کتاب خون و نفت منوچهر فرمانفرمائیان PDF خون و نفت “خاطرات منوچهر فرمانفرمائیان ، یکی از رجال سیاسی و از صاحب منصبان ایران در امور نفت در دوره پهلوی است. وی در سال 1296 در تهران متولد شد. در انگلستان در رشته مهندسی نفت فارغ التحصیل شد.
پس از بازگشت به ایران پس از جنگ جهانی دوم مدیر کل اداره نفت ، امتیازات و معادن شد. در سال 1337 مدیر فروش شرکت نفت ملی ایران گردید. در ضمن عضو هیئت مدیره کنسرسیوم بین المللی نفت نیز بود. او از امضا کنندگان اصلی موافقتنامه قاهره در سال 1338بود که به تشکیل اوپک منجر شد. او همچنین نخستین سفیر کبیر ایران در ونزوئلا بود.
کتاب حاضر خاطرات کسی است که از یکی از بزرگترین و پرنفوذترین خاندانهای حکومتگر ایران دوره قاجار و پهلوی برخاسته و در نتیجه خاطرات او با مهمترین حوادث این دوره تاریخی به هم آمیخته است.
اهمیت این خاطرات بهخاطر نگاهی است که نویسنده، با توجه به تخصص ، تجربه ، مقام و موقعیت اجتماعی و طبقاتی ، و مسئولیتهای مهم اجراییاش ، بویژه در امور نفتی ، از درون به نظام حاکم و روابط درونی و بیرونی آن داشته و صحنهها و رخدادهایی را به تصویر کشیده که چه بسا از نگاه پژوهندگان و نگارندگان بیرونی تاریخ پنهان مانده است. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
در ایران بودیم؛ من هفت سالم بود، و یک هواپیماى یونکر آلمانى در هواى طوفانى آهسته برخاست و از فراز خانه ما گذشت. نخستین بار بود که با معجزه پرواز آشنا مىشدیم و همینطور که هواپیما داشت عبور مىکرد، آن بیت را نقل کرد.
حالا در راه بصره، آخرین محل توقفم در سفرِ از انگلستان به میهن، بودم. مدرک مهندسى نفت از دانشگاه بیرمنگام در کیفم بود. این در دنیا برایم از هر چیزى مهمتر بود، چون نه تنها نشانه ساعتهایى بود که در معادن شفیلد صرف کرده یا در سالن سخنرانى به یادداشتبردارى گذرانده بودم، بلکه بازتابى از خشم و تلاشم بود براى خنثىسازىِ فریبخوردگى در میان آدمها و در مناسبات بین ملتها بین ایرانِ تولیدکننده نفت و انگلستانِ استعمارگر، و بین آلمان و متفقین، آنگاه که خود را درگیر جنگ کردند.
من کاملاً تصادفى مهندسى نفت را انتخاب کردم. پس از آنکه دیپلمم را از دبیرستانى در فرانسه گرفتم، همان سال تابستان به انگلستان سفر کردم و بىدرنگ عاشق آن کشور شدم. در نظر داشتم در فرانسه معمارى بخوانم، اما ناگهان تغییر مسیر دادم.
وقتى دانشگاه لندن دیپلم فرانسوى مرا با بىتوجهى نپذیرفت، به حسین علاء، سفیرمان در لندن، متوسل شدم و از او کمک خواستم. او از دوستان پدرم و مردى کوچک اندام و ظریف با هوشى سرشار و تسلط بر زبان بود. او به دانشگاه بیرمنگام توصیه کرد گواهینامه مرا بپذیرند. دانشگاه نیز دوره کارشناسى مهندسى نفت را، که در اروپا نظیر نداشت، پیشنهاد کرد. به توصیه او قرار شد موضوع تحصیل در انگلستان را با پدرم در میان بگذارم.
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب تفکر در عهد باستان ترنس اروین
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.