کتاب عشوه گر آزیتا هاشمی زاده PDF رمان عشوه گر به قلم مریم پیروند سرگذشت زنی است که سعی داره بعد از طلاق ، به کسی که باعث و بانیِ این اتفاق و خیانتِ همسرش شده ، آسیب بزنه و برای انتقامش به خونهی مادر اون دختر میره ، خونه ای که دو پسرِ مجرد داره و سرنوشتش بین این دو پسر گره میخوره .
مهم ترین پیام در رمان عشوه گر اینه که رها کردن گذشته بهترین چیزیه که هر آدمی باید در خصوص مشکلاتش بپذیره . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
آسیبهای که شخصیت اصلی در روند رمان دچارش میشه ، بخاطر کنار نیومدن با گذشتهش هست و چیزهایی که بخاطرشون نتونسته روزهای مهم زندگیش رو لمس کنه و در کنار خانوادهش شاد بمونه .
نگاهش به زندگی شبیه بقیه آدمها نیست و از یه زاویه دیگه به زندگی نگاه میکنن .
گاهی پذیرفتن شکستها و تجربه با آدمهای نامناسب زندگیمون مارو قوی تر از چیزی که در گذشته بودیم ، میکنن و بهتر میتونیم برای چیزهایی که برامون باارزشن بجنگیم و اونارو بدست بیاریم .
از صدای ترق تروق پاشنه ی کفش هام یه حس خوبی درونم غل غل می کرد ، نگاهی به ساختمون بزرگ پیش روم کردم ، طبق آمار همیشگی امروز سه شنبه بود و من باید برای چک کردن حال طلعت خانم ، بانوی بزرگ این خونه حاضر می شدم .
زنگ در و فشار دادم و یوسفِ همیشه شنگول و شیطون در و باز کرد و مثل همیشه به طعنه گفت .
خانم دکتر گفتنش پر از تمسخر بود و من در جوابش فقط پوزخند می زدم ،
قبل از اینکه وارد بشم ، صداش دوباره به گوشم رسید که همزمان با قرار دادن آیفون گفت .
اومدش داداش ، برو ببین مامان چی می گه داره صدات می زنه .
انگار آقای از خود راضی امروز منتظرم بوده ! با هیجان وارد خونه شدم و دم عمیقی کشیدم ، لعنتی ! بوش حتی از بین تمام وسایل و اشیاء خونه هم به مشامم رسید ، انگاری از عطر معروفش به خوردِ تمام وسایل خونه می ده .
با صدای یوسف به عقب برگشتم ، شیک و مرتب شده ایستاده بود و داشت آستین پیراهن جذب مشکی رنگشو از روی ساعدش به سمت بالا تا می زد ، به خطاب کردنش مثل همیشه پوزخندی زدم و گفتم :
– سلام صبح شما هم بخیر، طلعت خانم هنوز خوابن ؟
– نه بیداره ، نمی دونم چه پچ پچی داره با خان داداش ، که منو فرستادن دنبال نخود سیاه تا حرفاشون و بزنن .
بر اساس این چند ماهی که با اینجا سر و کار داشتم ، زیر و بم این خونه توی دستم اومده بود ، می دونستم هر وقت یوسف صبحه به این زودی حاضر شده یعنی قراره با یزدان بره کارخونه ، البته به خواست خودش که نه ، بلکه با زور یزدان می رفت .
صدای پایی توجهم و به عقب جلب کرد و هر دو ، سرمون رو به جهت مخالف پیچیدیم ، یزدان بود که داشت با شکوه و جلوه ی خاصی از پله ها پایین می اومد .
آزیتا هاشمیزاده ، نویسنده کتاب دلبر وحشی ، یک نویسنده ایرانی است که در زمینه رمانهای عاشقانه و اجتماعی فعالیت میکند .
آثار او معمولاً به موضوعات احساسی ، روابط عاطفی و چالشهای روانی و اجتماعی انسانها در این زمینهها میپردازند .
نثر او اغلب توصیفی و پر از احساسات عمیق است که مخاطبان را با داستانها و شخصیتهایش درگیر میکند .
آزیتا هاشمی نویسنده و رماننویس معاصر ایرانی است که در زمینه ادبیات داستانی و رمانهای عاشقانه فعالیت میکند .
او با آثار خود توانسته است توجه بسیاری از خوانندگان و منتقدان ادبی را به خود جلب کند .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.