کتاب خاطره های جنگ دوم جهانی شارل دوگل جلد سوم PDF از متن کتاب: آزادی بسیار سریع انجام گرفت. شش هفته پس از آنکه متفقین و فرانسوی ها در “آورانش” نفوذ کردند و در جنوب پیاده شدند، موفق گردیدند به “آنورس” برسند و از “لورن” در ناحیه “وژ” سردرآورند. در اواخر سپتامبر به غیر از “آلزاس” و نواحی اطراف آن و گردنه های آلپ و دره های کنار اقیانوس اطلس، تمام خاک فرانسه اشغال شده بود.
ارتش آلمان که توسط قوای مکانیکی متفقین درهم شکسته شده و از طرف جبهه مقاومت فرانسویان مورد هجوم قرار گرفته بود در کمتر از زمانی که برای تصرف خاک فرانسه صرف کرده بود از آن رانده شد و فقط در سر حد آلمان، یعنی در آنجا که دیگر شورش و اغتشاش از عقب سر وی را تهدید نمی کرد، توانست به خود سر و صورتی بدهد.
این مد عظیم وقتی فروکش کرد، به طور ناگهانی جسم فرسوده فرانسه را نمایان ساخت. نتیجه آن شد که حکومت وقت با مسائل متعدد و فوری برای اداره کشوری که از ورطه ی نیستی بیرون آمده بود، مواجه گردید. خصوصا این مسائل موقعی ظهور کرد که حل آنها، با توجه به موقعیت از همه وقت دشوارتر بود.
اولا برای آنکه حکومت مرکزی بتواند به طور طبیعی عمل کند، لازم بود که از همه جا خبر داشته باشد و بتواند فرمان ها و دستورها را به مقصد برساند و اجرای آنها را کنترل کند، در حالیکه در مدت چند هفته پایتخت هیچ وسیله ارتباطی با شهرستانها نداشت و خطوط تلگرافی و تلفنی اغلب قطع و ایستگاههای فرستنده رادیو منهدم شده بود … با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
فصل یازدهم: سال سرنوشتساز 1944
فصل دوازدهم: 20 ژوئیه و پیامد آن
فصل سیزدهم: ریاست ستاد کل ارتش
و …
خطر بسیار بزرگی در رخنهی روسها به پروس شرقی ما را تهدید میکرد، خطری که براثرِ موفقیت پیشین آنها و فقدان نیروی ذخیرهی ما ایجاد شده بود. بنابراین من بهعنوان فرمانده مدارس آموزش نیروی زرهی در 17 ژوئیه دستور دادم واحدهای تحت آموزشی که در وونسدورف و کرامپنیتس توان جنگیدن دارند از برلین به منطقهی مستحکمشدهی لوتسن در پروس شرقی اعزام شوند.
بعدازظهر هجدهم ژوئیه یک ژنرالِ لوفتوافه که او را پیشتر میشناختم از من اجازه خواست به دیدنم بیاید. گفت که سرفرمانده جدید جبههی غرب، فلدمارشال فون کلوگه قصد دارد بدون اجازهی هیتلر آتشبسی را با قدرتهای غربی منعقد کند و در نظر دارد بهزودی به ایشان پیشنهاد برقراری تماس دهد. از این نوع اطلاعدهی بهشدت سراسیمه شدم.
اثر فوری اقدام کلوگه را بر جبههی لرزان شرق و تمام آیندهی آلمان میدیدم. خطوط دفاعی ما، هم در جبههی شرق و هم در غرب خیلی زود سقوط میکردند و امواج خروشان حملهی روسها بیهیچ مقاومت بر ما فرو میافتادند. تا آن موقع هرگز تصور نمیکردم که یک سردار آلمانی در ردهی فرماندهی قوا بتواند با دشمن تماس گیرد و خود را مواجه با این کند که گامی در جهت کاملاً مخالف رئیس حکومت بردارد.
ازآنجاکه نمیتوانستم چنان مسئلهای را باور کنم از او پرسیدم که خبر را از کجا به دست آورده است؟ تمایلی برای پاسخ دادن نداشت. همچنین نگفت که چرا چنان افشاگری تکاندهندهای پیش من کرده است و چه نتیجهای میخواهد از آن بگیرد. وقتی از او پرسیدم آن کار آیا در آیندهی نزدیک صورت خواهد گرفت، پاسخ داد این سؤال مورد ندارد.
بااینحال زمان داشتم تا بیندیشم اگر چنان خبر غیرعادیای به من رسید، چه کنم. در قرارگاهم البته درگیر کنفرانسهای عادی و بازدیدهایی بودم که مانع از اندیشیدن به چنان موضوع مبهمی میشد. نوزدهم ژوئیه تصمیم گرفتم به آلنشتاین، تورن و هوهنزالتسا بروم تا به بازرسی از نفرات آنجاها پردازم.
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب دسته ی دلقک ها لویی فردینان سلین
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.