کتاب اسب سرخ اشتاین بک PDF مهم نیست یک مرد چقدر خوب است ، همیشه یک اسب میتواند او را زمین بزند. جان اشتاین بک نویسنده برنده جایزه نوبل در کتاب اسب سرخ ، دنیای بکر تعامل انسان و طبیعت را به رخ میکشد . او در این کتاب روایتگر ارتباط عاطفی پسری روستایی با اسبی سرکش است که با بیمار شدن حیوان آرزوهای پسرک برای زیرپا گذاشتن دنیا به یأس و ناامیدی تبدیل میشود . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
برای یک پسربچه روستایی که نشستن بر پشت اسب را بسیار باشکوه و پرعظمت میداند و سالیان دراز نسل به نسل ، برتری سوارهها بر پیادهها را درک کرده است ، چه هدیهای ارزشمندتر و بهتر از یک کره اسب میتواند باشد ؟ هدیهای که به او بشارت آن برتری دلخواه و کهن را میدهد و آنگاه که دوستان مدرسهاش را تا اسطبل پدرش میآورد تا او را برای داشتن چنین کره اسبی مورد ستایش و تحسین قرار دهند ، چقدر در وجودش غرور جمع میشود و چه غم سنگین و بزرگی در دلش جای میگیرد زمانی که کره اسبش بعد از آن همه مراقبت و نگهداری از دنیا میرود و چه درد عظیمی بر جانش مینشیند هنگامی که یک لاشخور به لاشهی کره اسب دوستداشتنیاش هجوم میآورد تا به اندازهی منقارش از آن گوشت بردارد .
جودی در مزرهای بزرگ که متعلق به پدرش است در کالیفرنیای شمالی زندگی میکند و بیشتر وقتش را با اسبها میگذراند . این پسربچه به خوبی شرایط زندگی و دشواریهای فعالیت در یک مزرعه را یاد گرفته است و شیوهی درست رفتار با اسبها را کاملاً میداند . او احساساتش را دربارهی رویدادهای مختلف مزرعه نمایش میدهد . جودی به کمک یکی از کارگران مزرعه به نام بیلی باک کره اسبش که نام گابیلان را بر او گذاشته است ، تمرین میدهد و رام میسازد . اما با بیمار شدن اسبش تمام رویاها و آرزوهایش نقش بر آب میشود .
جان اشتاین بک (John Ernst Steinbeck) کتاب اسب سرخ (The red pony) را به شکل چهار داستان کوتاه و مستقل اما بههم پیوسته به رشتهی تحریر درآورده که در هر داستان مراحل گوناگون رشد و بالندگی جودی ، شخصیت اصلی داستان را از دوران کودکی تا دوره بزرگسالی روایت میکند . در هر داستان یا شاید بتوان گفت در هر فصل ، نویسنده با مهارت و ریزبینی بسیار ، موقعیت ویژهای را کنار هم ایجاد میکند که جودی خردسال و بعد نوجوان باید با آنها روبهرو میشود
. جان اشتاین بک به کمک استفاده از نمونههای واضح و استعارههای زیرکانه ، بر بعضی از ویژگیهای جودی تأکید میکند و نحوهی شکلگیری شخصیت و طی کردن مسیر بلوغ توسط جودی را به نمایش میگذارد .
چهار داستان کوتاه این کتاب ، رهآورد ، کوههای مرتفع ، قول و رهبر خلق نام دارند و سه داستان اول از سال 1933 تا 1936 در یک نشریه منتشر شدهاند . از این رمان فیلمی سینمایی در سال 1949 به همین نام توسط لوئیس مایلستون و در سال 1973 نیز توسط رابرت تاتن اقتباس شده است .
– با سبکی شعرگونه و زیبا . (Scholastic)
– خواندن این داستان تکاندهنده ، ناامیدتان نخواهد کرد . (Jstor)
– کتابی ساده اما گرم و پراحساس . (Britannica)
او در سال 1902 در ایالت کالیفرنیا (جایی که حوادث اغلب داستانهایش در آن جا رخ میدهد) متولد شد ؛ اشتاین بک در دانشگاه به تحصیل زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت . وی بعد از فارغالتحصیلی عازم نیویورک و مشغول فعالیتهای مطبوعاتی شد . چندی بعد به زادگاهش برگشت و شغلهای مختلفی را تجربه کرد . آشنایی با زندگی سخت کارگری بر روی او تأثیر بسیاری گذاشت ؛ تأثیری که در بهترین داستانهای او به خوبی مشهود است.
رمان خوشههای خشم ، بزرگترین دستاورد ادبی بک است . شاهکاری خارقالعاده که اقتباس سینمایی زیبایی نیز توسط جان فورد ، کارگردان فقید آمریکایی از روی آن ساخته شده است . این اثر، مانند دیگر آثار او ، روایتی رئالیستی دارد و سرشار از شخصیتهای بهیادماندنی و موقعیتهای داستانی پرچالش است . از سایر کتابهای مهم جان اشتاین بک ، میتوان به این عناوین اشاره کرد : شرق بهشت ، موشها و آدمها ، ماه پنهان .
– برندهی جایزهی نوبل ادبیات (1962)
– برندهی جایزهی پولیتزر (1940)
جودى هر روز صبح پس از آنکه کره اسب را قشو مىکشید و تیمار مىکرد ، تخته راهبند آخور را بر مىداشت و گابیلان را آرام آرام کنار مىزد به وسط اسطبل مىآورد تا دور تا دور اسطبل را یورتمه رود . گابیلان گاه روى دو پاى لرزان عقبش بلند مىشد ، گوشهایش را بهطرف جلو سیخ کرده ، چشمهایش را مىگرداند بهطورىکه همه حدقه چشمش را سفیدى مىگرفت و وانمود مىکرد که ترسیده است . دست آخر در حالىکه باد در دماغ مىانداخت و خر خر مىکرد بهطرف ظرف آب مىرفت و طورى دهانش را در آب فرو مىکرد که سوراخهاى دماغش خیس مىشد .
جودى از دیدن چهگونگى آب خوردن کره اسب احساس غرور مىکرد ، چون نوع آب خوردن اسب امکان قضاوت دربارهى حیوان را به دست مىدهد .
اسبهاى ضعیف و رنجور فقط لبهاىشان را با آب مماس مىکنند ، اما یک حیوان قوى و سرحال تمام دهان و دماغ را زیر آب مىبرد و فقط یک کمى از سوراخ دماغها را براى تنفس بیرون مىگذارد .
سپس جودى مىایستاد و با ستایش قدرت و شکوه کره اسب را نظاره مىکرد و در او خصوصیات و صفاتى را مىیافت که بهندرت در اسبهاى دیگر وجود داشت . ماهیچههاى نرم و لغزنده که چون منسوجى مستحکم به یکدیگر بافته شده بود و همانند مشت بستهیى انعطافپذیر بود و تابش خورشید بر پوست سرخ اسب بازتاب خاصى داشت . جودى در عمرش اسب زیاد دیده بود ، ولى هیچگاه به این دقت یک اسب را به نظاره نگرفته بود .
حال جودى متوجه حرکات گوشهاى کره اسب شده بود و مىدانست که گوشهاى کره اسب حالات او را نشان مىدهد و حتی به نوعى زبان چهرهاش است . کره اسب با گوشهایش حرف مىزد . مىتوان دقیقاً آنچه را حیوان از طریق گوشهایش بازگو مىکند ، درک کرد . گاه گوشهاى اسبها خیلى سیخ مىشود و راست مىایستد و گاه سست و آویخته مىگردد .
هنگام خشم یا وحشت گوشهاى اسب عقب مىرود و هنگام هیجان و خوشحالى گوشهایش را به جلو مىدهد؛ از این روى همه حالات حیوان را از طریق گوشهایش مىتوان خواند .
مقدمه مترجم بر چاپ اول
مقدمهاى بر چاپى دیگر
طرحى از زندگى نویسنده
1 : رهآورد
2 : کوههاى مرتفع
3 : قول
4 : رهبر خلق
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب مهمان ناخوانده شاری لاپنا PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.