کتاب اسرار مرگ خانم آبیلا پرویز قاضی سعید PDF ، «آنجلی» خوابش نمی برد مرتبا از این دنده بآن دنده میغلتید از شیشه كوچك بالای اتاق خوابش ، نوری بداخل می تایید و این نشان میداد که ساکنین آپارتمان روبرو هنوز بیدار هستند . آنجلی سعی میکرد افکار مغشوش و ناراحت کننده را از سرش بیرون ،کند ولی ممکن نمیشد چند بار بخود . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
پرویز قاضیسعید از نویسندگان عامهپسند ایرانی پیش از انقلاب 57 بود . وی نویسندگی را از سن 17 سالگی آغاز کرد و بیشتر در سبک پلیسی و جنایی مینوشت . پرویز قاضی سعید پاورقینویس در روزنامهٔ اطلاعات در زمان پیش از انقلاب 57 بود و در مجله اطلاعات دختران و پسران داستانهای پلیسی و عاشقانه مینوشت . وی به همراه ر .اعتمادی از پیگیرترین پاورقینویسان آن دوره بودند .
وی در داستانهای خود شخصیتی کارآگاهی به نام لاوسون خلق کرد که محبوبیت فراوانی یافت و کتابهای او به چاپهای دورقمی و بالاتر میرسیدند .همهٔ آثار قاضی سعید پس از انقلاب 57 ممنوع اعلام شد ، ولی بعداً برخی از آثار وی مجدداً مجوز چاپ گرفت . وی پس از اقامت در لسآنجلس به عنوان مفسر سیاسی خبر در تلویزیون پارس مشغول به فعالیت شد .
وی همچنین در روزنامه کیهان چاپ لندن (با نام کچل) و روزنامهای به سردبیری عباس پهلوان در لسآنجلس مقاله مینویسد . او نویسنده و تحلیلگر سیاسی روزنامه فارسی ایران «عصر امروز» چاپ لسآنجلس نیز هست .
داستانهای او در افغانستان طرفداران زیادی دارندو برخی از داستانهای او به زبان پشتو نیز ترجمه شدهاند .
آنجلی خوابش نمی برد . مرتبا از این دنده به آن دنده می غلتید . از شیشه کوچک بالای اتاق خوابش ، نوری به داخل می تابید و این نشان می داد که ساکنین آپارتمان روبرو هنوز بیدار هستند . آنجلی سعی می کرد افکار مغشوش و ناراحت کننده را از سرش بیرون کند ، ولی ممکن نمی شد . چند با به خود تلقین کرد :
من دیگر دختر بزرگی هستم .
نباید یک فیلم این چنین مرا بترساند و این افکار عجیب را به سر من راه دهد . با وجود همه این تلقینات نمی توانست آرام بگیرد . اصلا او نمی بایست آن روز بعدازظهر به دیدن آن فیلم جنایی وحشتناک می رفت . صحنه های فیلم مرتب به نظرش می رسید . خود را می دید که از پشت سوراخ کلید اتاقی ، ناظر یک قتل هول انگیز است و این همان فکری بود که از خوابیدن او جلوگیری می کرد .
کم کم آنقدر این فکر در سر او قدرت یافت که صدای پاهای آرام کسی را در آپارتمان شنید . تمام بدنش یخ کرده بود ، عرق سردی روی پیشانیش راه باز کرده و مثل مار چندش آوری روی گردنش دوید … به وضوح صدای در آپارتمان مجاور را شنید . به سختی آب دهانش را فرو داد و از روی تخت خواب بلند شد :
نه! نه! من دچار خیالات شده ام . این فیلم اثر بدی روی من گذاشته است .
و دنباله نجوایش را صدای فریاد تلخ و وحشتناک زنی قطع کرد …
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب دین قدرت جامعه ماکس وبر PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.