
کتاب آداب روزانه میسن کری PDF چکیده ای از عادات روزمره ی برخی از بزرگترین متفکران و هنرمندان را ارائه می کند که می تواند برای طرفداران آنان بسیار الهام بخش باشد ، با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
” فرانس کافکا ” زمانی که از وضعیت محل زندگی و کار روزانه اش به تنگ آمده بود ، در نامه ای به ” فلیسه بائر ” در سال 1912 نوشت که زمان کوتاه است و قدرت او محدود ، اداره اش وحشتناک است و آپارتمان پر سر و صداست ، بنابراین اگر یک زندگی ساده و دلپذیر ممکن نیست ، باید سعی کرد که با مانورهای زیرکانه در لا به لای آن خزید .
” فرانس کافکا ” یکی از ده ها ذهن الهام یافته و الهام بخش در میان خیل عظیم رمان نویس ها ، شاعران ، نمایش نویسان ، نقاشان ، فلاسفه ، دانشمندان و ریاضی دانان است که مانورهای زیرکانه شان در مسیر زندگی در کتاب ” عادات و آداب روزانه بزرگان ” توسط ” میسن کری ” تدوین شده است .
این عادات و آداب شامل اعمال مختلفی بودند که زود برخاستن از خواب در صبح ، دیر به خواب رفتن در شب ، خود مراقبتی با پیراشکی یا حمام ، نوشیدن مقادیر زیادی قهوه و قدم زدن یک مسافت طولانی تنها بخشی از این موارد هستند . ” ژان پل سارتر ” ترکیبی از آمفتامین و آسپرین را می جوید که ده برابر دوز توصیه شده در روز بود ؛ ” دکارت ” دوست داشت در رختخواب بماند و ذهنش در خواب در میان جنگل ها ، باغ ها و کاخ های مسحور شده ، هر لذت قابل تصوری را تجربه کند ؛ ” آنتونی ترولوپ ” ، خود را مقید کرده بود که هر روز صبح قبل از رفتن سر کارش در خدمات پستی ، سه هزار کلمه ( 250 کلمه هر پانزده دقیقه به مدت سه ساعت ) بنویسد و حفظ این عادت به مدت سی وسه سال سبب شد تا آثار زیادی خلق نماید . در کنار افراد نامبرده شده ، ” میسن کری ” موارد خواندنی از زندگی ” وودی آلن ” ، ” جین آستین ” ، ” کارل مارکس ” ، ” چارلز داروین ” ، ” ویلیام فاکنر ” ، ” بنجامین فرانکلین ” و بسیاری از افراد سرشناس دیگر را در کتاب ” عادات و آداب روزانه بزرگان ” جمع آوری نموده است .
سیمون دوبووار
Simone de Beauvoir ( 1908 ـ 1986)
سیمون دوبووار در مصاحبهاش با مجلهٔ پاریس ریویو در سال 1965 میگوید : « گرچه معمولا از آغاز روز بیزارم ، همیشه برای شروعکردن عجله دارم . اول چای مینوشم . حدود ساعت ده شروع به کار میکنم و تا یک ادامه میدهم . سپس دوستانم را میبینم و بعد هم ــ رأس ساعت پنج ــ برمیگردم سر کار و تا نُه ادامه میدهم . اصلا برایم سخت نیست که بعدازظهرها کار را از سر بگیرم . » درواقع آنچه برای دوبووار اصلا سخت نبود خود کارکردن بود . حتی برعکس ، وقتی تعطیلات دوسه ماههٔ سالانهاش فرامیرسید ، بعد از چند هفته حوصلهاش سر میرفت و ناراحت بود که از کارش دور افتاده است .
با آنکه دوبووار به هیچچیز به اندازهٔ کارش اهمیت نمیداد ، رابطهاش با ژان پل سارتر هم در تنظیم این برنامهٔ روزانه مؤثر بود ، رابطهای که از 1929 تا مرگ سارتر در 1980 ادامه یافت . ( رابطهٔ آنها نوعی شراکت روشنفکرانه بود ، با مایهٔ کمابیش دلآزاری از رابطهٔ جنسی . طبق قراری که سارتر در ابتدای رابطهشان پیشنهاد کرده بود ، هردو شریک میتوانستند معشوق یا معشوقهای داشته باشند ، به شرط آنکه همهچیز را به هم بگویند . ) معمولا دوبووار صبحها تنها کار میکرد . بعد برای خوردن ناهار به سارتر میپیوست . بعدازظهرها به آپارتمان سارتر میرفتند و در سکوت کار میکردند . عصرها مشغول امور سیاسی یا اجتماعیای میشدند که در برنامهٔ سارتر بود یا به سینما میرفتند یا اسکاچ مینوشیدند و در آپارتمان دوبووار به رادیو گوش میدادند .
کلود لانتسمن ، فیلمسازی که بین سالهای 1952 تا 1959 معشوق دوبووار بود ، از تجربهٔ بلاواسطهٔ خود از این شرایط میگوید .
صبح روز اول فکر کردم همچنان در تخت میمانیم ، اما او بلند شد و رفت سمت میز کارش و با اشاره به تخت گفت : « تو همانجا کار کن . » بلند شدم ، لبهٔ تخت نشستم ، سیگاری آتش زدم و وانمود کردم مشغول کارم . فکر میکنم تا موقع ناهار کلمهای با من حرف نزد . بعد به دیدن سارتر رفت و با هم ناهار خوردند . گاهی من هم به آن دو میپیوستم . بعدازظهرها به خانهٔ سارتر میرفت و آنجا سه چهار ساعتی کار میکردند .
بعد نوبت جلسهها و ملاقاتها بود . برای شام همدیگر را میدیدیم . آن دو تقریبآ همیشه جدا مینشستند و او چیزهایی را که سارتر آن روز نوشته بود نقد میکرد . بعد من و او ( به آپارتمان ) برمیگشتیم و میخوابیدیم . خبری از مهمانی و شبنشینی و ارزشهای بورژوایی نبود . از همهٔ اینها پرهیز میکردیم . فقط ضروریات در میان بود ، نوعی زندگی بیپیرایه ، سادگیای که بدین قصد بنا شده بود که او بتواند به کارش برسد .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب گل حیات درونوالو ملچیزدک PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.