کتاب قلعه سفید اورهان پاموک PDF روایتگر داستان زندگی مردی از اهالی ایتالیا است که در قرن هفدهم میلادی ، درست در ایام جوانی و اوج موفقیتهای علمی ، گرفتار فاتحان ترک میشود تا با جهان غرب وداع کرده و باقی عمر خود را بهعنوان برده ، در قلمرو عثمانی بگذراند . اورهان پاموک در این رمان تاریخی که در سال 1990 جایزهی داستان مستقل خارجی را به دست آورده ، رویارویی دنیای شرق و غرب ، همچنین تقابل کهنه و نو را در زمینهی دانشاندوزی به مخاطبان نشان میدهد . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
ماجرای کتاب قلعه سفید (The White Castle) در قرن هفدهم میلادی میگذرد . زمانی که قهرمان داستان سوار بر کشتی ، از ونیز عازم نپال میشود ولی بهجای اینکه به مقصد برسد ، به اسارت ترکان عثمانی درمیآید . درست هنگامی که کشتی بر فراز دریای بیکران در حال پیشروی بوده ، ناگهان قایقهای پارویی از میان مه غلیظ سر میرسند و کشتی و اهالی آن را به اسارت خود درمیآورند .
فاتحان ، پس از اعدام ناخدا و پرتاب کردن ناوبانان در دریا ، به سراغ سایر مسافران کشتی ، از جمله شخصیت اول داستان میروند تا هر کدام را به کاری بگمارند . قهرمان این رمان که جوانک دانشمندی است و در فیزیک، هیئت ، نجوم و صنعت تبحر بالایی دارد ، به خاطر کتابهای طبابتی که ترکها در صندوقچهی وسایلش میبینند ، بهعنوان طبیب معرفی میشود تا موقتاً از رنج پارو زدن برای عثمانیها در امان باشد . اما این فقط آغاز ماجراست! این جوان ایتالیایی که اتفاقاً راوی کتاب هم هست ، به خوبی میداند که زندگیاش برای همیشه دگرگون شده و قرار است فصل جدیدی از حیات خود را آغاز کند .
اورهان پاموک (Orhan Pamuk) ، نویسندهی سرشناس ترک و برندهی جایزهی نوبل ادبیات ، در این رمان تاریخی ، علاوهبر اینکه مواجهات مردم عثمانی را با فرهنگ و دانش غربی نشان میدهد ، میکوشد در این اثر خود، گوشهای از عواطف انسانی و واقعیتهای حیات بشری را نیز نمایش بدهد . رابطهی ارباب – بردگی و پیچیدگیهای آن ، یکی از اصلیترین موضوعاتی است که بخش گستردهای از درونمایهی این کتاب را به خود اختصاص داده . پاموک با قلم استادانهاش نشان میدهد که چطور تعاملات میان دو انسان ، وقتی پای قدرت در میان باشد ، رنگی دیگر به خود میگیرند .
اثر حاضر ، در عین حال که تلاقی میان شرق و غرب عالم و رویارویی فرهنگها و تمدنها را برایتان ترسیم میکند ، این فرصت را در اختیارتان قرار میدهد تا در حین مطالعهی رخدادهای تاریخی ، مجالی اندک برای پی بردن به وجوه گوناگون انسانیت نیز داشته باشید .
سرانجام جوان ایتالیایی به بردگی یکی از اهالی عثمانی درمیآید . همین اتفاق ، فرصتی را در اختیار او قرار میدهد تا بتواند ذکاوت و دانش خود را به اربابش نشان بدهد . او به ارباب خود کمک میکند که اعتباری نزد پاشا کسب کند و به تقرب او برسد . پاشا هم به نوبهی خود توجه سلطان را به این ارباب و برده جلب میکند . در نهایت ، سلطان تقاضای عجیبی را مطرح میکند که تنها با هوش و استعداد فراوان جوان ایتالیایی و اربابش امکانپذیر خواهد بود : ساخت سلاحی آهنین و بسیار نیرومند .
یکی از موضوعاتی که در این داستان مورد توجه نویسنده قرار گرفته ، تفاوت نوع نگرش انسانها نسبت به دانش است . اورهان پاموک این نوع از تفاوت را با نشان دادن دیدگاه بردهی ایتالیایی و اربابش نسبت به علم نشان میدهد . ارباب علم را مانند ابزاری میداند که میتواند حس جاهطلبی او را ارضا کرده و موفقیتهای بزرگی را برایش رقم بزند .
از سوی دیگر ، بردهی او دانش را وسیلهای میداند که برای کمک کردن به دیگران استفاده میشود. به این نکته هم باید اشاره کنیم که به نظر میرسد علم قهرمان ایتالیایی این داستان بیشتر به دانش مدرن و امروزی شباهت دارد . گویی نسخهی تازهای از دانش را ارائه میدهد اما علم ارباب با جزماندیشی همراه شده و شیوهی علماندوزی قدما را مینمایاند .
شاید آنچه استخوانبندی و درونمایهی کتاب قلعه سفید را تشکیل میدهد ، بتوان تنها در یک کلمه بیان کرد : تجدد ! در این رمان هر چیزی یا در حال نو شدن است یا همچنان با میراث گذشتهی خود به جدال میپردازد . بهعنوان نمونه ، زندگی جوانک در یک لحظه متحول میشود و چهرهای کاملاً تازه را به خود میگیرد . از طرف دیگر ، علوم نو و قدیم با بروزشان در دو شخصیت ارباب و برده ، مدام در مقابل یکدیگر قرار میگیرند .
اورهان پاموک با نگارش کتاب پیشِ رو قصد داشته یکی از مهمترین بزنگاههای تاریخی را به نمایش بگذارد . دورانی که نتیجهی آن نوگرایی ، نهتنها در سرزمین عثمانی ، بلکه در سراسر جهان شرق و غرب بوده است . دورانی که هماکنون ثمرات آن را در هر گوشه و کنار جهان میبینیم . نویسنده برای اینکه در بازسازی و شرح حقایق تاریخی به واقعیتها پایبند باشد ، از یادداشتهای مردی فرانسوی کمک گرفته که تقریباً مقارن با دوران تاریخی رخدادهای این اثر در استانبول حضور داشته . دیدهها و شنیدههای وی از شیوع طاعون در این شهر ، راهنمای نویسنده برای بیان رویدادها و ماجراهای این کتاب بوده است .
عین له غریب در برگردان کتاب قلعه سفید ، تلاش کرده تا نثر آن را به متون کهن و کلاسیک نزدیک کند . بنابراین ، ممکن است حین خواندن آن به برخی تجملات ثقیل و سنگین بربخورید اما نگران نباشید چون بهطور کلی ، مضمون و مفاهیم مطرحشده در کتاب را کاملاً درک خواهید کرد . نشر چشمه ، چاپ و انتشار این اثر را به عهده داشته است .
اورهان پاموک ، نویسندهی سرشناس ترک ، در کتاب قلعه سفید ، داستان جوانی مسیحی را روایت میکند که در قرن هفدهم میلادی به اسارت ترکان عثمانی درآمده . کتابی با ضرباهنگ آرام که در نهایت با اظهار نظر خود نویسنده در مورد داستان به پایان میرسد . (پاول آی . نیلسون ، اسکول لایبرری ژورنال)
یکی از برجستهترین رماننویسان ترک ، رابطهی متقابل میان یک ارباب و برده ، همینطور پیچیدگیها و ظرایف آن را نشان میدهد . حدس زدن پایان این رمان برای مخاطبان دشوار به نظر میرسد . در عین حال ، پارادوکسهای نویسنده در این اثر ، خوانندگان را به تحسین وامیدارد . (هفتهنامهی ناشران)
اثری که ضروریات ذاتی بشر را نشان میدهد . (نیویورک تایمز)
رمانی موجز، تفکربرانگیز و همراه با ظرافت بسیار . (Kirkus Review)
محله به محله و کوچه به کوچهی شهر را زیر پا میگذاشتم . طاعون ، بهرغم لغو قرنطینه و همهی اقدامات پیشگیرانه ، شتابان از شهر بیرون میرفت ؛ گویی نمیخواست بر «پیروزی بزرگ» استاد سایه بیندازد و از طمطراقش بکاهد . گاه فکری میشدم که چرا از اینکه ظلماتِ دهشتناکِ مرگ ما را ترک میکند احساس تنهایی میکنم .
گاه دلم میخواست جای خوابهایی که پادشاه برای استاد تعریف میکرد و طرحهایی که استاد برای پادشاه ، از همان مباحث پیشین خود بگوییم . حتی اگر بیم بیماری و هراس از مرگ را در دو سوی خود حس میکردم ، باز حاضر بودم مثل سابق در برابر آینهای که دیگر به دیوار نبود پهلوی او بایستم تا ساعتها از جرئت و جسارت سخن برانیم .
اما اکنون دیرزمانی بود که استاد مرا حتی تحقیر هم نمیکرد یا لااقل اینگونه مینمود . از آن بدتر اینکه احساس میکردم حتی همین هم برای او حوصلهسربر است .
گاه برای سوق دادن او به روزگار خوش گذشته ، میاندیشیدم که باز باید دو سوی میز بنشینیم و بنویسیم . برای تحریک او ، دو سهبار هم خود بهتنهایی پشت میز نشستم و نوشتم : از وحشتِ شیوعِ بیماری ، رابطهی وحشت با شرارت ، شرارتهای ایام جوانی که پیشتر به خواست او مینوشتم …
اما استاد نهتنها خود ننوشت بلکه حتی به نوشتههای من هم گوش نداد و با قوت و قدرتی که به نظر بیشتر از استیصال من میگرفت تا از «پیروزی بزرگِ» خودش ، گستاخانه گفت که پیشتر هم میدانسته آن نوشتهها مزخرف محض است و اگر از سر دلتنگی ، با اکراه به آن بازیهای ابلهانه تن درمیداده ، یک از آن بوده که ببیند دستآخر به کجا میانجامد و دودیگر اینکه مرا بیازماید ، و همان روز که من او را مبتلا به طاعون پنداشته و در بستر احتضار به حال خود رها کرده و گریخته بودم پی برده بود که من چگونه آدمی هستم : خطاکار ! و افزود که از دید او آدمها دو گونهاند : بری از خطا چون او ، خطاکار چون من .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب هنر و واقعیت عبدالعلی دست غیب PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.