کتاب چوب بدستهای ورزیل غلام حسین ساعدی PDF نمایشنامه «چوب بهدستهای ورزیل» اثر غلامحسین ساعدی(۱۳۶۴-۱۳۱۴) است.ساعدی به عنوان نویسندهای صاحب سبک در عرصه ادبیات ایران مطرح شدهاست. ادبیات ساعدی ادبیات زمانه هراس (دهه ۵۰) است. از اینرو، ترس از تهاجمی غریبالوقوع تمامی داستانهایش را فرا میگیرد.
مضحکهای تلخ به اعماق اثر رسوخ میکند، موقعیتی تازه پیدا میکند و موقعیتی تازه پدید میآورد. غرابت برخاسته از درون زندگی بر فضای داستان چیره میشود و نیرویی تکاندهنده به آن میبخشد. ساعدی از عوامل وهم انگیز برای ایجاد حال وهوای هول وگمگشتگی بهره میگیرد وفضاهای شگفت و مرموزی میآفریند که در میان داستانهای ایرانی تازگی دارد. در واقع، از طریق غریبنمایی واقعیتها، جوهره درونی پنهان نگه داشته آنها را بر ملا میکند و به رئالیسمی دردناک دست مییابد.
در این داستان، گرازها به مزارع روستایی حمله کردهاند و دهاتیها در پی یافتن راه حل مشکل هستند . پس از بحث و گفت و گوی زیاد، استخدام چند شکارچی به نظر بهترین راه میرسد. بخشی از این نمایشنامه را میخوانید: صحنه خالی است. صدای خروپف شکارچیها بلندتر از صحنه قبل مرتب از ساختمان به گوش میرسد. صدای ماشین شنیده میشود که ترمز میکند. چند لحظه بعد محرم از کوچه چپ عقبی پیدا میشود، میآید و میایستد و گوش میدهد.
صدای خروپف، آهنگ مخصوصی پیدا میکند. محرم با تعجب به بالا نگاه میکند. مسیو از کوچه راست عقبی وارد میشود. مسیو: همشهری … سالام … سالام! محرم: تویی پیرمرد؟ مسیو: آره منم… پس اینا کجان؟… هیچکس پیداشنیس؟ … کجا رفتن؟ محرم: ] جلو میآید. چی کارشون داری؟ مسیو: کارشون دارم! محرم: همهشون رفتن صحرا.
مسیو: من الان از اونجا میام … کسی نبود؟ محرم: پس حتمآ رفتهان خونههاشون. مسیو: خونههاشون؟ … واسه چی؟ محرم: رفتن تو مطبخها … پای اجاقها … مسیو: که چی کار کنن؟ محرم: یعنی تو نمیدونی؟ مسیو: نه، چه میدونم؟ محرم: از دور که میومدی، ندیدی چه دودی از ورزیل بالا میره؟ مسیو: ] به اطراف و آسمان نگاه میکند. دود؟] عینکش را برمیدارد و آسمان را نگاه میکند. ها … دود خیلی زیاد شده … دود چرا زیاد شده؟ با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب شکستن طلسم دین به عنوان پدیده ای طبیعی دنیل دنت
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.