کتاب یک اتفاق نحس فیودور داستایفسکی PDF ، در کتاب یک شب صاف و یخبندان زمستان حدود ساعت یازده سه مرد عالی رتبه و متشخص در اتاقی راحت و بی کم و کاست که در نهایت تجمل آراسته شده بود .
ازیک عمارت اربابی دو طبقه مجلل در نزدیکی های پترزبورگ گرد آمده و با غرور و متانتی خاص سرگرم بحث و گفتگو در باب موضوع مورد عالقه خود بودند .
هر سه نفر که درجه ژنرالی داشتند .روی صندلی هایی بسیار شیک و راحت دور یک میز کوچک نشسته بودند . و در ضمن صحبتی آرام و راحت نم نم شامپاین می نوشیدند . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
«ایوان ایلیچ پرالینسکی» ژنرالیست اشرافی و جاهطلب . داستان یک اتفاق نحس از جایی شروع می شود که او با دوستی به باده گساری مشغول است و از لزوم مهربانی و شفقت با فرودستان داد سخن میدهد . بعداز ترک مجلس ، به طور اتفاقی متوجه می شود در خانه کارمند فقیرش «پسل دونیموف» عروسی برپاست . ایوان ایلیچ فرصت را مغتنم می شمرد تا تئوریاش را در عمل آزمایش کند .
وارد مهمانی می شود و مشغول نوشیدن و معاشرت با آدمهایی میشود که از طبقه او نیستند . دیری نمی گذرد که معلوم می شود حرف هایش در طرفداری از طبقه فرودست همه باد هوا بوده و او در حقیقت این جماعت را لایق دوستی با خود نمی داند .
اتفاقاتی که در این شب می افتد به او می فهماند که ادعاهای نوع دوستانهاش مشتی توهمات خودفریبانه بود . او پس از شب عروسی ، افسرده و شرمسار ، خود را در خانه حبس می کند چون میترسد اتفاقات جشن عروسی به گوش همه دوستان و همکارانش رسیده باشد . وقتی بالاخره بعد از هشت روز به اداره برمی گردد با اتفاقات عجیبی مواجه می شود…
فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی نویسندهٔ روس است .ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است . سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشتههای داستایوسکی ارائه کردند .
اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است ، عصیان زده ، بیمار و روان پریش .مترجمان متفاوت نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشتهاند : «داستایوفسکی» ، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که به نظر میرسد آخری نزدیک به تلفظ نام او در زبان انگلیسی است و به همان شکل نیز در فارسی رواج پیدا کرده است .
خشایار دیهیمی در ترجمهٔ زندگینامهٔ داستایوسکی نوشتهٔ ادوارد هلت کار نام او را به شکل «داستایفسکی» آوردهاست . نام کوچک او نیز در متون ترجمهشده به اشکال «فیودور» و «فئودور» آمدهاست . با توجه به تلفط روسی نام او ، «فیودور داستایفسکی» صحیح است .
این اتفاق بدیمن درست زمانی رخ داد که شور و شوقی سرکش و انگیزه ای ملموس و بی آلایش آغاز شد . تجدید حیات گرامی مام میهن و انگیزش ضمیر ابناء دلیر وطن ، با انتظار و امیدی نو به نسل های نو .
در یک شب صاف و یخبندان زمستان ، حدود ساعت یازده ، سه مرد عالی رتبه و متشخص در اتاقی راحت و بی کم و کاست که در نهایت تجمل آراسته شده بود ، از یک عمارت اربابی دو طبقه مجلل در نزدیکی های پترزبورگ گرد آمده و با غرور و متانتی خاص سرگرم بحث و گفتگو در باب موضوع مورد علاقه خود بودند .
هر سه نفر که درجه ژنرالی داشتند ، روی صندلی هایی بسیار شیک و راحت دور یک میز کوچک نشسته بودند و در ضمن صحبتی آرام و راحت ، نم نم شامپاین می نوشیدند . بطری داخل یک سطل نقرۀ تا نیمه از یخ و روی میز قرار داشت .
میزبان ، استپان نیکی فورویچ نیکی فوروف ، مشاور دربار که پیرمردی شصت و پنج ساله بود ، مراسم سالگرد تولدش را – که تصادفا با مراسم استقرار در منزل جدیدش مقارن شده بود و تاکنون نیز برگزار نشده ، جشن گرفته بود ، البته از یک جشن تولد چیزی هم اضافه نداشت …
داستایفسکی در زندگی خود ، فراز و نشیبهای زیادی تجربه کرد و تقریبا همه کتابهای او در شرایط خاصی نوشته شدهاند . کتاب یک اتفاق مسخره نیز از این نظر مستثنی نیست و زمانی نوشته شد که «که تجدید حیات مام مهربان میهنمان با نیرویی مهارناپذیر آغاز شده بود» .کتاب یک اتفاق مسخره داستان بلندی از فئودور داستایفسکی ، نویسنده بزرگ روس است که در سال 1862 منتشر شد .
این آخرین داستانی بود که داستایفسکی به تاثیر از نخستین استادش ، گوگول ، نوشت . داستانی که آن را همتراز شاهکارهایی مانند «شنل» و «بلوار نفسکی» دانستهاند .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب یکی پس از دیگری فریدا مک فادن PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.