
کتاب وام دماغ سید سعید هاشمی PDF کتاب «وام دماغ» نام مجموعه داستانهای طنزی از سیدسعید هاشمی (1353) است . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
در یکی از این داستانها با نام «باغت آباد کنکوری» چنین میخوانید: نیم ساعت بود که مامان داشت با مؤسسهی «کنکور طلا» صحبت میکرد و روی اعصاب من راه میرفت: چی؟ هفتهای یه بار امتحان میگیرید؟ دستتون درد نکنه .
مگر اینکه شما یه کار کنید این بچه رتبهی تک رقمی بیاره نمیشه هر روز امتحان بگیرید؟ آهان! بله وقت تصحیح ندارید ما میتونیم این چند میلیون رو قسطی بله آخه میدونید؟ بابای بچه کارمنده رفته وام گرفته برامون سنگینه مامانبزرگ هم هی از این طرف اُرد میداد: بگو بهش نمره بدن .
زهره گفت: «مامانبزرگ مگه اونجا مدرسه است؟ توی مؤسسهی کنکور، هر کسی باید سعی کنه خودش نمره بیاره . » اما مامانبزرگ گوشش بدهکار نبود: بگو تند تند بهش درس ندن .
آروم آروم درس بدن بگو مواظب رفت و آمدش باشند . با بچههای خوب بندازنش توی یک میز بگو صدای باز و بسته شدن در خانه آمد . سلام اینجا چه خبره؟ سنگ پا گم شده؟ صدا به صدا نمیرسه .
مامان خداحافظی کرد و تلفن را قطع کرد . گفت: «سلام! هیچی داشتم با مؤسسهی کنکور صحبت میکردم . ایشالا از هفتهی بعد ، عصرها باید بره سر کلاس .» بابا گفت: «من هم سر راهم رفتم با یه مؤسسهی کنکور صحبت کردم بلکه صبحها هم بفرستیمش سر کلاس .
مامان گفت: «حالا مؤسسهی مطمئنی هست؟ اسمش چیه؟» آره مؤسسهی خوبیه. مؤسسهی کنکورِ «دستت رو بذار تو دستم» پنج میلیون میگیره . رتبهی دهِ کنکور تحویلت میده .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.