کتاب چرخدنده ژان پل سارتر PDF کتاب چرخدندهها اثر ژان پل سارتر، داستانی خیالی از یک انقلاب خیالی در زمان و مکانی نامعلوم را روایت میکند.
چرخدندهها روایت انقلابیونی است که خودشان طعم فقر و خشونت را چشیدهاند و بعد از پیروزی انقلاب، به جای اینکه آرامش را برای جامعه به ارمغان بیاورند، به مسیر حاکمان قبلی میافتند و از ابزار خشونت و زور استفاده میکنند. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
سارتر در سال 1946 فیلمنامهای با عنوان «دستهای آلوده» نوشت که بعد اسمش را به «چرخدندهها» تغییر داد؛ نمایشنامه «دستهای آلوده» دو سال بعد از این اثر نوشته شده است و هیچ اشتراکی با موضوع «چرخدندهها» ندارد.
سارتر در «چرخدندهها» (L engrenage) این سؤال اساسی را مطرح میکند که در رهبری انقلابی و رهبری سیاسی، چه کس یا کسانی دستهایشان آلوده میشود و چه کسانی با دستهای پاک باقی میمانند؟
جواب ژان پل سارتر (Jean Paul Sartre) این است: آن کس که وارد عرصه عمل میشود، خواسته یا ناخواسته آلوده میشود و تنها آنان که هیچ کاری نمیکنند پاک خواهند ماند؛
و البته در متن به این واقعیت میرسیم که در جهان سوم و کشورهای تحت نفوذ کشورهای قدرتمند، راهها لاجرم به یک جا منتهی خواهد شد و تکرار انقلاب هم دور تسلسل ایجاد و خروجی جز همان که بود در پی نخواهد داشت و تنها آنها که راس امور هستند تغییر خواهند نمود.
ردیف بزرگی از اتاقهایی با درهای گشوده و شیشههای شکسته. ژان در نخستین اتاقی که سرسرای ورودی کاخ بهشمار میرود، نشسته است.
لباس بورژواها را به تن دارد، ولی بد لباس است، مثل کارگری است که لباسهای روز عیدش را پوشیده باشد. کت سیاهش از تنش میافتد، پاپیونی حاضر و آماده زده است، شلوار راهراه دارد و کفشهای زمختی به پا کرده، کلاه نرمش فرسوده و ازمد افتاده است.
چند دوست ژان را در میان گرفتهاند. او آنها را با اشارهای روانه میکند، سپس در کاخ متروک اتاق به اتاق پیش میرود تا به اتاق کار بزرگی که میشناسیم و اکنون به نحو بسیار مجللی آراسته شده، میرسد.
به کمدی پر از اشیاء هنری و گلدان نزدیک میشود. مجسمهی کوچکی را برمیدارد و لحظهای نگاهش میکند، سپس آن را با احترام سر جایش میگذارد. ناراحت و گویی به زحمت، چند قدم در اتاق راه میرود.
در تابلویی آویخته به دیوار، تصویر زنی بسیار خوشپوش است که بهنظر میرسد با نگاهش ژان را دنبال میکند. ژان پشت به آن میکند و چند قدم برمیدارد، سپس دوباره چشم دوخته به تابلو، به زن خیره میشود.
پیشخدمت، کاملا شق و رق، بیحرکت در چهارچوب در ایستاده است و با حالتی که چیزی از آن درک نمیشود، ژان را ملاحظه میکند.
ژان روی لبهی یک صندلی راحتی مینشیند، سپس برمیخیزد، باز هم به تصویر زن نگاه میکند، سپس به تصویر ژنرالِ پیر اونیفورمپوشی که در کنار تصویر زن آویخته شده است.
بیاختیار کلاه از سر برمیدارد و آن را به دست میگیرد. آنوقت متوجه میشود که کلاهش را از سر برداشته، و خشمگین از کاری که بر اثر حجب و حیا کرده، کلاهش را با خشم روی میز پرتاب میکند.
دواتی واژگون میشود و جوهر میز را میپوشاند. ژان به سرعت به آنسو میرود، ولی پیشخدمت بر او پیشی میگیرد: پیشخدمت که قاب دستمالی به دست دارد، جوهر ریخته شده را بهدقت پاک میکند.
ژان پل سارتر (Jean-Paul Charles Aymard Sartre) در پاریس به دنیا آمد. در دوسالگی پدرش را از دست داد و همراه با مادرش در خانهی پدربزرگش، چارلز شوایتزر، معلم زبان آلمانی، ساکن شد.
در همان کودکی تحت نظارت پدربزرگ و چند معلم خصوصی دیگر زبان فرانسه و آلمانی را فراگرفت و در کتابخانهی پدربزرگ با ادبیات کلاسیک آشنا شد.
ژان پل سارتر با ازدواج مجدد مادرش به لاروشل نقل مکان کرد؛ جایی که اغلب به دلیل مشکلات بیناییاش مورد آزار و اذیت همسالان قرار میگرفت و از زندگی با ناپدریاش رنج میکشید. پس از پایان تحصیلات دبیرستان، وارد دانشسرای عالی پاریس شد. سارتر در سالهای نوجوانی چند رمان نوشته بود. عنوان یکی از آنها «عیسای دوستداشتنی: آموزگار شهرستان» بود که در یک نشریهی ادبی به چاپ رسید.
ژان پل سارتر در سال 1929 در اکول نرمال با سیمون دوبووار آشنا شد که در دانشگاه سوربن تحصیل کرده بود و بعدها به یک فیلسوف، نویسنده و فمینیست مشهور تبدیل شد. آنها گرچه به دلیل اعتقاد به رابطهی باز، هیچوقت با یکدیگر ازدواج نکردند، به عشاق و همراهانی جداییناپذیر و مادامالعمر بدل شدند.
از سال 1931 تا 1945، ژان پل سارتر در لو هاور، لائون و سرانجام پاریس تدریس میکرد. در سالهای 1933 و 1934، او جانشین ریموند آرون در انستیتوی فرانسوی آلمان در برلین شد و در آنجا فلسفهی پدیدارشناسی ادموند هوسرل را مطالعه کرد.
حضور هفتگی او در سمینارهای هگلشناسی الکساندر کوژو در دههی سی، شاید تعیینکنندهترین تأثیر را بر رشد فلسفی سارتر برجای گذاشت.
ژان پل سارتر در طول سالهای تدریس در لو هاور، تهوع را منتشر کرد، رمانی که باعث شهرت جهانی او شد. سپس نگارش یک مجموعهی داستانی به نام دیوار را پی گرفت که به دلیل شروع جنگ جهانی دوم ناتمام ماند. او که در سال 1939 به ارتش فراخوانده شده بود و به زندان افتاده بود، یک سال بعد آزاد شد.
ژان پل سارتر پس از آزادی از زندان و بازگشت به پاریس در مهی 1941، به همراه نویسندگان دیگری همچون سیمون دوبووار، موریس مرلوپونتی، ژان توسن دسانتی و برخی از دانشجویان مدرسهی اکول نرمال پاریس گروه زیرزمینی سوسیالیسم و آزادی را تأسیس کرد. اما عمر این گروه دیری نپایید و او تصمیم گرفت به نویسندگی انتقادی بپردازد.
سارتر در مدت کوتاهی به نگارش کتابهای مگسها، هستی و نیستی و خروج ممنوع پرداخت. در همین دوران جنگ پایان یافت و فرانسه آزاد شد.
ژان پل سارتر در دههی 50 در دانشگاه اکول نرمال و دانشگاه سوربن با افرادی آشنا شد که در ادامه، نویسندگان مشهور و تأثیرگذاری شدند. از آن جمله میتوان به ریموند آرون، موریس مرلوپونتی، سیمون ویل، امانوئل مونیه، ژان هیپولیت و کلود لوی استراوس اشاره کرد.
از سال 1960 تا 1971، بیشتر توجه ژان پل سارتر به نگارش کتاب «احمق خانواده» معطوف شد، پژوهشی عظیم و در نهایت ناتمام دربارهی گوستاو فلوبر، رماننویس فرانسوی قرن نوزدهم.
سارتر از سال 1971 کمتر نوشت. او با این شعار که «تعهد یک عمل است، نه یک کلمه» اغلب به خیابانها میرفت تا در شورشها، فروش کتابهای مارکسیستی و سایر فعالیتهایی که به نظر او راهی برای ترویج انقلاب بود شرکت کند.
ژان پل سارتر که از سال 1973 تقریباً نابینا شده بود، در آوریل 1980 بر اثر ادم ریوی درگذشت. تشییع جنازهی بسیار چشمگیر او که با حضور حدود 25000 نفر برگزار شد، یادآور مراسم خاکسپاری ویکتور هوگو بود.
کتاب هستی و نیستی (Being and Nothingness): به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، این کتاب مهمترین اثر فلسفی ژان پل سارتر است. این کتاب تأثیرگرفته از کتاب «هستی و زمان» مارتین هایدگر است. سارتر در این کتاب به برخی از مهمترین بنیانهای نظریاش همچون اراده، وجود، آگاهی، مرگ و دیگری میپردازد.
کتاب تهوع (Nausea): این کتاب که یک رمان اگزیستانسیالیستی و پدیدارشناسانه قلمداد میشود به درگیری وجودی شخصی به نام «آنتوان روکانتن» بهعنوان یک نویسنده پرداخته است.
روکانتن، شخصیت اصلی این داستان، نویسنده و مورخی افسرده و منزوی است که متوجه میشود اشیاء و موقعیتها بر تصور و درک او از خود، اراده و آزادیاش تأثیر میگذارند. او در این کنکاش، ادبیات را تنها راه التیام رنجهای وجودی خویش میبیند.
کتاب شیطان و خدا (The Devil and the Good Lord): ژان پل سارتر در این داستان ترکیبی از اصول اساسی فلسفهی خود را به کار میگیرد تا شخصیت اصلی داستان، جایی به تأسی از شیطان و جای دیگر به تأسی از خدا با مردم مواجه شود. او در پیگیری هر دو مسیر شکست میخورد تا نهایتاً به راه انسان تأسی جوید.
نمایشنامهی مگسها (The Flies): این نمایشنامه با دستمایه قرار دادن یک روایت تاریخی از اساطیر یونانی، به مسئلهی آزادی و انتخاب میپردازد. آگاممنون، پادشاه آرگوس، توسط ملکه و با همدستی معشوقش، اژیست، کشته میشود. اورست، پسر آگاممنون، به مأموران سپرده میشود ولی فرار میکند.
در شهر همه از کردارشان شرمسارند ولی وانمود میکنند که این سرنوشت بوده است و آنها تقصیری نداشتهاند. خداوند آسمانها، شهر را عرصهی تاختوتاز مگسها (الهگان پشیمانی) قرار میدهد. اورست به شهر بازگشته تا آزادی انسان را یادآور شود.
– 1972: سریال «راههای آزادی» بر اساس سهگانهی راههای آزادی ژان پل سارتر، به کارگردانی جیمز سلان جونز.
– 1962: فیلم «گناهکاران به جهنم میروند» یک فیلم دراماتیک آمریکایی-آرژانتینی بر اساس نمایشنامهی خروج ممنوع ژان پل سارتر، به کارگردانی تاد دانیلوسکی.
– ژان پل سارتر که با سیاستهای استعماری مخالف بود، نقش پررنگی در مبارزه علیه سلطهی فرانسه بر الجزایر داشت.
– وقتی به ژنرال دوگل پیشنهاد شد که سارتر را به دلیل فعالیتهای غیرقانونی دستگیر و زندانی کند. پاسخ داد: فرانسه ولتر خود را زندانی نمیکند.
– در سال 1964 جایزهی نوبل ادبیات به ژان پل سارتر تعلق گرفت. ولی او از گرفتن این جایزه امتناع کرد. این مواجهه جنجالی در فضای فرهنگی جهان آفرید. اما او اعلام کرد که موقعیتهای رسمی، جوایز بینالمللی و افتخارات رسمی را رد میکند. او میگفت یک نویسنده نباید اجازه دهد که به یک مقام رسمی تبدیل شود.
– او پیش از مرگ درخواست کرده بود که جسدش سوزانده شود و سپس به خاک سپرده شود.
– دروغی بزرگتر از خوشبختی نمیتوان یافت. آدمی به ظاهر آن خیره میشود بیآنکه بتواند جانور مهیبی را که در آن پنهان است ببیند. (کتاب زنان تروا)
– من فکر میکنم که مدت زیادی است که مردهایم. دقیقاً در لحظهای که دیگر مفید نبودهایم. (کتاب مردههای بیکفن و دفن)
– حاضر نیستم به کسی دستوری بدهم و یا کسی را از کاری منع کنم، هرگز چنین آرزویی به خود راه نمیدهم. در نظر من فرمان دادن و فرمانبرداری در یک ردیف قرار دارد. (کتاب کلمات)
– فهمیدم که آدم همیشه بازنده است. فقط آدمهای رذلاند که خیال میکنند میبرند. (کتاب تهوع)
صادق هدایت اولین کسی بود که با ترجمهی داستان دیوار در سال 1324 ژان پل سارتر را به ایرانیان معرفی کرد. پس از آن نسلی از مترجمان دست به ترجمهی آثار او زدند.
بسیاری از نمایشنامههای او نیز بارها در ایران اجرا شده است. تأثیر سارتر بر روی برخی از روشنفکران ایرانی همچون علی شریعتی، جلال آل احمد و… قابل توجه است.
گرچه این ارتباط یکطرفه نبود و ژان پل سارتر در آستانهی انقلاب 57 از مبارزهی مردم ایران علیه شاه دفاع کرد.
ژان پل سارتر متفکر نامآشنایی برای ایرانیان است. در مورد او کتابهایی به فارسی نوشته شده است. بابک احمدی کتابی به نام «سارتر که مینوشت» در تشریح زندگی، تفکر و نوشتههای سارتر به چاپ رسانده است.
همچنین کتابی در مورد تأثیر سارتر بر جریان روشنفکری ایران در دههی چهل و پنجاه توسط احمد راسخی لنگرودی نوشته شده است.
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.