کتاب رویا در شب نیمه تابستان ویلیام شکسپیر PDF ، کتاب رویا در شب نیمه تابستان نمایشنامهای کمدی از ویلیام شکسپیر و جزوِ آثار اولیهی اوست .
در این درامِ کمدی چهار روایت بهطور موازی تشریح میشوند . شبِ عروسیِ تیسیوس و هیپولیتا است ، یک گروهِ ششنفرهی بازیگرانِ آماتور که برای اجرای نمایش در عروسی آماده میشوند به همراهِ عشاقِ چهارگانه به جنگلی کشیده میشوند که پریان در آنجا خانه دارند .
نیروی خیالانگیزِ پریان با قدرتِ جادویی و گاه مسخرهآمیزِ عشقی سبکبال ترکیب میشود و یکی از بهترین کمدیهای تاریخِ تئاتر را میسازد . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
اگر هملت را پیچیدهترین تراژدی ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) بدانیم ، کتاب رویا در شب نیمه تابستان (A Midsummer Night’s Dream) قطعاً سادهترین و خیالانگیزترین کمدیِ اوست . حتی بسیاری از منتقدان این متن را بیش از آنکه درام به حساب آورند ، از فرط شاعرانگی ، غزل میخوانند .
این نمایشنامه از اولین کارهای شکسپیر است و در حدود سال 1954 نگاشته شده است ، با وجود گذشت قرنها از تألیف این اثر ، همچنان تازگی خود را حفظ کرده و بارها و بارها به اجرا درآمده و مورد اقتباس قرار گرفته است .
در نمایشنامهی رویا در شب نیمه تابستان روح سرزندهی شکسپیرِ جوان حلول یافته و سبکروحی و شادابی را در سراسر آن جاری و ساری ساخته است . در این اثر که پیش از تراژدیهای بزرگِ ویلیام شکسپیر نوشته شده ، از احساسات دردناک ، پیچیدگیهای روح انسانی ، تردیدها ، جنایات و دسیسهها خبری نیست و درعوض ، قصهی پریان و افسانههای یونانی در آن گنجانده میشود .
داستانِ کتاب رویا در شب نیمهی تابستان حولِ محورِ عروسیِ تیسیوس و هیپولیتا میگردد ، اما این تنها روایتِ نمایشنامه نیست . سه روایتِ فرعیِ دیگر به موازات یکدیگر پیش میروند و شخصیتهای متعدد نمایش را میشناسانند .
بر همگان روشن است که شکسپیر در خلقِ نمایشنامههای خود از منابع بسیاری سود میبرد . او قصههایی را که پیشتر گفته شده و در سایهی فراموشی قرار گرفتهاند ، جانی دوباره میبخشد و در هیئت و ظاهری جدید در معرض نمایش میگذارد . همین نکته است که عدهای را به این بدبینی میگمارد که شکسپیر نامِ خود را بر آثارِ ادبیِ دیگران مینهد .
روایتِ دومی که در کتاب رویا در شب نیمه تابستان وجود دارد مربوط به داستانِ پیراموس و تیسبی است که از کتاب متامورفوزها اثر اووید اقتباس شده است . گرچه منابع دیگری وجود دارند که احتمال میرود شکسپیر با آنها آشنا بوده است ، مثل افسانهی تیسبی بابلی اثر چاوسر .
شکسپیر منکرِ آشنایی مردمان زمانهاش با اینگونه داستانها نبوده ، اتفاقاً او از این آشنایی به نفعِ درامِ خود سود میبرد؛ چراکه هجو در صورتی مناسب درمیآید که اصلِ موضوعِ هجو برای شنوندگان آشنا باشد و شکسپیر در اینجا داستانِ پیراموس و تیسبی را به طریق هجوآمیزی نقل کرده است . این قصه در گروهِ بازیگرانِ آماتوری نمود مییابد که برای اجرایی در شبِ عروسی آماده میشوند .
آنها برای تمرین به جنگل میروند ، غافل ازاینکه پریان جنگل را به تسخیر خود درآوردهاند .
عشق یکی از زمینههای اصلیِ این نمایشنامهی کمدی است . در روایتِ فرعی سوم ، داستانِ چهار عاشق روایت میشود که هریک دل در گروِ دیگری دارد و این مسئله ، وصال را برای آنها سخت و حتی ناممکن کرده است .
لایسندر و دمیتریوس پسرانی هستند که هردو از کودکی عاشقِ دختر همسایهیشان ، هرمیا بودهاند . هرمیا شیفتهی لایسندر است اما پدرش او را مجبور میکند تا در شبِ عروسیِ تیسیوس و هیپولیتا به ازدواجِ دمیتریوس درآید . هرمیا و لایسندر به جنگل میگریزند .
دمیتریوس به دنبالِ آنها میرود تا رقیبِ عشقیِ خود را بکشد و معشوق را از آن خود کند ، اما آنها نیز در جنگلی که نیروی پریان بر آن مسلط است ، گرفتار میشوند . حلقهی چهارمِ این داستانِ عشقی دختری به نام هلناست که عشقِ دمیتریوس را در سر دارد .
بالاخره روایتِ چهارمِ نمایشنامهی رویا در شب نیمه تابستان ، مربوط به قصهی پریان است . سرگذشت پریان را ویلیام شکسپیر از دو جا اقتباس کرده است : ادبیات انگلیسی و عقاید عوام . پریان را اینطور معرفی میکنند : «اینها موجوداتی هستند هوایی و چالاک ، گرداگرد زمین سیر میکنند ، از آفتاب اجتناب میکنند ، بیاینکه از آن بترسند . تاریکی را میپسندند ، مهتاب را دوست میدارند و در پرتوهای آن میرقصند .
رویاها برای آدمیزادگان میفرستند و به همین وسیله ایشان را تحت نفوذ خود قرار میدهند ، عاری از احساسات ظریف و ملاحظات اخلاقی هستند . آدمیزادگان را به بیوفایی تحریض میکنند . مشاهدهی رنج شدید عشاق در ایشان هیچ حس همدردی نمیانگیزد . فقط از اشتباهات و رفتار ابلهانهی ایشان ذوق میکنند و متعجب میشوند . فاقد قوهی عقلانی عالی هستند و فکر نمیکنند .
جز رویا ، تغییر هیئت و تقلید ، وسیلهای برای اعمال قدرت بر آدمیزادگان ندارند ، فرمانروای کشوری هستند که سراپا مرکب از وهمیات و حسیات است . یک زندگانی با تجمل و نشاط دارند که همه موقوف بر لذایذ جسمانی است .
از اسرار طبیعت و نیروهای پنهانی گلها و گیاهها آگاه هستند و توی گلها میخوابند .» شکسپیر پریان را بهعنوان موجوداتی مسلط بر انسانها در نمایشنامهی خویش آورده و کتاب رویا در شب نیمهی تابستان را به فانتزی نزدیک میکند .
ویلیام شکسپیر آنگونه که در شاهکارهای بعدِ خود مثل هملت ، در روحِ شخصیتها دقیق میشود و لایههای پنهانی آنها را کاوش میکند ، در کتاب رویا در شب نیمه تابستان بدین شکل عمل نمیکند . اساساً شخصیتپردازیِ عمیق در این نمایشنامه کارساز نیست . عاشق و معشوقها نمونههایی بسیار عادی هستند و ویژگی متمایزی نسبت به یکدیگر ندارند .
این درامنویس ، جنبهی خیالی عشق را تصویر کرده و بیمنطقی آن را به مسخره گرفته است . به عبارت دیگر ، او تشخیص داده که اغلب اعمال ما معلولِ عللی است که مربوط به عقل و استدلال نیست ، بلکه از آرزوگاه نهانی یا به اصطلاحِ روانشناسان جدید ، از ناخودآگاه سرچشمه میگیرد .
فقط دو شخص در این درام یافت میشوند که شکسپیر در تصویر روحیهی ایشان تعمق و دقت به خرج داده است و آنها تیسیوس و باتم هستند .
همهی تضادهای موجود در کمدیِ رویا در شب نیمهی تابستان تعمدی هستند . شکسپیر از تضاد برای ایجاد تنوع استفاده کرده است؛ تضادِ دلقکها در برابرِ پریان ، وقار تیسیوس و هیپولیتا در برابر ابلهیها و آشفتگیهای عشاق چهارگانه و . . . . با خواندنِ این کتابِ هجوآمیز ممکن است با صدای بلند بخندید و گاه با صحنههای مضحک و همزمان غمانگیزی مواجه شوید .
این اثر مقدمهای خوب برای ورود به دنیای شکسپیر است . انتشارات علمی و فرهنگی کتاب حاضر را با ترجمهی مسعود فرزاد به چاپ رسانیده است .
ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) در شهر استراتفورد انگلستان ، در خانوادهای معمولی ، چشم به جهان گشود . پدرش ، جان شکسپیر ، از طریق شغل پوستفروشی امرار معاش میکرد .
ویلیام شکسپیر به مدرسه رفت و در آنجا کمی زبان لاتین و یونانی آموخت ، اما به علت مشکلات مالی خانواده ، خیلی زود ناچار به ترک تحصیل و یافتن شغلی برای کمک به پدر شد . وی ابتدا شاگرد قصاب شهرشان شد ، اما علاقهی او به ادبیات تا حدی آشکار بود که هنگام کار در سلاخخانه ، شعر میخواند و خطابه میگفت .
ویلیام شکسپیر تنها هجده سال داشت که دلباخته و عاشق آن هاتاوی ، دختری 25ساله از اهالی دهکدهی مجاور ، شد . آنها خیلی زود با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب سه فرزند شدند .
در همین ایام بود که بخش پرحادثه و سرنوشتساز زندگی ویلیام شکسپیر آغاز شد . او تحت تأثیر هنرنمایی هنرپیشگان سیار ، بهتنهایی به لندن رفت تا بتواند با بازیگری ، زندگی مرفهی را برای خانوادهی خود فراهم سازد .
ویلیام شکسپیر ، به محض ورود به لندن ، سراغ تماشاخانههای مختلف این شهر رفت ، اما تنها شغلی که در ابتدا به وی سپردند حفاظت از اسبهای مشتریان بود . او با حوصله و صبر بسیار بالا ، پس از مدتی توانست به درون تماشاخانه نیز راه پیدا کند . تکمیل و ویرایش نمایشنامههای ناتمام ، بازیگری و انجام وظایف مختلف دیگر در پشت صحنه تجارب مفیدی بودند که ویلیام شکسپیر در این برهه از زندگی کسب کرد .
شبها که شکسپیر و دوستانش برای استراحت در میکدهای گرد هم میآمدند ، او با لطیفهگویی ، طنزپردازی و بیان جذاب ، تمام شنوندگانش را مسحور خود میساخت .
اشعار و قطعات منظومی که ویلیام شکسپیر میسرود نام وی را بر سر زبانها انداخت . او در سال 1594 ، در نمایشنامهای کمدی که در قصر گرینویچ ، در حضور ملکه الیزابت اول ، اجرا میشد بازی کرد .
سه سال بعد ، در سال 1597 ، شکسپیر نخستین کمدی خود را با عنوان «تلاش بیهودهی عشق» ، در حضور ملکه نمایش داد . ملکه ، با مشاهدهی این کمدی ، شیفتهی هنر ویلیام شکسپیر شد و پس از آن ، از کارهای بعدی او حمایت کرد . مرگ الیزابت در سال 1603 لطمهای به موفقیت شکسپیر وارد نکرد ، زیرا جیمز اول نیز همچون ملکه ، به او مجوز رسمی نمایش را اعطا نمود .
ویلیام شکسپیر پس از کسب موفقیت مالی ، توانست در مالکیت تماشاخانهی «کلوب» که اغلب نمایشهایش را در آن اجرا میکرد ، سهیم شود . از بخت بد او ، این تماشاخانه در سال 1613 ، در حین اجرای نمایشنامهی «هنری هشتم» آتش گرفت . ویلیام شکسپیر پس از این رخداد تصمیم به استراحت گرفت و با سرمایهی مالی هنگفتی که به دست آورده بود ، به شهر خود بازگشت .
ویلیام شکسپیر در آوریل سال 1616 ، در 51سالگی ، چشم از جهان فرو بست . دربارهی علت دقیق مرگ او اطلاعات چندان معتبری وجود ندارد . آرامگاه ویلیام شکسپیر در کلیسای شهر استراتفورد واقع شده است .
هملت بلندترین اثر ویلیام شکسپیر است . او در این نمایشنامهی مشهور داستان شاهزادهای را روایت میکند که پدر خود را بهتازگی از دست داده است و حالا او میان دو قطب انتقام و گذشت در نوسان به سر میبرد .
ویلیام شکسپیر در لیر شاه قصهی زندگی پادشاهی را به تصویر کشیده که از سر خیرخواهی حکومت خود را میان فرزندانش تقسیم میکند ، اما خیلی زود به شومی عواقب این عمل نابخردانه پی میبرد .
مکبث کوتاهترین اثر ویلیام شکسپیر است . این تراژدی محبوب ، داستان جاهطلبیهای بیحدومرز یک ژنرال نامدار اسکاتلندی به نام مکبث است که سعی دارد با کمک همسرش ، تخت پادشاهی را از آنِ خود کند .
این نمایشنامهی محبوب روایتی جذاب از درگیریهای بین آنتونیو (تاجری اهل ونیز) و یک رباخوار یهودی است که به او پول قرض داده است . تاجر ونیزی یکی از مشهورترین کمدیهای ویلیام شکسپیر است .
روایتی خیرهکننده از استیلای شر و بدی بر تمامیتِ جهانِ انسانی . شکسپیر در اتللو داستان فرمانده نیکقلبی را به تصویر کشیده که تحت تأثیر خدعههای مردی شیطانصفت ، به جادهی زوال و گناه گام مینهد .
تیتانیا : اینها همه دروغهایی است که از حسادت ساختهای . از آغاز نیمهی تابستان به این طرف ، هیچ وقت نشده است که من و پریانم روی تپه ، در میان دره یا جنگل یا چمن ، کنار چشمهی ریگ فرش یا جوی نیزار یا ساحل دریا گرد آییم تا در حلقههای خودمان به آهنگ باد سوت زننده پایکوبی کنیم ، مگر اینکه تو عربده کنی و بازی ما را برهم بزنی ، از اینرو ، بادها که دیدند هر چه برای ما نی میزنند ثمری ندارد
گویی به خیال انتقام افتاده و از دریا مههای مرضبار فرا مکیدند و این مهها روی زمین افتاده ، هر رودخانهی ناچیزی را چنان مغرور کردند که لبریز شد و ساحلهای خود را زیر آب گرفت . پس یوغکشیهای گاوورزو و عرقریزیهای دهقان شخمزن به هدر رفته ، جوانههای سبز گندم ، پیش از آنکه ریشش بروید پوسید .
مزرعه به غرقابی تبدیل یافت و آغل تهی ماند . چهارپایان از مرض مردند و کلاغها از گوشت ایشان چاق شدند ، میدان بازی ناین منز ماریس از گل پر شد و جادههای پیچاپیچ ، عجیب و خوشایندی که برای بازیهای مختلف روی چمن شاداب کشیده شده بود ، چون مدتها گذشت و کسی پا روی آنها نگذاشت محو و ناپدید گردیده است . فناپذیران آدمیزاده زمستان خود و باریهای معهود آن را فاقدند .
دیگر سرود و تصنیفی سراییده نمیشود تا گوش شب را محظوظ کند ، از این رو ، قرص ماه که فرمانروای دریاهاست از شدت خشم رنگ باخته ، هوا را سراسر نمناک کرده است به طوریکه امراض زکامی فراوان شدهاند و میبینم که فصلها بر اثر این آشفتگی تغییر پذیرفتهاند ، شبنمهای منجمد سپید سر در دامن شاداب گل ارغوان میافتد و بساک معطری از گلهای زیبا ، گویی از روی استهزا روی فرق کممو و سرد هایمز پیر نهاده شده است .
بهار ، تابستان ، پاییز پربار و زمستان خشمگین لباسهای عادی خود را عوض کردهاند و جهان از مشاهدهی حاصل هر کدام از ایشان متحیر مانده است و نمیتواند تشخیص بدهد هر فصل کدام است . این همه مصائب بر اثر گفتوگو و اختلاف ما پدید آمده است و ماییم که سرمنشأ همهی آنها هستیم .
اوبران : پس خودتان هم به اصلاح آن اقدام کنید . شما توانایی اینکار را دارید . چرا باید تیتانیا با اوبران خویش جنگ داشته باشد؟ من خواهشی ندارم ، جز اینکه پسرکی را که دزدیدهاید برای نوکری به من بدهید .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب ساعت گرگ و میش ژیلبر سسبرون PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.