کتاب دختر ساعت ساز کیت مورتو PDF کتاب دختر ساعت ساز شاهکار کیت مورتون، رمان پرفروش، موفق و جذابی است که به کشف راز قتل دختری در قرن 19 با پیدا شدن شواهد و مدارک یک بایگان، میپردازد. روایت این حادثۀ عجیب با به تصویر کشیدن معماگونۀ زندگی الودی وینسلو خواندنیتر میشود. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
دختر ساعتساز (The Clockmaker’s Daughter) روایت بر ملا شدن راز قتل مشکوک نامزد یک نقاش است که سالها بعد در ارتباط با پروندۀ دیگری به دست الودی وینسلو رمزگشایی میشود.
حدود 150 سال پیش گروهی از جوانان هنرمند و خوشذوق برای گذراندن تعطیلات به ساحل تیمز میروند. این اردوی هنری به ظاهر بیدردسر و بسیار آرامشبخش و معمولی، ناگهان با ناپدید شدن یکی از اعضای گروه و کشته شدن نامزد ادوارد رادکیلف باضرب گلوله در هالهای از ابهام به پایان رسید و راز کشف این حوادث هولناک تا سالها مخفی ماند و ادوارد را روز به روز افسردهتر و ناامید تر ساخت. اکنون پس از سالها، الودی شباهتها و ارتباطی میان این پرونده و اسناد یک فعال اصلاح طلب قرن 19 به نام جیمز استرسون مییاید. سرنخهایی که کیت مورتون (Kate Morton) از کشف این راز به شما میدهد، مجال نفس کشیدن و به زمین گذاشتن کتاب را نمیدهد! درهم تنیدگی و پیچیدگی شخصیتها در داستان بر جذابیت این اثر هیجانانگیز میافزاید.
– پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز
– نامزد جایزه آدی در بخش داستانی سال 2019
– نامزد جایزه Goodreads Choice در بخش داستانی سال 2018
خواندن این رمان بینظیر به تمامی علاقمندان داستانهای خارجی و معمایی – هیجانی پیشنهاد میشود.
کیت مورتون نویسندۀ موفق و پرفروش استرالیایی، در سال 1976 متولد شد. او تاکنون بیش از 11 میلیون نسخه از کتابهایش را در 42 کشور به فروش رسانده است و این افتخار بزرگ، به یکی از صادرات پر سود استرالیا تبدیل شده است. بیشک جوایزی که برای رمانهایش تاکنون دریافت کرده است، یکی از دلایل این استقبال کمنظیر مخاطبان از آثارش است.
وی در مدرسهای کوچک و روستایی تحصیل کرد و از همان کودکی با خواندن داستان انس داشت و لذت میبرد. مورتون در حوزۀ نمایش درام لیسانس خود را از کالج تربیتی لندن اخذ کرد و سپس دوره تابستانی شکسپیر را در آکادمی سلطنتی هنر نمایشی لندن گذراند. او همچنین افتخار کسب مقام نخست ادبیات انگلیسی را در دانشگاه کوئینزلند کسب کرد و توانست مدرک کارشناسی ارشد خود را در زمینۀ ادبیات و نمایش تراژدی، اخذ کند. او که اکنون با یک موسیقیدان ازدواج کرده و صاحب سه فرزند است، در لندن زندگی میکند.
– کتاب «خانه در ریورتون»: پرفروشترین اثر ساندی تایمز در رتبۀ نخست، پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز، برنده جایزه ریچارد و جودی در بخش بهترین کتاب از دیدگاه خوانندگان در سال 2007، کتاب سال داستان عمومی در جوایز صنعت کتاب 2007 استرالیا، نامزد محبوبترین کتاب در جوایز کتاب بریتانیا در سال 2008 و نامزد بهترین رمان جایزه داستانی محبوب Sainsbury (2008) و در نهایت، برندۀ جایزه کتاب طلای Nielsen 2010
– کتاب «باغ فراموش شده»: پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز، پرفروشترین اثر ساندی تایمز در رتبۀ نخست، پرفروشترین کتاب اسپانیا در رتبۀ نخست، پرفروشترین کتاب اشپیگل، برنده کتاب سال داستانی عمومی 2009، کسب جایزه ادبی بینالمللی IMPAC دوبلین (2010)
– کتاب «The Distant Hours»: پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز، پرفروشترین اسپانیا در رتبۀ نخست، پرفروشترین کتاب ایرلند اشپیگل در رتبۀ نخست، کسب جایزه کریستینا استید، بورس جوایز ادبی ملی نویسندگان استرالیا (2010)
و دیگر جوایز و عناوینی که برای سایر کتابهایش به دست آورده است.
پدرم همیشه به من میگفت مادرم در چنین خانهای بزرگ شده بود. میگفت وقتی برای تعمیر ساعت رفت، او پشت پنجرۀ بالاخانه نشسته بود. تا چشمانشان به هم افتاد، یک دل نه صد دل عاشق هم شدند، و بعد از آن دیگر هیچ چیزی نتوانست میانشان جدایی بیندازد. والدین مادرم خیلی سعی کرده بودند، خواهر کوچکش التماس کرده بود که بماند، اما مادرم جوان بود و یکدنده و همیشه نازپرورده و لوس، و اینطور بود که از خانه فرار کرد. بچهها هم که از قرار موجوداتی ساده و بی پیرایهاند، و من هر وقت این داستان را میشنیدم مادرم را توی ذهنم در حال فرار به تصویر میکشیدم که دنبالۀ دامن ساتنش از پشت توی هوا موج میزند، و از این قصر رعب آور میگریزد و خواهر عزیزش و والدین سلطه جوی خشمناک وحشتانگیزش را ترک میکند.
پدرم مجبور بود برایم قصه بگوید، چون من فرصت دیدن و شناختن مادرم را نداشتم. او دو روز مانده به بیست و یک سالگیاش از پیش ما رفت، و من فقط چهارساله بودم. سل به کشتنش داد، اما پدرم به پزشکی قانونی گفت که توی گواهی فوت بنویسد «برونشیت»، چون به گمانش اینطور باکلاستر به نظر میرسید. اصلاً لازم نبود خودش را به زحمت بیندازد: او با ازدواج با پدرم و رها کردن آغوش خانوادۀ اسم و رسمدارش، پیش عوام الناسی زندگی کرد که تاریخ برایشان تره هم خرد نمیکند.
فقط یک عکس وجود داشت، یک نقاشی کوچک، که پدرم داخل گردنبند قابدار طلا گذاشته بود، و برایم مثل گنج ارزشمند بود. تا اینکه، بله درست است، ما را مجبور کردند به دو تا اتاق در پس کوچهای تنگ و باریک در نقطهای از شرق لندن نقل مکان کنیم، که بوی رود تیمز همیشه توی دماغمان بود و آمیزۀ جیغهای مرغهای نوروزی و صدای ملوانها که ترانهای همیشگی را میساخت توی گوشمان بود، و گردنبند هم همراه با آن مرد زباله گرد ناپدید شد. نمیدانم آن عکس کجا رفت، به درون ترکهای زمان سُر خورد و همان جایی رفت که اشیای گمشده هستند.
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب چرا شد محو از یاد تو نامم ؟ افسانه نجم آبادی PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.