دانلود کتاب قصه های امیر علی 1 امیر علی نبویان PDF

در این کتاب بیش از سی داستان کوتاه از ماجراهای امیرعلی آمده است که با ماجرای قبول شدن او در کنکور شروع می‌شود و با ماجراهای دیگری که در دانشگاه و خانواده و… اتفاق می‌افتند ادامه پیدا می‌کند.

این داستان‌ها به صورت اول شخص و با لحنی طنز آلود نوشته شده است و به نظر می‌رسد شخصیت اول داستان موجودی است درمانده که در میان خانواده و اطرافیان و البته رفیقش مهران گیر افتاده و بسیاری از مناسبات و اتفاقات و… برایش قابل درک نیست اما در عین حال اطرافیانش را دوست دارد و از در سازش با آن‌ها برمی‌آید.

یکی از اصلی‌ترین خاصیت‎‌های این داستان این است که بسیاری از خاطرات نویسنده می‌توانند چیزهایی باشند که برای هرکدام از ما اتفاق افتاده‌اند و بنابراین به خوبی می‌توانید با آن‌ها همذات پنداری کنید.

امیرعلی نبویان کیست؟

امیرعلی نبویان نویسنده و مجری جوان ایرانی است که در سال 1359 به دنیا آمد. او در آمل به دنیا آمد و در همین شهر بزرگ شد.

او در دانشگاه نوشیروانی بابل در رشته مهندسی برق درس خوانده است. او با برنامه رادیو هفت و روایت قصه‌های امیرعلی در آنجا به شهرت رسید.

او بعدها به عنوان مجری در این برنامه و برنامه‌های دیگری حضور داشت. او به عنوان بازیگر در سریال نوشدارو و خانه دختر بازی کرده است و در شب‌های مافیا، خندوانه و ارتش سری هم حضور داشته است.

چرا باید کتاب قصه‌های امیرعلی 1 را خواند؟

داستان قصه‌های امیرعلی یک کتاب ساده و خواندنی است که از چیزهای روزمره‌ای که در زندگی هرکسی می‌تواند اتفاق بیفتد صحبت می‌کند.

این کتاب شما را به خنده می‌اندازد و می‌تواند کاملاً سرگرم کننده باشد. همچنین نویسنده در این کتاب با زبان تند و تیزش بسیاری از مناسبات و چشم و هم چشمی‌های موجود در خانواده‌های ایرانی را به باد انتفاد گرفته است و البته تلاش کرده است زبانی مشترک میان نسل جوان و خانواده‌ها ایجاد کند.

این کتاب می‌تواند شما را از شدت خنده به سرفه بیندازد یا حتی به فکر فروببرد. کتاب قصه‌های امیر علی 1 برای نوجوانان هم مناسب است و هرکسی که می‌خواهد چند ساعت فارغ از مشکلات کمی به خاطراتش بخندد می‌تواند آن را بخواند.

در برشی از کتاب قصه‌های امیرعلی 1 می‌خوانیم

سراسیمه از کلاس بیرون دویدم تا داستان را با مریم در میان بگذارم و سوء تفاهم دست پرورده علیا مخدره را یک جوری رفع و رجوع کنم! از دور دیدم که مهران، زودتر از من و مریم و فرهاد رسیده و ماجرا را تعریف کرده.

می‌دانستم اگر حرف‌هایش توی سر این دوتا برود دیگر بیرون آوردنش با کرام الکاتبین است! هنوز به جمع‌شان نرسیده بودم که با قهر متفرق شدند. دویدم پی مریم : «تو به دختره چی گفتی؟» جواب نداد! دوباره پرسیدم و فقط یک جمله شنیدم:‌«با من حرف نزن!»

خیلی سخت است و دردناک که در یک داستانی نه سر پیاز باشید نه ته پیاز، ولی متهم به بوی پیاز؛ آن هم در پیشگاه این فلاسفه که از درک حرف‌های معمولی هم عاجز بودند، چه رسد به این موضوع پیچیده!

و اما تنها راهی که وجود داشت، این بود که ساعت سه بروم خدمت خانم اسکندری و حقیقت ماجرا را افشا کنم به امید آنکه شاید حداقل او بفهمد! تا ساعت سه، قدم زدم و لحظه شماری کردم. راس ساعت رفتم به کافی شاپ مقرر و چند دقیقه نشستم که خانم اسکندری آمد.

تا رسید قبل از سلام پرسید:‌«مرم جون کو؟!» گفتم: «اگه چند دقیقه بشینین براتون توضیح می‌دم.»

💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗

دانلود کتاب مثنوی هفت اورنگ عبدالرحمان جامی جلد دوم PDF

 ⭐⭐⭐⭐⭐