کتاب گندم مودب پور PDF کتاب گندم نوشته م مودب پور توسط انتشارات مولف با موضوع ادبیات فارسی ، رمان ایرانی ، ادبیات داستانی به چاپ رسیده است .
کتاب ، داستان خانوادهی پولداری را شرح میدهد که در پی اتفاقاتی گندم ، متوجه میشود بچهی سر راهی بوده و در ادامه مشکلات روحی برایشان پیش میآید . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
در قسمتی از کتاب میخوانیم : « بلند شدم و یه نوار گذاشتم و دوباره دراز کشیدم رو تخت . اینقدر از خودم بدم اومده بود که نگو! چرا باید حتی برای یک ثانیه هم که شده یه همچین احساسی نسبت به کامیار پیدا کنم !
دیگه اصلا نمیخواستم به گندم فکر کنم ! کامیار برام خیلی عزیز بود . در تموم مدت عمرم برام مثل یه پناهگاه بود .
چندین بار به خاطر اشتباهاتی که من کرده بودم ، اون تنبیه شده بود ! وقتی خیلی کوچکتر بودیم و من با توپ یه شیشه رو شکونده بودم و فرار کرده بودم ، اون جریان رو گردن گرفته بود و کتک مفصلی خورده بود ! وقتی از درخت زردآلو رفته بودم بالا و شاخهاش شکسته بود .
باز اون گردن گرفته بود و تنبیه شده بود ! حالا ممکنه که این کارا خیلی بیاهمیت باشه اما در زمان خودش ، وقتی کوچیک بودیم و هر کدوم از این کارا رو میکردیم و قرار میشد که تنبیهمون کنن ، واقعا برامون وحشتناک بود .
رمان عاشقانه ی گندم از سری رمان های نوشته شده به قلم مرتضی مودب پور است که به نگارش آثاری با زمینه ی عشق های ماجراجویانه همراه با درون مایه ی طنز و اتفاقات تراژیک شهرت دارد .
داستان عاشقانه ی گندم هم پیرامون چند شخصیت محوری دور می زند و بیشتر فضای داستان به توصیفات و مکالمات شکل گرفته میان این شخصیت ها می پردازد .
نخستین و مهم ترین شخصیت رمان پسری به نام سامان است که روایت داستان نیز به عهده ی او بوده و به نوعی نقش اول داستان به حساب می آید .
مثل تمام داستان های مودب پور ، سامان تنها نیست و از حمایت دوستی صمیمی که پسرعموی او نیز هست برخوردار است .
کامیار پسری شوخ و زیرک است که تقریبا نصف بار داستان بر دوش اوست و برخلاف شخصیت آرام و بی دردسر سامان ، کامیار از شخصیتی بازیگوش و فعال برخوردار است که سامان را در دل اتفاقات قصه راهنمایی و هدایت می کند .
اما عنوان رمان برگرفته از نام دختری است به نام گندم که دست بر قضا ، سامان عاشق و دلباخته ی اوست؛ گندم در نتیجه ی اطلاع یافتن از موضوعی ، خانه را ترک کرده و با رفتن او قسمت ماجرایی و جذاب داستان آغاز می شود. کامیار و سامان به دنبال گندم می گردند و در این جست و جو با فردی به نام نصرت آشنا می شوند که ارتباط او با شخصیت های اصلی از دیگر نکات جالب داستان است. این داستان در خلال اتفاقات طنز و عاشقانه ی خود به یکسری از معضلات اجتماعی نیز پرداخته است که ذهن مخاطب را درگیر خواهد کرد.
بچه بنویس زودتر دیگه ! آهان ! این خوبه ! بنویس سارا و دارا در خانه به مادرشان کمک میکنند .
نوشتی ؟ خب . بنویس سارا و دارا در روزهای تعطیل باهم به گردش میروند ! نه ! نه ! نه ! نه ! زبونم لال ! زبونم لال ! خدایا توبه توبه ! نمیدونم کی به این سارا و دارا اجازه داده که باهم از این کارا بکنن ؟ ! همین کارها رو میکنن که به درس و مشقشون نمیرسن دیگه ! زمان ما یه اکبر بود و یه زهرا ! کاریم با کار همدیگه نداشتند و از صبح تا شب تو خونه بودنو درس میخوندن ! از گردش مردشم خبری نبود ! انگار یه اشتباهی تو سیستم آموزشی شده ! اینکه زندگی سارا و دارا نیست .
زندگی مایکل جکسون رو برداشتن کردن الگو تو کتاب فارسی اول دبستان ! اصلا ولش کن ! دیگه حق نداری این طرفای کتاب رو بخونی ! لای اینجاها رو وا کنی پدرتو در میارم ! بزار از این طرف بهت دیکته بگم ! آهان ! بنویس آن مرد آمد .
« بعد با خنده برگشت طرف منو نگاه کرد و گفت » مگه دیگه مردی م مونده که بیاد ؟ بابا کلکش رو بکن بریم دیگه ! کامیار : بنویس آن مرد داس دارد نه ! نه ! چی داری مینویسی ؟ ! الان می ریزن اینجا و همه مونو می گیرن ! آن مرد که داس دارد کمونیست است !!! بنویس آن مرد بیل دارد ! آن مرد کلنگ دارد آن مرد اصلا ایرانی نیست .
یه افغانی است که اینجا کار میکند و پولهایش را میفرستد افغانستان ! البته حالا که پول افغانستان شده دلار آن مرد بیل و کلنگش را ور میدارد و میرود افغانستان هر بیل که به زمین بزند ده دلار میگیرد که اگر یک ماه آنجا کار کند میتواند یه آپارتمان در اینجا بخرد .
م . مؤدِبپور ( زاده 1337 ) با نام اصلی سید مرتضی مودبپور از نویسندگان رمانهای معاصر فارسی زبان ایرانی است .
وی فعالیت نویسندگی خود را از سال 1378 خورشیدی آغاز نمود و در زمینهٔ « رمان » به خلق آثاری چون پریچهر ، یاسمین ، یلدا ، گندم ، رکسانا ، خواستگاری یا انتخاب و شیرین پرداختهاست .
اطلاعات موثقی از وی در دست نیست چرا که هرگز مصاحبهای انجام ندادهاست .
به روایتی همسر وی ماندانا معینی ( زاده 1342 ) است که وی نیز به کار نویسندگی مشغول بوده است ، حاصل ازدواجشان فرزندی به نام فربد است که طراح جلد کتاب های وی نیز میباشد .
در سال 1383 فیلم سینمایی « انتخاب » با بازی ماهایا پطروسیان ، مهران غفوریان و فتحعلی اویسی ساخته و به روی پردهٔ سینماها رفت ولی توفیق آنچنانی نداشت و منجر به یک شکست مالی محض برای عوامل فیلم شد .
و دلیل آن نیز ، چیزی جز یک فریب از سوی عوامل فیلم برای ترغیب این نویسنده برای نوشتن فیلمنامه و شرکت در این فیلم بود .
وی در کتاب خواستگاری یا انتخاب دربارهٔ این موضوع کاملاً توضیح دادهاست . او اصلاً تمایلی به دیده شدن ندارد و تصویر او در هیچ رسانهای پخش نشدهاست .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.