کتاب آرزو های بزرگ چارلز دیکنز PDF که اولین بار در سال 1861 به چاپ رسید . این رمان که به شکل گسترده ای به عنوان برترین اثر دیکنز شناخته می شود ، به داستان پسر یتیمی به نام پیپ می پردازد که شاگرد مغازه ی آهنگری است اما رویای اشرافی شدن را در سر می پروراند . در این داستان بی نهایت جذاب درباره ی گناه ، عذاب وجدان ، انتقام و پاداش ، شخصیت هایی به یاد ماندنی به چشم می خورند : مگویچ که یک زندانی فراری است ؛ استلا ، دختری که تنها غرورش از زیبایی اش پیشی می گیرد و البته خانم هاویشام که زنی مرموز و انتقام جو است .
رمان آرزوهای بزرگ که در واپسین دهه ی زندگی دیکنز به رشته ی تحریر درآمد و نام خود را به عنوان یکی از محبوب ترین آثار دیکنز مطرح کرد ، نشان دهنده ی نگرش تاریک نویسنده نسبت به جامعه ی ویکتوریایی و طبقه بندی های اجتماعی و مادی گرایی آن است . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
امروز که از خواب بیدار شدید احساس عجیبی نداشتید ؟ پیپ هم مانند شما فکر میکرد . در واقع تصور میکرد امروز هم یک روز معمولی مثل تمام روزهای دیگر است و قرار است روزش را در کارگاه آهنگری بگذراند . اما ماجرا طرز دیگری رقم خورد. پیپ ، پسری که پدر و مادر خود را از دست داده بود ، در روستایی کوچک زندگی میکرد و به سختی روزگار میگذراند ، ناگهان زندگیاش از این رو به آن رو شد .
ثروتی هنگفت از نیکوکاری مرموز به او رسید و او تبدیل به یک نجیبزاده شد . این ماجرا سرنوشت دیگری برای او رقم زد . او که حالا مردی جنتلمن شناخته میشود ، ریشهها و روابط گذشتهاش شرمندهاش میکنند .
قبل از این اتفاق ، زمانی که پیپ هنوز کودک بود، به خانهی پیرزن ثروتمندی برده شد . آنجا دختر جوانی را دید و به او دل باخت . این شیفتگی کم برای او دردسر به همراه نداشت . علیرغم برخورد سرد دخترک با او ، پیپ همهی تلاشش را کرد تا دختر را دلباختهی خود کند . اما به راستی علت این همه سردی دختر چه بود ؟
کتاب آرزوهای بزرگ (Great Expectations) دیدگاه جذابی از تفاوت بین طبقات در عصر ویکتوریا به شما ارائه میدهد و کتاب به قدری جذاب است که نمیتوانید آن را کنار بگذارید . چارلز دیکنز (Charles Dickens) این اثر را در سال 1861 منتشر کرد و هنوز پس از گذشت سالها این اثر یکی از بزرگترین آثار ادبی به شمار میرود و افراد دربارهی آن نقدها مینویسند و بحثها میکنند . میتوان این کتاب ارزشمند را نوعی خودزیستنامه به شمار آورد ؛ زندگینامهای خودنوشت که تجربیات نگارنده را نمایان میسازد .
سال 1946 بود که دیوید لین ، کارگردان توانمند انگلیسی ، با اقتباس از کتاب چارلز دیکنز فیلمی ساخت . این فیلم تحسین منتقدان را برانگیخت و توانست جایزهی اسکار بهترین فیلمبرداری فیلم سیاه و سفید و بهترین کارگردانی را از آن خود کند . این فیلم در صدر بهترین فیلمهای انگلیسی قرار گرفته است . بعدتر و در سال 2012 فیلمی درام به کارگردانی مایک نیوول و نقشآفرینی هلنا بونهام کارتر و رالف فاینس با اقتباس از این اثر و یک مجموعهی تلویزیونی با همین نام در سال 2011 میلادی در بریتانیا ساخته شده است .
– برنده جایزه Audie در بخش کلاسیک (2010)
– برنده جایزه ماکسیم ریلسکی (1993)
– از پرفروشهای سایت آمازون
– تاکنون هیچ داستانی با زاویهی دید اول شخص بهتر از این داستان روایت نشده است . (Penguin Random House)
– این اثر قوهی تخیل همیشه در حال خروش و شگفتانگیز نویسندهی خود را منعکس میکند . (گاردین)
– با طنزی غنی و فوقالعاده خواندنی . (Barnes & Noble)
او دومین فرزند از خانوادهای ده نفره بود که دائماً دچار بدهی و محرومیت بودند . چارلز دیکنز بنا به شرایطی که داشت ، از سنین بسیار کم با گرسنگی ، بدهکاری و وحشت زندان آشنا بود . بعدها او به یکی از موفقترین نویسندگان و یکی از خودساختهترین و ثروتمندترین افراد انگلیس تبدیل شد . زمانی که دیکنز مشهور شد ، فقط ثروتمندان توانایی خرید کتاب داشتند .
او داستانهای خود را در مجلاتی ارزان منتشر میکرد تا افراد فقیر نیز بتوانند کتابهای او را بخوانند . میتوان او را از مهمترین و برجستهترین رمان نویسان عصر ویکتوریا به حساب آورد . چارلز دیکنز همواره بر نویسندگان پس از خود تاثیر عمیق گذاشته و از آثار او همواره اقتباسهای گوناگونی صورت گرفته است . از دیگر کتابهای مهم او میتوان به الیور توییست ، دیوید کاپرفیلد و داستان دو شهر اشاره کرد .
همانطور که روى صندلى خود نشسته بود ، دستش را به دور گردنم انداخت و سرم را پایین کشید و به خودش نزدیک کرد و گفت : «دوستش داشته باش ! دوستش داشته باش ! رفتارش با تو چهطوره ؟» قبل از آنکه بتوانم جواب دهم اگر از اصل مىتوانستم به چنین پرسش سختى پاسخ بدهم تکرار کرد : «دوستش داشته باش ، دوستش داشته باش ، دوستش داشته باش ! اگه شهد و نوشیدنیت داد دوستش داشته باش ، اگه نیشت زد ، باز هم دوستش داشته باش ، اگه قلبتو تکهتکه کرد همونطور که بزرگ و قوىتر مىشه و بین شماها فاصله مىافته بازم دوستش داشته باش ، دوستش داشته باش !»
من هرگز چنین شور عمیقى را در قالب کلمات نشنیده بودم . سفتى و تورم عضلات بازوى لاغرش را که از هیجان عمیق درونش بود ، بر گردنم احساس مىکردم . پیپ ، مىشنوى چى مىگم ؟ من براى این اونو به فرزندى پذیرفتم که همه دوستش بدارند . اونو طورى پرورش دادم که دوستش داشته باشند .
اونو به کمال رسوندم که دوستش داشته باشند . بنابراین تو هم دوستش داشته باش ! او این جمله را بارها تکرار کرد و تردیدى نداشتم که آن را با نیت خاصى بر زبان مىآورد . کلمهى «دوستداشتن» را با شدت و عصبیت خاصى بیان مىکرد که اگر بهجاى آن واژههاى «نفرت» ، «ناامیدى» ، «انتقام» و «مرگ» را تکرار مىکرد تا این حد در ذهنم فریاد بیزارى را تداعى نمىکرد .
با همان حالت شتابزده و پرهیجان ادامه داد : «مىدونى عشق حقیقى چیه ؟ اطاعت بىچون و چرا ، فروتنى ، خودشکستن بىقیدوشرط ، فرمانبردارى محض ، بىاعتقادشدن به خود و جهان ، تسلیم تمامى دل و جان به معشوق پُرآزار ، همونطور که من بودم !»
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب 365 روز بدون تو آکیرا PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.