
کتاب علویه خانم و ولنگاری صادق هدایت PDF “علویه خانم” اثری از صادق هدایت است که دو بخش اصلی “داستان علویه خانم” و “مجموعه داستان ولنگاری” را در خود جای داده است . این کتاب ، که نخستین بخش آن در سال 1312 و دومین بخش آن در سال 1323 در تهران به چاپ رسید ، یکی از شاهکارهای هدایت به شمار میرود .
شخصیت اصلی داستان ، علویه خانم ، زنی فاحشه و قلدر با ویژگیهای ظاهری برجسته و پوششی نمادین از زمانه خود است که در سفری به قصد زیارت با ماجراهای مختلفی روبرو میشود . هدایت در این اثر ، علاوه بر روایت زندگی و مشکلات زنانه در صد سال پیش ، با دیدی شکآلود به اعتقادات جاری مردم نگاه میکند و تصویری زنده و پر از جزئیات از فرهنگ و آداب اجتماعی آن زمان ارائه میدهد ، با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
علویه خانم داستان یک زن است . زنی چون میلیونها زن ایرانی از صدسال پیش تا کنون . و تصویری که هدایت از این زن به دست می دهد . زنی قلدر ، بی چاک و دهن ، و در عین حال و به ضرورت زمان توسری خور . زنی که از دار دنیا فقط خواهان سقفی است که با تاریک شدن هوا با مردی به نام شوهر، همسر ، آقا ، به درون آن بخزد و با روشن شدن هوا به کارهای خانه بپردازد . و شوهر ، همسر ، آقا ، در بیرون از خانه و برای سیر کردن شکم و خود و خانواده ، به هر دری بزند .
آنچه که در علویه خانم می گذرد قرابت چندانی با فرهنگ امروز میهنمان ندارد . نسبت به آن زمان خیلی چیزها عوض شده است . شاید در جاهایی از کتاب ، خواننده ناآشنا با فرهنگ زمان داستان ، کمی کند خوان بشود . هدایت قهرمانان داستان را طوری در کنار هم چیده و چفت و بست این چیدمان و تارهای تنیده شده بر روابط حاکم برآن به گونه ای ست که سرنوشت محتوم این قهرمانان را بی این که بتوانید حدس بزنید ، در آن خواهید خواند . و آنگاه است که در می یابید ، همه چی درست و بجاست و هیچ تغییری نمی توان در آن داد .
علویه خانم کتابی است سرشار از زندگی . یک زندگی زنده که سطر به سطرش پر است از فرهنگ و آداب اجتماعی حاکم بر این ملک در صد سال پیش . جملات زیر که به طور تصادفی و از دو صفحه کتاب انتخاب کرده ام ، میزان بار اصطلاحات مردمی کتاب را نشان می دهد .
گزیده ای است در این قد و قواره که این درگاه را به تعطیلی نکشاند .
*به همین قبلیه حاجات رفته بودم بیرون دس به آب برسونم ، رفته بودم زهرآب بریزم .
*از دهن سگ دریا نجس نمیشه ! صغرا سلطان دیگه در کونشو بذاره ، من اونو خوب میشناسم .
*اگه من به دادش نرسیده بودم راه کرباس محله رو گز کرده بود . بیا ثواب کن کون بچه یتیم بذار .
*امروز اینجا فردا بازار قیومت . دروغ که نمی تونم بگم . فردا تو دو وجب زمین میخوابم . بهمون جد مطهرم ، زینت و طلعت جفتشون روبروم پرپر بزنن ، سییاشونو سرم بکنم ، …
و جمله ای که بارها و بارها تکرار می شود و نهایت فاجعه ای است که علویه خانم مدام با آن درگیر است .
1- علویه خانم
2- ولنگاری
3- قضیه زیر بته
4- فرهنگ فرهنگستان
5- قضیه دست برقضا
6- قضیه خر دجال
7- قضیه نمک ترکی
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب منابع مکتوب دین زردشت مری بویس PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.