
کتاب به جنگ لبخند بزن جین هیلی PDF من داتی و ویو با هم روی عرشه کشتی ملکه الیزابت ایستادیم اطرافمان پُر بود از کارمندهای صلیب سرخ و صدها سرباز آمریکایی کشتی تفریحی که روزی شکوه و عظمتی داشت تبدیل شده بود به وسیله نقلیه نظامیان و به رنگ خاکستری ارتشی درآمده بود و تدارکات نهایی برای سفر به اروپا روی آن مهیا می شد ، با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
کتاب «به جنگ لبخند بزن» رمانی نوشته «جین هیلی» است که اولین بار در سال 2019 به چاپ رسید . «فیونا دنینگ» می داند با چه کسی ازدواج خواهد کرد ، در چه زمانی این اتفاق رقم خواهد خورد ، و تا آن موقع باید چه کارهایی انجام دهد . اما در حقیقت ، تکلیف آینده او اصلا مشخص نیست . اکنون سال 1944 است و آتش شعله های جنگ در همه جا به چشم می خورد . اوضاع زمانی بدتر می شود که «فیونا» درمی یابد نامزدش در آلمان گلوله خورده و به شکل جدی آسیب دیده است . او به جای انتظار کشیدن در «بوستون» ، داوطلب می شود که در گروه دختران صلیب سرخ در خارج از کشور خدمت کند . «فیونا» سفر خود را تنها آغاز نمی کند و دو دوست صمیمی اش ، «داتی» و «ویویانا»، نیز با او همراه می شوند . خطرات و چالش های زیادی در انتظار آن ها خواهد بود اما این سه زن در طول تجربه خود ، دوستان جدید ، عشق جدید و حتی آرزوهایی جدید پیدا می کنند .
«جین هیلی» نویسنده آمریکایی متولد «بوستون» است . او در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه «وارویک» تحصیل کرده است .
دنی عزیز !
الان باید برای مادر و پدرم و خواهرهایم نامه مینوشتم . به آنها قول دادم که بهمحض رسیدن برایشان بنویسم ، ولی در عوض برای تو مینویسم ، با اینکه آدرسی از تو ندارم . برای دورۀ آموزشی هشتروزهای به لندن آمدهام و مرتب با خودم فکر میکنم که اگر تو میدانستی به اینجا آمدهام ، چه فکر میکردی ؟ شک ندارم که فکر میکردی دیوانهام که برای رفتن به جنگ داوطلب شدهام . نگران سلامتیام میشدی و راضیام میکردی که برگردم خانه . ولی وقتی مفقودالاثر شدی ، دنیای من زیر و رو شد . زندگی من بدون برنامهریزیهایمان برای آینده ، چیست ؟
اینجا آمدن بهتر از دسترویدستگذاشتن و کاری نکردن است ، با اینکه گاهی شک و تردید به دلم افتاده است . بعد از اینکه تو رفتی ، زندگی من از حرکت ایستاد . حداقل الان احساس میکنم بعد از ماهها انتظار ، زندگیام رو به جلو پیش میرود . انتظار برای خبری از تو . انتظار برای اینکه زندگی برایم به جریان بیفتد . انتظار بیش از توانم .
الان میفهمم چقدر ساده بودم که فکر میکردم از میان تمام مردهایی که به جنگ میروند ، تو یکی از آنهایی خواهی بود که اتفاقی برایش نمیافتد . گاهی وقتی صبحها از خواب بیدار میشوم ، چند ثانیه طول میکشد تا یادم بیاید تو گم شدهای … و دوباره قلبم درد میگیرد .
هرجایی که هستی ، الان از نظر جغرافیایی به تو نزدیکترم ، ولی آیا اصلاً جایی روی زمین هستی ؟ من هنوز به قاره نرسیدهام ، ولی بالاخره میرسم .
من ، ویو و داتی در حال حاضر در ساختمانی که صلیبسرخ مالکیتش را به دست گرفته ، در اتاقی ساده و به سبک خوابگاههای دانشجویی هماتاقی هستیم . بعد از سفر و مواجههای نزدیک با یک بمب پرنده ، مجبور شدیم ساعتها در صف بایستیم تا برای اتاق ثبتنام کنیم . وقتی بالاخره اتاقی به ما دادند ، آنقدر تا بن استخوان خسته بودم که حتی یادم نمیآید کی خوابم برد . داتی هنوز کنارم در خواب عمیق است ، مثل گربه توی خودش جمع شده . تصمیم گرفتیم آن یکی تخت کاملاً مال شاهدخت ویو باشد ، چون شاید باورت نشود ، ولی مثل یک پدربزرگ پیر و چاق خروپف میکند و اگر هم تخت را به او نمیدادیم ، بالاخره با ترفندی آن را تصاحب میکرد . همین الان از صدای خروپفش بیدار شدم ، با اینکه هنوز خستگی سفر در تنم است . ساعت حدوداً پنج بعدازظهر است به وقت لندن و من …
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب صد سالگی حوزه قم 2 رسول جعفریان PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.