ره کدام است ؟

💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗

دانلود کتاب ریاضیات حل المسائل مهندسی شیدفر PDF

⭐⭐⭐⭐⭐

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود کتاب در ماگادان کسی پیر نمی شود اتابک فتح الله زاده PDF”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *