کتاب دختری از ایران خاطرات خانم ستاره مریم اعلایی PDF این خاطرات ، قصهی تاریخ صد سال اخیر ایران است که قرن تنش و بیقراری و آشوب در کشور بوده است . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
گویی غول سرزمین ما پس از هفت هزاره میزاید و از درد آن ، قرنی است که با صدای گلوله فریاد میزند .
بازگویی صریح و شیرین و سالم تاریخ معاصر ایران در این خاطرات – بهویژه برای جوانان که نوشتهای کمتر در این باب میبینند که بیطرف و راستگو باشد – بسی غنیمت است .
گویی مادربزرگی قصهی زندگی خود را میگوید که اشارههای آن بهنوعی قصهی زندگی همهی ما شده است .
این نوشته نیز چون بسیار همانند دیگرش از تضادهایی فارغ نیست که انسان در بازگویی زندگی خویش بدان مجبور میشود .
کتاب در عینحال از ارزشهای یک متن ادبی خالی نیست و میتوان آن را به دیدهی خاطراتی با بافت رمان نگریست .
تیپهای زنانه روایت شده در کتاب از جمله عزتالدوله ، بتول خانم ، نگارالسلطنه و چندین تن دیگر ، نمونههای قابل توجه و مهمی برای بررسی زن معاصر ایرانی هستند .
این کتاب همچنین دربارهی حوادث پس از پانزدهخرداد و دوران دکتر مصدق ، اشارات جالبی دارد که در حد خود میتواند سند تازهای در بیان تاریخی شناخته شود .
بدون شک این کتاب اثری است ماندنی و خواندنی برای « اولو الابصار » ؛ منظری است از عبرتهایی که میتوان از گذشت روزگار گرفت .
ستّاره فرمانفرماییان در سال 1299 در شیراز متولد شد . او مادر مددکاری اجتماعی ایران ، فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما از شاهزادگان و شخصیتهای بانفوذ قاجار بود .
او اولین دانشجوی ایرانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بود که در آنجا لیسانس جامعهشناسی گرفت و برای گرفتن فوقلیسانس در مددکاری اجتماعی به دانشگاه شیکاگو رفت .
او در سال 1337 ، مدرسۀ عالی مددکاری اجتماعی تهران را تأسیس کرد . او در مقدمهی کتاب ، خود را اینچنین معرفی کرده است : « این داستانی حقیقی از زندگی استثنایی من است ، همراه تصاویری از مکانهایی که امروز دیده نمیشوند .
آدمهایی که غالبا در این جهان نیستند و نیز بازگویی صورت سادهای از بیان حوادث آخرین روزهای سلطنت محمدرضاشاه و نخستین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی من دختر شازده عبدالحسین فرمانفرما .
مردی متمول و قدرتمندم که در فاصلهی سالهای 1299 تا 1319 در یک حرمسرای زنانهی ایرانی واقع در مجموعهای بزرگ در میان مادران متعدد و بیش از سی خواهر و برادر و دهها خدمتکار بزرگ شدهام .
شازدهای که در عین استبداد رفتاری روشنفکرمآب داشت ، شرایط تحصیل را بهطور یکسان برای پسران و دختراناش فراهم میکرد و آنها را برای مقابله با آشوبها و حوادث آیندهی زندگی پرورش میداد .
من در آغاز جوانی سنتهای متعصبانه را شکستم . در میانهی جنگ جهانی دوم از مرز ایران عبور کردم و از طریق هندوستان و اقیانوس آرام به ایالاتمتحدهی آمریکا رفتم و به نخستین دانشجوی ثبتنام شده در دانشگاه کالیفرنیا بدل شدم .
در رشتهی مددکاری اجتماعی درس خواندم و پس از اتمام آموزش با شور و اشتیاق تمام و با آرزوی بنیانگذاری و ترویج رشتهی مددکاری در ایران ، به کشورم بازگشتم و مدرسه مددکاری اجتماعی تهران را تأسیس کردم تا به یاری فقرا و محرومان و دردمندان سرزمینام مشغول شوم .
در طول بیست سال ، همراه دانشجویان و فارغالتحصیلان مدرسهام پیکاری قهرمانه با فقر ، بیماری و افزایش بیرویهی جمعیت را در خانوادههای ایرانی آغاز کردم و در این راه شهرتی نسبی بدست آوردم .
پس از فروپاشی رژیم شاه ، مرا عنصری « ضد انقلابی » شناختند و تا آستانهی اعدام پیش رفتم که شرح آن ماجرای شگفت را در این کتاب خواهید خواند . »
ستاره فرمانفرمائیان متولد 1300 شمسی بود او دختر یکی از شاهزادگان و شخصیتهای بانفوذ قاجار به نام عبد الحسن فرمانفرما بود .
عبدالحسین فرمانفرما پسر فیروز میرزا و نوه عباس میرزا – ولیعهد فتحعلی شاه قاجار بود که از سیاستمداران و شاهزادگان قاجار میباشد فرمانفرما در اوائل دوران پهلوی نفوذ و اعتبار خود را تا حد زیادی حفظ کرد .
هرچند سرانجام به غضب رضاشاه گرفتار شد . و اموالش توسط رضاشاه گرفته شد فرمانفرما چند صباحی نخست وزیر شد ؛ اما دولتش مستعجل بود و رقابتهای پشت پرده و رغبت نداشتن احمدشاه به او ، زود از معرکه بیرونش کرد او در سال های بعد والی کرمان ، شیراز و… شد .
فرمانفرما زنان و همسران متعددی داشت و مادر ستاره ، که معصومه نام داشت ، همسر سوم پدرش بود ستاره از خانه پدرش به دلیل همسران متعدد ، تعبیر به حرمسرا میکند .
او پانزدهمین فرزند از سی و شش فرزند فرمانفرما بود که در شیراز متولد شد .
فرمانفرمائیان به تحصیل دخترانش تا حد دیپلم اعتقاد داشت و آنها را تحت تعلیم مربیان قرار میداد و به مدارس میفرستاد ، ما پس از آن چندان موافق نمیکرد و این حد از تحصیل را در توانمندی دختران برای مادری کافی میدانست .
ستاره در مدرسه تربیت که مربوط به بهائیان بود به تحصیل پرداخت . یکی از عللی که موجب تحول فکر ستاره شد ، مدرسه تربیت بود .
زیرا نسبت به مادرش که زنی مذهبی و سنتی بود این مدرسه رویه آزادی داشت و او میتوانست کم حجاب باشد و به رقص و آواز بپردازد . او پس از مدرسه بهائیان به مدرسه آمریکایی مبلغان مسیحی رفت .
فصل اول :
فصل دوم :
فصل سوم :
فصل چهارم :
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.