کتاب چهره های منفور در تاریخ معاصر ایران حبیب اله تابانی PDF ، حبیب الله تابانی در کتاب چهرههای منفور در تاریخ معاصر ایران نقدی تیزبینانه و دقیق از فعالیتها و شرححال چند شخصیت سیاسی تاریخ معاصر ایران ارائه داده است . افرادی که در این کتاب برگزیده شدهاند ، عملکردشان از موازین اخلاقی و منافع ملی دور بوده و کارنامهای ننگین و سیاه در تاریخ ایران از خود به جای گذاشتهاند . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
شرح حال افرادی که کتاب حاضر به آنها پرداخته است ، نشان میدهد که این اشخاص جایگاه و قدرت خود را با نیرنگ ، جنایت و کشتار به دست آوردهاند و هیچ نوع رابطهای با ملت ایران نداشتهاند و به خاطر اینکه اینان حرمت جامعهی خود را نداشتهاند ، خود نیز لایق هیچ حرمتى نیستند و آنچنانکه حقیقتاً بودهاند ، باید معرفى شوند .
در کتاب چهرههای منفور در تاریخ معاصر ایران از افرادی در دورۀ قاجاریه و پهلوی نام برده شده است که خیلیها به دلایل مختلف با استدلالهای غلط خود قصد داشتهاند تا آنان را از خیانتهایشان تبرئه کنند اما واضح است که هیچ مورخ و محققی نباید از حقیقت چشمپوشی کند ، خیانت ، جنایت و کشتار را نمیتوان توجیه کرد
کسی را که در جهت نظم و پیشرفت کشور قدمی برنداشته ، نمیتوان خادم نامید . چطور میتوان خطاها و گناهان کسانی را اغماض کرد که کشور را به ویرانی کشانده و منابع ملی را به حراج گذاشتهاند؟
در این شهر و کشور ، در کنار انسانهاى وارسته و خدمتگزاران بشریت ، موجودات خائنى هستند که جنایت و خیانت براى آنها بسیار آسان است و براى حفظ ریاست و سودجویى خویش ، به دستور ارباب بهراحتى سر مىبُرند و از هیچ خیانتى به ملت رویگردان نیستند .
نسلهاى بعدى باید هر دو گروه این آدمیان را بشناسند ، و مخصوصاً گروه دوم را ، تا از بازماندگان آن نسل خبیث بپرهیزند و در امان باشند و نیز قدرِ خادمان ملت را بدانند . نسلهاى بعد اگر میرزا آقاخان نورى را با آن همه خیانت نشناسند ، چطور به عظمت ارزش و مقام میرزا تقىخان امیرکبیر پى خواهند برد .
به بیان دیگر و برای مثال دورۀ قاجاریه یکى از ننگآورترین دورههاى تاریخ ایران و از بزرگترین عوامل این وضع هم فساد دستگاه سلطنت بود . شاهان این سلسله خود منبع اصلى فساد بودند و در رشوهگیرى با درباریان و حکام خود رقابت میکردند و چنان در این اعمال فاسد غرق بودهاند .
که حتى اطراف خود را هم نمىدیدند و درست در زمانى که جهان چهارنعل راههاى پیشرفت و تکنولوژى را درمىنوردید و سیاستمداران کوچکترین حرکت شطرنجبازان صحنۀ سیاست را در عرصۀ رقابت بینالمللى از نظر دور نمىداشتند ، آنان سر خود را زیر برف فساد و تباهى ، عیاشى و تجملپرستى و غارت و چپاول اموال ملى پنهان کرده بودند و حتى نمیتوانستند آفتاب را هم در آسمان بینالمللى ببینند .
در آن روزهایى که انگلیس در عرصۀ بینالمللى بهشدت گرفتار بود ، اگر ایران فقط چند هفته مقاومت و وقتکشی مىکرد ، مىتوانست دست خالى و بلوف فاتحۀ آن دولت را بخواند ، اما با نهایت حماقت و نادانى ناصرالدینشاه و خیانت میرزا آقاخان نورىِ جنایتکار ، درحالىکه هرات را در تصرف داشت ، مذبوحانه با شنیدن صداى چند تیر از خلیج فارس ، خواستار صلح شد و در پاریس سند واگذارى آن منطقه را امضا کرد .
با این تفاصیل ، حبیب الله تابانی به این نتیجه رسید که معرفى چهرههاى منفور و خیانتکار معاصر در کتاب چهرههای منفور در تاریخ معاصر ایران ، نهتنها مانعى ندارد که براى شناخت امروزیان و آیندگان نیز واجب است ، وی اعتقاد دارد که نهایت بىانصافى و بىرحمى است که در برابر چهرههاى تابناک خدمتگزار ملت که بیشترشان جان خود را در این راه فدا کردهاند و خودفروخته نشدهاند .
این چهرههاى منفور خیانتکار را بدون روتوش ، عیان به ملت نشان ندهد و اعمال ننگینى را که به هزار حیله و تزویر در زیر پردههاى سالوس و ریا پنهان کردهاند برملا نکند؛ اما ضمن این کار کوشیده است هر آنچه بر قلم میآورد مستند به اسناد موجود منتشره باشد تا خطایى رخ ندهد و آنچه نظر خود نگارنده است نیز مستند به اعتقاد علمى باشد .
گفتنیست «حاجی ابراهیمخان شیرازی کلانتر ، میرزا نصرالله آقاخان نوری ، وثوقالدوله ، سرتیپ محمد درگاهی (قلعهبیگی) ، سرلشکر محمدحسین آیرم ، میرزا هاشمخان نوری اسفندیار ، شاهزاده سلطان عبدالمجید میرزا عینالدوله و سید ضیاءالدین طباطبایی» شخصیتهایی هستند که در این کتاب به آنها پرداخته شده است .
اگر به جریانات و اتفاقات دوران پرالتهاب تاریخ معاصر ایران علاقه دارید ، خواندن کتاب چهرههای منفور در تاریخ معاصر ایران را به شما توصیه میکنیم .
آقامحمدخان قاجار که در زمان افشار ، به دستور عادلشاه افشار مقطوعالنسل شده بود ، همیشه از نارسایى وجود خویش رنج مىبرد و این خودخورى بهتدریج به عقدهاى چرکین در نهادش تبدیل شد .
تا کریمخان زنده بود ، آقامحمدخان هم در دربار او به حرمت خواهرش که همسر وى بود ، زندگى مىکرد و چون نمىتوانست دست به کارى بزند (زیرا با شناختى که از وى داشتند ، همیشه او را زیر نظر گرفته بودند) ، با بریدن فرشهاى قیمتى و نفیس دربار کریمخان و شکستن اشیای عتیقه عقدۀ خود را خالى مىکرد .
وقتى کریمخان وکیلالرعایا درگذشت ، آقامحمدخان که همیشه مترصد فرصت بود ، از آشفتگى دربار و پریشانى شیرازیان استفاده کرد و به بهانۀ شکار از منزل خارج شد و بهسرعت رو به شمال و استرآباد (گرگان) به حرکت درآمد تا خود را به میان قبیلۀ قاجار برساند .
جاهطلبى و عقدۀ بىمایگى آقامحمدخان را واداشت تا بلافاصله دست به تهیۀ سپاهى بزند تا بتواند انتقام بگیرد . در ابتداى امر موفق شد با از سر راه برداشتن برادران و عموزادگان و مدعیان ایلسالارى قاجار ، اختیار قبیله را در دست خود بگیرد و بعد از آن ، با دستاندازى به اطراف ، سرزمینهاى وسیعى را به تصرف خویش درآورد
چون مىدانست تا زمانى که خاندان زند در رأس کار قرار دارند ، به علت محبوبیت آنان در نزد ملت ، وى نمىتواند به خواستههاى خود برسد ، پس به فکر افتاد تا با فراهم آوردن سپاهى سنگین ، به مسئله پایان دهد .
این فعلوانفعالات آقامحمدخان چند سالى به طول انجامید و زمانى که به فکر فیصله دادن امور زندیه افتاد ، جعفرخان زند در شیراز بر اریکۀ قدرت تکیه داشت . در این زمان چند بار سپاهیان خان قاجار به شیراز حمله کردند ، ولى فرماندهى و شجاعت کمنظیر لطفعلىخان زند ، پسر جعفرخان ، با همۀ جوانى ، هر بار ناکامشان گذاشت تا وقتی بحث خود را دربارۀ حاج ابراهیمخان کلانتر (شیرازى) آغاز کردیم .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب سالکان ظلمات هوشنگ سعادتی PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.