کتاب تیمارستان متروک دن پبلاکی PDF اگر به داستانهای ژانر وحشت و مهیج علاقه دارید یا شیفتهی آثار نویسندگانی چون استیون کینگ هستید، کتاب تیمارستان متروک اثر دن پابلوکی را بخوانید. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
این نویسندهی آمریکایی تمام تصورات شما از تیمارستان را واژگون و دگرگون میکند. اگر به دنبال کتابی هستید که با تکتک پاراگرافهایش درونتان را منقلب کند و حتی نتوانید لحظهای از آن چشم بردارید، این داستان را از دست ندهید. با خواندن این کتاب نوجوان، محدودههای متفاوتی از ژانر وحشت را تجربه میکنید.
هرکدام از ما وقتی به تیمارستان فکر میکنیم، مجموعهای از تصاویر و طرحهای متتوع در ذهنمان نقش میبندد. تیمارستان یا مؤسسهی رواندرمانی و یا همان بیمارستان روانی، همیشه با جنون، خشم و کنجکاوی پیوند داشته است.
در واقع، تیمارستان همیشه بهعنوان مکانی کنجاویبرانگیز و ویژه، در ژانر وحشت نقش و جایگاهی مهم داشته است. اما پس از خواندن کتاب تیمارستان متروک (The Ghost of Graylock) به قلم دن پابلوکی (Dan Poblocki)، تمام تصورات و ذهنیتهایی که از پیش در ذهن داشتهاید، از بین میرود و جایگزین میشود.
دن پابلوکی، نویسندهی توانای آمریکایی در این کتاب، تصاویری از تیمارستان به شما ارائه میدهد که در ذهنتان برای همیشه حک خواهد شد. تصاویری سرشار از وحشت، اضطراب و جنون!
داستان در مورد یک پسربچه است. پسری با نام نیک کیدی که با ورود به این تیمارستان، برای همیشه زندگیاش تغییر میکند. شخصیت نیک زندگی سادهای را تجربه نکرده است.
او فرزند طلاق است و جدایی والدینش را به چشم دیده است. پس نیک بهخوبی با تروما و تصاویر آزاردهنده آشنایی دارد. وقتی از تیمارستان گریلاک باخبر میشود، شایعاتی که پیرامون این مکان وجود دارد را باور نمیکند. او میخواهد با چشمان خود ببیند که این تیمارستان بدنام چگونه مکانیست.
پس نیک، با تصمیم خود، یک ماجراجویی دیوانهوار و تروماتیک را شروع میکند که تا ابد رهایش نخواهد کرد. حتی اگر نیک به خانه بازگردد، آیا میتواند دوباره طعم لذت و آرامش را بچشد؟ آیا میتواند دوباره به همان روزهای عادی گذشته بازگردد و از کابوسهای بیوقفه نجات یابد؟
اما این تیمارستان چگونه مکانیست؟ داستان کتاب تیمارستان متروک نوشتهی دن پابلوکی، در ارتباط با مکانی مخوف به نام گریلاک است که در واقع عنوان اصلی کتاب نیز هست.
تیمارستان گریلاک روزگاری یک مکان عادی بود. مکانی که بیماران روانی در آن تحت مراقبت بودند و مورد غریبی در آن وجود نداشت. اما یک روز همه چیز تغییر کرد.
خبرهایی از مرگ دو بیمار منتشر شد. دو بیمار که بدون دلیل مشخصی فوت کردند. با وجود اینکه آزمایشات گوناگون انجام شد و علت این دو مرگ مورد بررسی قرار گرفت، در آخر نتیجهای حاصل نشد.
وقتی این اخبار به گوش مردم رسید و ناکارآمدی این تیمارستان فاش شد، سقوط گریلاک نیز رخ داد. با بدنام شدن این مکان، ساختمان آن کمکم به یک متروکه تبدیل شد. یک گورستان روحزده که پیشتر، افراد گوناگونی در آن رفتوآمد داشتند.
این تیمارستان اکنون به یک دوزخ تبدیل شده است. اگر مکانی باشد که بتوان ادعا کرد در آن تمام نشانههای زیبایی، آرامش و زندگی رنگ میبازد و با مرگ و تسخیر معنی میشود، آنجا تیمارستان گریلاک است.
اما نمیتوان کتمان کرد که وقتی چنین توصیفاتی از یک مکان عمومی منتشر میشود، تمام توجه و حواسمان را به خود جلب میکند.
تا جایی که حتی حاضریم به چشم خود ببینیم و تجربه کنیم، تا از صحت آن اطمینان یابیم. نیک کیدی نیز یکی از همان افراد کنجاو و ماجراجوییست که باید همه چیز را ببیند تا باور کند. پس تصمیم میگیرد این تیمارستان را از نزدیک ببیند.
دیدن اتاقها، درهای باز، راهروهای کمنور و بیانتها و نجواهایی که در میان ترکهای داخل دیوارها، پژواک جنون و تسخیر را بهگوش میرسانند.
نیک کیدی به شخصیتی تبدیل میشود که همچمون همهی ما مخاطبان کنجکاو است. شخصیتی که برای دیدن و تجربه کردن، توسط نویسنده خلق شده است.
او محرک اصلی روایت در کتاب تیمارستان متروک است. شخصیتی که بهواسطهی وی و با همراهی او در چنین لحظات دشوار و سختی، تیمارستان گریلاک را از نزدیک تجربه میکنیم.
اما هر تجربهای خصیصههای خود را دارد. ورود به تیمارستان متروک گریلاک نیز پیامدهای خود را خواهد داشت.
تجربهای که در طی آن دستهایمان میلرزد؛ با کمترین صدا از جایمان تکان میخوریم؛ میخکوب و با چشمان از حدقه بیرونزده کلمات را میخوانیم و در وحشتی که برایمان شکل میگیرد غرق میشویم. این کتاب با آثار وحشتی که در عصر معاصر منتشر شدهاند، متفاوت است. این کتاب از چنان لحن و ساختاری برخوردار است که شوکهمان میکند.
دن پابلوکیِ آمریکایی را میتوان یکی از نویسندگان کاربلد و توانای ژانر وحشت دانست. یکی از چالشهای اصلی ادبیات وحشت در این مورد نهفته است که نویسنده، با وجود تمام کلیشههای روایی و بیانی و شناختی که مخاطب از خصیصههای داستانگویی در این بستر بهخصوص دارد، چگونه تجربهای بکر و تازه خلق کند.
دن پابلوکی قلم تحسینبرانگیزی دارد. او بهخوبی میداند که برای خلق احساس وحشت، باید چه عناصری را وارد داستان کند.
به این ترتیب، کتاب تیمارستان متروک در بخش زمینهچینی و معرفی موقعیتها، مکانها و شخصیتها باحوصله و ظرافت عمل میکند.
همه چیز در جزئیات نهفته است و به آنها بستگی دارد. کتاب تیمارستان گریلاک نیز سرشار از جزئیات روایی، بیانی و احساسی خاصی است که تجربهی خواندنشان تا ابد در ذهنتان حک خواهد شد.
دن پابلوکی در این داستان، از تیمارستان تنها مکانی مهیب و اسرارآمیز نمیسازد، بلکه او تمام فضاها و رخدادهایی که ماجرا در آن سپری میشود را با مهارت در این راستا پرداخت میکند.
برای همین ما از زمان و جهانی عینی جدا میشویم و رهسپار یک دنیای داستانی میشویم که سراسر وجود آن، با ترس آمیخته است. پابلوکی با هوشمندی و ظرافت، ابتدا فضایی آرام و قابل لمس شکل میدهد.
فضایی که در آن وجوه عینی و انسانی نمود دارد و آن را باور میکنیم. پس از آنکه ایمان و باور مخاطب به واقعی بودن این جهان شکل گرفت، سپس دن پابلوکی لایههای داستانی را فرم میدهد و ما را رهسپار موقعیتها و وجوهی از روایت میکند که با تصورات و تخیلات وی از یک مکان وحشتناک نسبت دارد.
از آن پس، ما دیگر احساس آرامش نمیکنیم و چشمهایمان تنها توصیفاتی از یک دوزخ زمینی را مشاهده میکند.
به توصیف کارشناسان ژانر وحشت، کتاب تیمارستان متروک یک اثر در ژانر وحشت است که بهخوبی از خصیصههای تاریخی و کهن این ژانر آگاهی دارد و قادر است این ویژگیهای روایی و بیانی را با رویکرد منحصربهفرد خود ادغام کند.
این کتاب یادآور آثار بسیاری از نویسندگان تراز اول ژانر وحشت است، اما هنر اصلی دن پابلوکی در این مورد نهفته است که میتواند تجربههای تازهای برای مخاطبان نسل جدید یا حتی آنهایی که از هواداران دوآتشهی ژانر وحشتاند رقم بزند.
بیشک، چنین دستاوردهایی ساده نیستند؛ اما او با شناخت دقیقی که از مخاطبان خود دارد و با تواناییاش در ترکیب کردن عناصر مختلف در کتاب تیمارستان متروک، توجه تمام مخاطبان و منتقدان را بهخود جلب کرده است.
داستان تیمارستان متروک سرشار از موجودات ماورایی است. یکی از ترفندهای همیشگی دن پابلوکی برای ایجاد احساس ترس در مخاطبان، بهره بردن از موجودات فرازمینی و غیراینجهانی است که ناگهان در مکانهای عمومی و واقعی ظاهر میشوند.
به همین روی، میتوان گفت پابلوکی ابتدا یک آشنایی اولیه با مکان و فضا ایجاد میکند و سپس با وارد کردن عناصر وحشت و ماورایی، به آشناییزدایی میپردازد.
او ماهیت فضاها و مکانهای آشنا را بازتعریف میکند و ترس را در درون همین آشناییزدایی که شکل داده، القا میکند. موجودات ماورایی در کتاب تیمارستان متروک، متفاوت از تصوراتمان تجسد مییابند و ما را عمیقاً میترسانند.
نقطه تمایز کتاب تیمارستان متروک را میتوان در تأثیر درونی آن دانست. در اینجا فقط با موقعیتها و مکانهای وحشتناک طرف نیستیم، بلکه دن پابلوکی بر ترس درونی تمرکز میکند.
ترسی که تأثیرات بلندمدت دارد و در خاطرات شخصیت اصلی و مخاطبان حک میشود. این کتاب اثری تسخیرکننده است که تا مغز استخوان مخاطب نفود میکند.
وحشتی که در درون تیمارستان گریلاک نمود دارد، به دیگر موقعیت و فضاها رسوخ میکند. شخصیت نیک کیدی حتی اگر از شهر زنده بیرون آید، در برزخی ابدی گرفتار خواهد شد.
کتاب تیمارستان متروک تابهامروز بهدفعات و توسط مترجمان مختلف به زبان فارسی ترجمه شده است. نسخهی حاضر از این کتاب، با ترجمهی رعنا باقریان کوشکقاضی و توسط انتشارات پرتقال به دست نوجوانان ایرانی رسیده است.
خواندن این کتاب به مخاطبان نوجوانی که از غرق شدن در جهان داستانها و رمانهای ژانر وحشت لذت میبرند، پیشنهاد میشود. همچنین طرفداران رمانهای استیون کینگ و داستانهای ماورایی نیز از کتاب تیمارستان متروک لذت خواهند برد.
پیکر کمی تاب خورد و نیل فوری متوجه اشتباهش شد. لباس او سفید نبود، اما به خاطر درخشندگی نور چراغقوه سفید به نظر میرسید.
بری همان تیشرت آبی و شلوارکی را به تن داشت که وقت ترک خانهی خالهها پوشیده بود. نیل هم از روی لباسها او را شناخت.
ولی باز هم آنجا چیز عجیبی وجود داشت. یعنی بری صدای نیل را نشنیده بود؟ نیل آهسته و آرام گفت: «بری…» بری حرکتی نکرد. این بار بلندتر گفت: «بری.» باز هم هیچ. عجیب بود. خیلی شبیه به مادرش شده بود. حالا نگرانی شبحِ درون خودش به کنار، باید نگران بری هم میبود؟
نیل از در تو رفت. آنجا هم اندازهی بقیهی اتاقها بود، اما کوچکتر به نظر میرسید. تنگ و خفه بود. انگار دیوارها داشتند به او نزدیک میشدند.
دست روی شانهی بری گذاشت، اما او برنگشت.
در عوض فقط گفت: «این اتاق یهجوریه…» صدایش گنگ بود، انگار تازه از خوابی عمیق بیدار شده باشد.
«بیا بریم.» چراغقوهی نیل روشنخاموش شد. از ترس رعشهای به جانش افتاد. سایهها برای لحظهای از دیوار بیرون زدند و دوباره سر جایشان برگشتند.
بری بالاخره چرخید سمت او و نگاهش کرد. اما چشمهایش خیره بودند، انگار چیزی درون نیل جستوجو میکرد. چند ثانیه گذشت تا بالاخره پلک زده و نیل را به جا آورد. نیل دوباره تلاش کرد: «بیا. باید وسلی و اریک رو پیدا کنیم.»
«کی رو؟»
نیل چراغقوه را سفتتر چسبید و دید که دستش دارد میلرزد. شمردهشمرده و با دقت جواب داد: «ما با دوست من وسلی بپتیست و برادرش اریک اومدیم اینجا. یادت اومد؟»
آغاز
بخش اول: راه فرار
بخش دوم: کابوس غرقشدن
بخش سوم: سوزنسوزن
پایان
در ستایشِ تیمارستان متروک
دربارهی نویسنده
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی
دانلود کتاب شش دُرنای سُرخ الیزابت لیم PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.