کتاب دیالکتیک طبیعت و اکولوژی مارکسیستی جان بلامی فاستر -کیانوش یاسایی PDF ، لوکاچ بر این نظر است که فقط در مورد تاریخ انسانها می توان از دیالکتیک سخن گفت و نه درباره ی طبیعت . ممکن است حق با وی باشد ،و ممکن است نه . اگر ادعای او بر فرض قسمی دوآلیسم بین طبیعت و انسان بنا شده حرف او نادرست است ،زیرا به درون برداشتی از طبیعت افتاده وانسان بنا شده حرف او نادرست است . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
کتاب اکولوژی مارکس؛ ماتریالیسم و طبیعت نوشتهٔ جان بلامیفاستر و ترجمهٔ علیاکبر معصومبیگی در انتشارات نگاه به چاپ رسیده است . اکولوژی مارکس گسترهٔ پهناوری از اندیشهوران را در بر میگیرد : از اپیکوروس و دموکریتوس و لوکرتیوس گرفته تا چارلز داروین ، توماس مالتوس ، لودویگ فویرباخ و ویلیام پیلی . اکولوژی مارکس با عرضهٔ برداشتی ماتریالیستی از طبیعت و جامعه به رویارویی با روح گرایی حاکم بر جنبش سبز معاصر بر میخیزد و بنای کار را بر روشی میگذارد
که برای بحران زیست محیطی کنونی راه حل های پایدارتر ، دیرپاتر و مردم مدارتر عرضه می کند . از نظر بلامی فاستر ، مارکس ، بر خلاف اندیشهٔ سبز معاصر ، ویرانی زیست محیطی را نه متوجه مدرنیته بلکه حاصل کارکرد شیوهٔ تولید سرمایهداری می داند .
اغلب گمان می رود که مارکس تنها به رشد صنعتی ، تکامل نیروهای تولیدی و پیشرفت اجتماعی توجه دارد و به ویرانی و غارت طبیعت بی اعتناست . کتاب حاضر بر خلاف تفسیرهای سنتی در باب مارکس ، نشان میدهد که مارکس به جای آن که مانند اندیشه ی سبز معاصر ، طبیعت را به جای انسان بنشاند یا مانند سرمایه داری اصل را بر دستیابی به «سود» و «حداکثر سود» بگذارد ، به رابطه ی متقابل و سوخت وسازانهی انسان و طبیعت نظر دارد .
نویسندهی کتاب به وارسی نوشته هایی از مارکس می پردازد که تاکنون نادیده گرفته شده است . او نشان میدهد که مارکس عمیقا دغدغه ی رابطهی در حال تغییر انسان با طبیعت را دارد .
بحثِ همهسویه پیرامونِ کار داروین و مارکس __ این دو مادهباور بزرگ سدهٔ نوزدهم __ شکل میگیرد . اما مارکس است که کانون اصلی کتاب حاضر را تشکیل میدهد ، زیرا مقصودْ دریافت و پرورش یک نظرگاه اکولوژیکی انقلابی است که امروز برای ما دارای کمال اهمیت است .
نظرگاهی که دگرگونی اجتماعی را با دگرگونی رابطهٔ انسان با طبیعت به نحوی پیوند میدهد که ما اکنون آن را پیوندی اکولوژیکی میشماریم . دعوی این است که کلید راهیابی به اندیشهٔ مارکس ، در این خصوص ، در شیوهای است که مارکس به یاری آن سنتِ موجودِ اپیکوری را با توجه به مادهباوری و آزادی میپروراند و دیگرگون میسازد ، مادهباوری و آزادیای که در پیدایش بخش اعظم اندیشهٔ علمی و اکولوژیکی مدرن سهم اصلی دارند .
در این مقدمه سعی من بر این خواهد بود که این مسائل را به ترتیب زیر روشن کنم : نخست با جدا کردن مسائل مادهباوری و اکولوژی __ گرچه کل نکتهٔ این پژوهش بر پیوند میان این دو استوار است __ و تفسیری فشرده دربارهٔ مسئلهای که این تحلیل انتقادی در نهایت هدف خود قرار داده است : یعنی بحران اکولوژی اجتماعی معاصر .
مادهباوری بهعنوان نظریهای دربارهٔ سرشت چیزها در آغاز فلسفهٔ یونانی سر برآورد . برتراند راسل در آغاز این سده میگوید : «ماده» باوری با وجود آنکه انگشتشماری از فیلسوفان برجسته و بلندآوازه از آن پشتیبانی کردهاند تا روزگار ما پاییده است . (مادهباوری) با بسیاری از پیشرفتهای علمی پیوند داشته و بهنظر میرسد در برخی اعصار تقریباً با دیدگاه علمی مترادف بوده است .
مادهباوری در کلیترین معنای خود مدعی است که خاستگاههای گسترش و تحول هر آنچه وجود دارد وابسته به طبیعت و «ماده» است ، یعنی سطحی از واقعیت فیزیکی که از اندیشه مستقل است و بر اندیشه تقدم دارد . به پیروی از فیلسوف بریتانیایی ، روی باسکار ، میتوانیم بگوییم که مادهباوری فلسفی عقلانی به منزلهٔ جهانبینی پیچیده شامل این اقلام است :
1 . مادهباوری هستیشناختی ، که بر وابستگی یک سویهٔ هستی اجتماعی به هستی زیستشناختی (و به نحو کلیتر هستی جسمانی) و زایش و پیدایش هستی اجتماعی از هستی زیستشناختی پا میفشرد .
2 . مادهباوری معرفتشناختی ، که بر استقلال هستی و فعالیت تراواقعیِ 15 ) یعنی فعالیت علّی و قانونوارِ(دستکم برخی از موضوعهای اندیشهٔ علمی پا میفشارد .
3 . مادهباوری عملی ، که بر نقش مؤثر و سازندهٔ عاملیت دگرگونکنندهٔ انسانی در بازتولید و دیگرگونی صورتهای اجتماعی اصرار میورزد .
برداشت مادهباورانهٔ مارکس از تاریخ عمدتاً بر «مادهباوری عملی» تمرکز دارد . «روابط انسان با طبیعت» «هم از آغاز عملی است ، بدین معنی که روابط به واسطهٔ عمل ایجاد میگردد .» اما مارکس در این برداشت مادهباورانهتر از طبیعت و علم هم «مادهباوری هستیشناختی» را میپذیرد و هم «مادهباوری معرفتشناختی» را . در نظر مارکس چنین برداشت مادهباورانهای از طبیعت در فعالیت علمی جنبهٔ ضروری دارد .
جان بلامی فاستر (متولد 15 آگوست 1953) استاد جامعه شناسی آمریکایی در دانشگاه اورگان و همچنین سردبیر مجله Monthly Review است . وی درباره اقتصاد سیاسی سرمایه داری و بحران اقتصادی ، بوم شناسی و بحران اکولوژیک و نظریه مارکسیست می نویسد . او مصاحبه ها ، گفتگوها و سخنرانی های فراوانی را ارائه داده است ، همچنین توضیحات دعوت شده ، مقالات و کتابهایی را در این زمینه نوشته است .
این کتاب به کسانی که علاقهمند هستند دربارهٔ نظریات مارکس و طبیعتگرایان بیشتر مطالعه کنند ، پیشنهاد میشود .
پیکوروس شهروندی آتنی بود که در جزیرهٔ ساموس در 341 پیش از میلاد ، شش سال پس از مرگ افلاطون در 347 و شش سال پیش از آنکه ارسطو مدرسهٔ خود را در لیسیوم افتتاح کند به دنیا آمد . اپیکوروس در 306 «باغ» را تأسیس کرد که سرای مکتب فلسفی بهشمار میآمد و تا هنگام مرگش در 271 پیش از میلاد در سراسر یونان نفوذ داشت .
او پیامد فاجعهآسای سلطهٔ مقدونیان را که ، طی آن جانشینان اسکندر بر سر حاکمیت بر امپراتوری به جان هم افتادند ، تاب آورد؛ و این هنگامی است که به نظر میآمد فعالیت سیاسی به خصوص بیتأثیر باشد . از اینرو ، اپیکوروس نوعی مادهباوری دروننگرانه برای پیروان خود موعظه میکرد _ با این حال ، در این نگرش میشد معانی ضمنی عملیتر و بنیادستیزانهتری دریافت .
فلسفهٔ اپیکوروس تأثیری گستردهتر در اندیشهٔ باستان تا عهد رومیان داشت ، اما طی سدههای میانه ، هنگامی که او و پیرواناش را در زمرهٔ بدعتگذاران اصلی مخالف مسیحیت قرار دادند ، آثار او تقریباً یک سر از میان رفت .
از اینرو ، کار او در دوران مدرن عمدتاً از طریق منابع دستدوم شناخته میشود و مهمترین این منابع اثر بزرگ شاعر رومی لوکرتیوس است به نام De rerum natura (با ترجمه تحتاللّفظی دربارهٔ سرشت چیزها) ، که در آن لوکرتیوس (حدود 55-99 پیشاز میلاد) ، همچنان که پژوهش مدرن ثابت کرده است اندیشههای اصلی و حتی شیوهٔ بیان استاد را با امانتداری بازآفرینی کرده است . (لوکرتیوس نیز یک دوره بحران سیاسی تند و تلخ ، سقوط جمهوری روم ، را به خود دید) .
اپیکوروس از کار اتمباوران یونانی لوسیپیوس (حدود 430 پیش از میلاد) و دموکریتوس (حدود 420 پیش از میلاد) الهام میگرفت؛ در نظر این کسان واقعیت مرکب از شمارهٔ بیپایانی از اتمهای دگرگونیناپذیر است که آنقدر کوچکاند که به چشم نمیآیند ، اما دارای شکلها و اندازههای متفاوتاند و در خلاء به سر میبرند . این اتمها دارای کیفیت حرکتاند و به راههای گوناگون با هم میآمیزند و از هم جدا میشوند تا اشیا و متعلقهای حواس را شکل دهند .
در نظر دموکریتوس اتمها دو کیفیتِ نخستین را دارند : اندازه و شکل . بسیاری از تفسیرها در باب دموکریتوس (به دلیل اختلاف منابع) همچنین مدعیاند که اوست که کیفیت وزن را به اتم نسبت میدهد ، به نحوی که حرکت در مسیری روبهپائین و در خطوط مستقیم روی میدهد (گرچه این خواص اتم به نحو تنگاتنگتر با کار اپیکوروس پیوند دارد) .
جایی که اپیکوروس به روشنترین نحو از دموکریتوس دور میافتد در این گزارهٔ افزودهٔ اوست که اتمها بر طبق الگوهایی حرکت نمیکنند که کاملاً تعیینکننده 100 اند؛ بلکه پارهای اتمها «ناگهان تغییر جهت» میدهند ، و عنصر تصادف و تعیینناپذیری را پدید میآورند (و از اینرو جایی برای ارادهٔ آزاد میگذارند .) هگل مینویسد : «در نظریهٔ اتمها است که علم نخستینبار حس میکند که از بندِ احساسِ نداشتنِ بنیاد برای جهان آسوده میشود .»
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب راهت را از میان ستاره های بختت پیدا کن جسمین وارد – فاطمه جابیک PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.