کتاب در بیشه ریونوسوکه آکوتاگاوا PDF در بیشه، راشومون، آشیام، کیا و موریتو، شهید و اژدها، داستانهای ششگانهی این اثر محسوب میشوند . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
آنچه در ادامه میخوانید، شرحی است کوتاه از ماجراها و وقایع نخستین داستان این کتاب. داستان بیشه در حقیقت ماجرای قتل مرد جوانی را روایت میکند که با همسر خود در حال عزیمت به سمت «واکاسا» بوده اما ناگهان توسط فردی ناشناس به قتل رسیده و همسرش نیز ناپدید شده است.
کل ساختار داستان را بازجوییهایی تشکیل میدهند که در کلانتری از شاهدان عینی و وابستگان مقتول صورت گرفته. در خلال صحبتهای همین افراد، مشخص میشود که مقتول «تاکیهیتو» نام داشته و یک سامورایی بوده.
این جوان بیستوششساله که اتفاقاً اخلاق ملایمی هم داشته، با دختر زیبایی به نام «هاساکو» ازدواج کرده؛ غافل از اینکه همین زیبایی همسرش او را به کام مرگ میکشاند .
در نهایت قاتل که «تاجومارو» نام دارد دستگیر میشود تا اظهارات خود را به گوش بازپرس کلانتری برساند. صحبتهای این قاتل، دقیقاً نقطهی عطف داستان محسوب میشوند و برای خوانندگان مشخص میکنند که تاکیهیتو به چه سبب به قتل رسیده و هاساکو در نهایت به چه سرنوشتی دچار شده.
ریونوسوکه آکوتاگاوا در کتاب راشومون و داستانهای دیگر، به سبک حکایات کهن، هر جا که مجالی بوده، سخنانی پندآموز و عبرتانگیز را در لابهلای داستانهایش گنجانده. البته گاه سخنان پندآموز وی حالت انتقادی به خود گرفتهاند و بیشتر به فریادی اعتراضی شباهت دارند .
برخی از مخاطبان و صاحبنظران معتقدند که داستانهای آکوتاگاوا از احساسات گرم بشری تهیاند و درست مانند شخصیت واقعی این نویسنده، بویی از عواطف انسانی نبردهاند.
خب، باید بگوییم داستانهای کوتاهی که در کتاب راشومون و داستانهای دیگر جای گرفتهاند، خلاف این مدعا را ثابت میکنند.
بااینکه نویسنده در بازگویی رخدادها و روایت داستانهایش مجال زیادی برای پرداختن به درونیات شخصیتها نداشته، اما به نظر میرسد در همین فرصت اندک نیز بهخوبی توانسته لایههای درونی قهرمانان داستانهایش را برای مخاطبان ترسیم کند .
ریونوسوکه آکوتاگاوا اول مارس 1892 در ایریفونهچو باله به دنیا آمد که آن زمان بخشی از منطقهی کیوباشی در توکیو بود. او آخرین فرزند از سه فرزند توشیزو نیئیهارا از همسر اولش، فوکو بود.
از میان دو فرزند دیگر، که هر دو دختر بودند، فقط دختر کوچکتر، هیسا، زنده ماند و خواهرش، هاتسو، حدود یک سال قبل از تولد ریونوسوکه، براثر مننژیت از دنیا رفت.
آن روزها، خارجیهای حاضر در ژاپن فقط اجازه داشتند در محلههایی اقامت کنند که برایشان معین شده بود. ایریفونهچو، که ریونوسوکه که آنجا به دنیا آمده بود، در محدودهی بخش خارجینشین شوکیجی قرار داشت و در آن محله فقط دو خانوادهی ژاپنی دیگر زندگی میکردند.
درواقع، حضور خارجیها در این منطقه توشیزو نیئیها را را به آنجا جذب کرده بود: او لبنیاتفروش بود و تقاضا برای شیر، کره و خامه -که هنوز برای ژاپنیها خوراکیهای عجیب و تازهای به شمار میرفتند- در جامعهی خارجیها بسیار زیاد بود.
اجداد آکوتاگاوا از طبقهی سلحشوران بودند: مردانی اهل فرهنگ و ادب که نسلهای متمادی بهعنوان اوکوبوزو به شگونهای توکوگاوا خدمت کردند.
اکوبوزوها صاحبمنصبانی بودند که در میان سایر وظایفشان، مسئول اجرای مراسم چای برای شوگون و همچنین ایجاد سرگرمی برای دایمیوهایی بودند که به دربار میآمدند.
اعضای خانوادهای که ریونوسوکه در آن بزرگ شد، ذهنیتی سنتی، مطابق با نیاکانشان داشتند.
ژاپن که پس از دوونیم قرن انزوای مطلق، چهل سال قبل از تولد ریونوسوکه دوباره درهای خود را به روی جهان بیرون باز کرده بود، بهشدت مشتاق مدرنسازی بود و بهسرعت تکنولوژی صنعتی را جذب و قوانین سیاسی غرب را اتخاذ میکرد.
در طول حیات توشیزو و میچیآکی، اولین راهآهن و اولین کارخانهی ذوبآهن ساخته و اولین کارخانههای مدرن پایهگذاری شدند. مجلسی که از سوی قانون اساسی جدید ایجاد شده بود، در سال 1889 رسماً شروع به کار کرد و اولین انتخابات سراسری در سال 1890 برگزار شد.
سال 1897 ریونوسوکه، در پنج سالگی، وارد مهدکودکی شد که چسبیده به دبستان کوتو بود.
این دبستان کنار معبد ئهکوئین بود که درست آنسوی خیابان و مقابل خانهشان قرار داشت؛ بعد هم، در سال 1898 وارد همان دبستان شد.
مدتها قبل از پایان دبستان، در سال 1905، کتابخوانی حریص شده بود که بیشتر وقتش را در کتابخانههای عمومی شهر و کتابخانههای تجاری اطراف خانهشان میگذراند که البته کتاب هم امانت میدادند. اغلب یک بسته غذا با خودش میبرد و تمام روز را در کتابخانهی اوهاشی، در کودان، یا کتابخانهی سلطنتی، در اوئهنو میگذراند.
خلاقیتهای اولیهاش، هنگامیکه هنوز در دبستان بود، برای اولینبار خود را نشان دادند. وقتی حدوداً ده سالش بود، او و تعدادی از همکلاسیهایش شروع کردند به تهیهی مجلهی کوچکی که میان خانوادهها و دوستانشان توزیع میکردند. ریونوسوکه، علاوهبر نوشتن داستانها و سرودن شعرهای بسیار، طرح جلد و نقاشیهای این مجله را هم میکشید.
در سال 1902، مادرش، فوکو، درگذشت. دو سال بعد رسماً از سوی میچیآکی آکوتاگاوا به فرزندخواندگی گرفته شد. به عبارت دیگر، از حق قانونی خود، که وارث و رئیس خاندان نیئیهارا باشد، چشمپوشی کرد و نامش در خاندان آکوتاگاوا به ثبت رسید.
شرط این فرزندخواندگی این بود که نام خالهاش، فویو، هم که از سال 1892 از خانوادهی نیئیهارا مراقبت کرده و در سال 1899 برای توشیزو پسری به نام توکوجی به دنیا آورده بود، در خاندان نیئیهارا به ثبت برسد.
ریونوسوکه با اشتیاقی سیریناپذیر به کتابخواندن ادامه میداد. او کتابهای نویسندگانی چون دوپو کونیکیدا، کاتائی تایاما، روکا توکوتومی، چو گیو تاکایاما، کیوکا ایزومی و ناتسومه سوسهکی را میخواند و بهویژه دوّپو را میستود که رماننویسی بهشدت متأثر از فرهنگ غرب بود.
دوپو مسیحیای بود که به ادبیات بهعنوان وسیلهای برای آموزش نگاه میکرد، ابزاری برای «نقد زندگی انسان».
او یکی از رهبران جنبش ناتورالیست در ادبیات ژاپن بود و سالهایی که به اوج خود رسید، ریونوسوکه دانشآموز مقطع راهنمایی بود.
نگاه ناتورالیستها به انسان، بهعنوان زندانی توارث و محیط زیست، حتماً به ایجاد یا حداقل تصریح عقاید منفینگر ریونوسوکه که نسبت به زندگی کمک بسیاری کرده؛ عقایدی که در شرحی تلخ در سالهای آخر عمرش اینگونه خلاصه شدهاند: «توارث، محیطزیست، اقبال -این سه سرنوشت ما را رقم میزنند.»
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب پرده جهنم ریونوسوکه آکوتاگاوا PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.