کتاب دل کور اسماعیل فصیح PDF رمان ” دل کور” به قلم ” اسماعیل فصیح ” ، قصهی است در دو بخش که نخستین قسمت آن به اتفاقات دوران کودکی دکتر ” صادق آریان ” برمیگردد .
و قسمت دوم ، پیرامون دوران جوانی اوست . صادق در خواب ، محله کودکی خود را میبیند که به شکل مردابی غرق در خون است . او با صدای زنگ تلفن از خواب برمیخیزد و خبر فوت حاج مختار آریان را از همسرش دریافت میکند .
مرگ او ، گذشته را بار دیگر به رخ صادق میکشد و کابوس تلخی که دیده بود ، مکرر و فرساینده ، به ذهنش حمله میبرد و روزگار از دست رفته را از نو کشف میکند . صادق ، سرگذشت حاج مختار را در قابی از زندگی سابق خانوادهی ارباب حسن آریان و کوکب خانم به خاطر میآورد و در زمینهای از آب ، صدا و رنگ ، هیاهوی روزگاری تلخ را یادآوری می کند که از خاطرات مردگان ، به رویای زندگان چنگ میزند .
” اسماعیل فصیح ” در نگارش رمان ” دل کور ” ، از موضع دکتر صادق آریان به همه چیز مینگرد و شخصیتهای متعدد رمان را از پنجرهی نگاه او بررسی میکند . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
داستان ” دل کور ” بین یک نیمه شب و سحر اتفاق میافتد . با این حال ، مکاشفات ذهنی صادق ، در این زمان اندک ، چندین دهه طول میکشد . ” اسماعیل فصیح ” زمان حال را در آغاز فصلها به کار گرفته است که از آن برای جلو بردن رویدادها استفاده نمیشود ، بلکه بیشتر برای نتیجهگیری فلسفی از آنچه رخ داده است ، به کار گرفته میشود .
اساس رمان ” دل کور ” بر پایهی خاطرات راوی ، ساختار رمان مدرن و سرریز خاطرات سابق بنا نهاده شده است .
اتفاقات داستان به سالها قبل برمی گردد و در پس زمینه آداب و رسوم و باورهای عام، خیابانها و کوچههای قدیمی، فیلم و سینما ، اسبدوانی ، موسیقی کافهها و نوشیدن آبجو به قصه رنگ و بویی نوستالژیک میدهد .
از عصر ، تمام زنهای خانه توی تالار جمع شده و گریه کرده بودند . از تنگ غروب که اربابحسن نفسش به شماره افتاده بود ، مختار رختخواب او را رو به قبله کرده بود و متکّا را از زیر سرش بیرون کشیده بود که زودتر تمام کند .
پیرمرد، زیر نور چراغ گردسوزِ سر طاقچه تکان نمیخورد . اربابحسن در ماههای آخر عمرش هرگز نگذاشته بود چراغ بالا سرش را خاموش کنند . میگفت این نور رسول است .
صدای نفسهای دراز و حلقومی او که توی سینه و حنجرهاش تاب میخورد و به سختی بیرون میآمد ، به گوش بچههای پشت شیشههای درگاهی تالار میرسید .
گاهی که صدای آخرین نفسهای پیرمرد میان شیون زنها گم میشد ، همه خیال میکردند پیرمرد مرده . اما بعد ، باز صدای نفس حلقومی میآمد که با آه توأم بود . انگار چیزی را که در دل داشت و میخواست بگوید ، نمیتواند .
گلینخانم یکبار از ته تالار گفته بود : « بابا یه نفر بره زیرش رو عوض کنه ! گناه داره ! » اما کوکبخانم با صورت خسته ، با چادر نمازی که با پریشانی روی شانههایش افتاده بود و با چشمانی که غمزده ، اما بدون اشک بود ، سرش را به طرف شوهرش برگردانده و بعد به گلینخانم نگاه کرده ، گفته بود : « فایدهش چیه ؟ مگه خون بند میاد ؟ »
اسماعیل فصیح ( Esmail Fassih ) در دوم اسفندماه سال 1313 در محلهی درخونگاه در تهران به دنیا آمد . تنها 2 سال داشت که پدرش را از دست داد . اسماعیل فصیح مقاطع ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در سال 1323 مدرک دیپلم خود در رشتهی طبیعی را از دبیرستان رهنما در تهران دریافت کرد .
پس از کسب مدرک دیپلم، از ایران خارج شد و ابتدا به ترکیه و فرانسه و در نهایت به آمریکا رفت . در آنجا مدرک کارشناسی خود را در رشتهی شیمی و از دانشگاه مونتانا دریافت کرد . اسماعیل فصیح پس از اتمام تحصیلات به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد .
در آنجا بود که با آنابل کمبل آشنا شد و با وی ازدواج کرد ، اما خوشبختی او دوام چندانی نداشت و در یک روز ، همسر و فرزند بهدنیانیامدهاش را از دست داد . پس از این رویداد ، اسماعیل فصیح تصمیم گرفت یک بار دیگر به تحصیل روی بیاورد و این بار ، به سراغ ادبیات رفت .
اسماعیل فصیح مدتی در دانشگاه مونتانا به تحصیل در رشتهی ادبیات انگلیسی پرداخت . همزمان با تحصیل در این دانشگاه بود که توانست با ارنست همینگوی دیدار و گفتوگوی کوتاهی داشته باشد .
این گفتوگو علاقهی او به ادبیات را جدیتر و تصمیم او برای ادامهی مطالعات در این حوزه را متمرکزتر ساخت ، تا جایی که به دانشگاه میشیگان رفت تا در مقطع کارشناسی ارشد در آن دانشگاه تحصیل کند . اما به دلایلی دانشگاه را رها کرد و به تهران بازگشت .
اسماعیل فصیح پس از بازگشت به ایران ، چند ماهی به عنوان مترجم در انتشارات فرانکلین مشغول به کار شد . در سال 1342 ، با کمک صادق چوبک و معرفینامهی او ، توانست کارمند شرکت ملی نفت ایران شود . او حدود 19 سال در این شرکت به فعالیت خود ادامه داد .
اسماعیل فصیح در سال 1359 و با آغاز جنگ ایران و عراق ، در 47 سالگی و با سمَت استادیار زبان انگلیسی ، بازنشسته شد . پس از آن بود که به تهران نقل مکان کرد و در کنار همکاریهای محدود خود با شرکت نفت ، به نوشتن نیز روی آورد .
بهترین کتابهای اسماعیل فصیح
کتاب زمستان 62 : زمستان 62 که به زعم برخی منتقدان از برترین آثار ادبیات معاصر ایران به شمار میآید ، روایت زندگی ایرانیان در جنگ است . جلال آریان که اکنون بازنشسته است ، برای یافتن پسر مستخدمش که مفقود شده ، عازم جنگ و جنوب میشود . در میانهی راه با دکتر فرجام ملاقات میکند . روایت این داستان متمرکز بر همسفری این دو نفر و گفتوگوی آنان و اتفاقاتی است که برای آنها میافتد .
کتاب دل کور : دل کور یکی از پرمخاطبترین آثار اسماعیل فصیح است . این کتاب که در سال 1352 منتشر شده، روایتی از زندگی خانوادهی جلال آریان است . جلال آریان هم مانند اسماعیل فصیح ، در خانوادهای پرجمعیت در درخونگاه به دنیا آمده و زندگی کرده است . اتفاقاتی که برای این خانواده رخ داده و میدهد در بستری از مسائل تاریخی و اجتماعی بیان شده و احساسات انسانی اعم از اندوه و شادی و خشم و ترس و غم را به تصویر میکشد .
کتاب شراب خام : شراب خام اولین کتاب منتشر شده از اسماعیل فصیح است . او در این کتاب برای اولین بار ، شخصیت جلال آریان را معرفی میکند . جلال آریان بهتازگی به ایران بازگشته است و در ادارهای کار میکند .
زندگی او مطابق معمول گذشته ، بدون هیچ اتفاق جدید و جالبی ادامه دارد : مراقبت از یوسف ، برادر بیمارش ، انجام کارهای اداره و معاشرت با همان دوستان همیشگی . تا اینکه درگیر پروندهای جنایی میشود و ناگزیر است به جنوب سفر کند تا پرده از راز آن بردارد .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب بینش و روش در تاریخ نگاری معاصر منصوره اتحادیه
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.