
کتاب گل آفتابگردان ویلیام کندی PDF کتاب گل آفتابگردان اثر ویلیام کندی، تصویری از بیگانگی انسان با خود و سرنوشتش ارائه میدهد. این رمان زندگی یک انسان مسخ شده و رو به قهقرا را به تصویر کشیده و به موازات چهرهای که از خانواده فیلان ترسیم میکند، زوایایی از زندگی، مناسبات اجتماعی و روابط میان افراد جامعه امریکا را در نیمههای قرن 20 به نمایش میگذارد. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
«گلِ آفتابگردان» اثر ویلیام کندی نویسنده آمریکایی و ترجمه غلامحسین سالمی است. ویلیام کندی، کار روزنامهنگاری خود را با عنوانِ گزارشگرِ ورزشی در پُستاستار (Post Star) و گلنز فالز (Glens Falls) آغاز کرد و در سالِ 1950 به خدمت در ارتش فراخوانده شد. در زمانِ خدمتِ سربازی در اروپا خبرنگار روزنامهای نظامی شد و پس از پایانِ خدمت به تایمز یونیون (Time Union) پیوست. او در سال 1961 روزنامهنگاری را به کناری نهاد و تماموقت به داستاننویسی و بعد از آن فیلمنامهنویسی پرداخت.
کندی در سالِ 1993 به عضویتِ آکادمی هنر و ادبیاتِ امریکا درآمد و جوایزِ متعددی به خود اختصاص داد. رمان گل آفتابگردان (Ironweed) (برنده جایزه پولیتزر1984)، گویای بیگانگی انسان از خویشتن است؛ توصیف از زندگی که مسخ میشود و انسان را به ورطه هلاک میکشاند. «فرانسیس» شخصیت اصلی داستان، شخصیتی است که خانوادهاش را از دست داده و مبتلا به سرطان شده است.
او میخواهد با بیماریاش مبارزه کند و با افرادی نیز در ارتباط است که هر یک به نوعی مبتلا به یک بیماری هستند. فرانسیس عاشق زنی به نام «هلن» است که شخصیتی خاص دارد. در هنگامهای که همه زنان و مردان به دنبال برآوردن کام دل هستند، هلن خود را از آن دور میکند و از لذایذ آن چنانی میپرهیزد. همین ویژگی هلن سبب شده فرانسیس در اندیشه او باشد.
فیلمنامهای نیز براساس این داستان، به کارگردانی هکتور بابنکو (Hector Babenco) و با شرکتِ جک نیکلسون و مریل استریپ به روی پرده رفت و با استقبالی بینظیر روبرو شد. بخشی از داستان: روی خاک و شنهای خرابهی بدونِ علفِ کنارِ «نوانخانهی رهایی مقدس»، کالبدی انسانی زیرِ یکی از پنجرههای روشنِ نوانخانه روی زمین افتاده بود. وقتی رودی و فرانسیس چشمشان به آن افتاد، حالتِ جسدِ له و لورده توانِ هر حرکتی را از فرانسیس سلب کرد. جنازهها در کوچهها، بدنها توی جویها، بدنها همهجا، اینها چشماندازِ ابدی فرانسیس بود، و از دیدگاه او مناجاتِ مادی مردگان. این یکی جنازهی زنی بود که انگار شنای مردی مرده را روی خاک انجام میداد، دمرو افتاده بود؛ صورتش روی زمین، بازوهایش دراز شده به جلو و پاهایش از هم بازمانده بود….
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب گوستاو فلوبر لنارد جی.دیویس PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.