کتاب بر باد رفته جلد دوم مارگارت میچل PDF در زمانی شروع میشود که جنگ داخلی آمریکا به پایان رسیده و اسکارلت برای نجات مزرعهی تارا ، حاضر است هر کاری انجام دهد . پس از مرگ ناگهانی میچل در سال 1949 ، چندین نویسنده و استودیوی فیلمسازی کوشیدند ادامهی بر باد رفته را خلق کنند ؛ اما هیچکدام نتوانستند با این کتاب برندهی جایزهی پولیتزر و فیلم پرافتخار هالیوود ، وارد رقابت شوند . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
در کتاب بر باد رفته – جلد 1 خواندیم که اسکارلت و ملانی به تارا برگشتند و با مزرعه و خانوادهای ویرانشده مواجه شدند که هیچ شباهتی به شرایط پیش از جنگ نداشت . پدر اسکارلت پس از مرگ همسرش ، دچار زوال عقل شد و دیگر قادر به ادارهی مزرعه نبود ؛ پس اسکارلت زمام امور را در دست گرفت .
جلد اول درست در جایی به پایان رسید که اشلی از جنگ به مزرعهی تارا برگشت . اسکارلت از دیدن اشلی خوشحال میشود ؛ اما همچنان نمیتواند آتش عشقی را که در درونش شعله میکشد، نادیده بگیرد . رابطهی اشلی و اسکارلت به کجا میرسد ؟ آیا رت باتلر که برای جنگیدن رفته بود ، دوباره به زندگی اسکارلت بازمیگردد ؟
زندگی خانوادهی اوهارا بعد از شکست جنوبیها در جنگ داخلی چه میشود ؟ درکتاب بر باد رفته – جلد 2 (Gone with the Wind) ، سرنوشت همهی این شخصیتها تا حدودی مشخص میشود . اما وقتی آخرین سطور کتاب را میخوانید (از همهی اینها گذشته ، فردا روز دیگری است) ، با خود فکر میکنید که اسکارلت فردا چه خواهد کرد ؟
از قضا نویسندگان بسیاری به این موضوع فکر کردهاند . پس از مرگ مارگارت میچل (Margaret Mitchell) در سال 1949 ، آنها از برادر میچل ، استفن ، خواستند که اجازه دهد ادامهی کتاب بر باد رفته را بنویسند . استفن در ابتدا همهی پیشنهادها را رد میکرد ؛ اما بعد به این نتیجه رسید که شاید نویسندهای خوب بتواند با وفاداری به داستان بر باد رفته ، ادامهی داستان رت و اسکارلت را بنویسد .
او با استودیوهای امجیام و یونیورسال وارد مذاکره شد و آنها هم آن ادواردز را برای نوشتن ادامهی کتاب انتخاب کردند . او فیلمنامهای با نام «تارا» نوشت ؛ اما امجیام از این اثر استقبال نکرد . بعد از شکست این پروژه ، سالها دعوای حقوقی بر سر ادامهی کتاب بر باد رفته – جلد 2 ادامه داشت ؛ تااینکه الکساندر ریپلی ، نویسندهی معروف رمانهای عاشقانه و تاریخی ، مأمور شد کتاب «اسکارلت» را به نگارش درآورد .
او برای اینکه اثرش نژادپرستانه نباشد ، اسکارلت را به کشور اجدادیاش ، ایرلند برد . نقدهای منفی بسیاری دربارهی کتاب اسکارلت نوشته شد ؛ بااینحال ، این رمان در سال 1991 فروش فوقالعادهای داشت .
نویسندهی دیگری که دست به نوشتن ادامهی کتاب بر باد رفته زد ، اِما تنانت بود که با نوشتن دنبالهی کتاب «غرور و تعصب» شهرتی به هم زده بود . در این کتاب رت و اسکارلت و اشلی ، همچنان مثلث عشقی خود را حفظ میکنند . بسیاری این ادامه را بیشتر دوست داشتند ؛ اما تراست مارگارت میچل ، همچنان از نتیجهی کار راضی نبود .
نژادپرستانه بودن یا نبودن اثر مارگارت میچل ، یکی از دعواهایی است که احتمالاً میان طرفداران کتاب و فیلم با مخالفان آن ، تا ابد ادامه خواهد داشت . اچبیاو مکس فیلم بربادرفته را از روی پلتفرم و سایت خود برداشت و انتشارات مکمیلان در جدیدترین نسخههای منتشرشدهی کتاب بر باد رفته ، یادداشت «هشدار محتوای زننده» منتشر کرده است . بعضی عقیده دارند که نباید به آثار قدیمی با عینک دیدگاههای روز نگاه کرد .
بارها و بارها در کتاب بر باد رفته – جلد 2 میخوانیم که جنوبیها از مردمان شمال انتقاد میکنند ؛ زیرا آنها نمیدانند چگونه با بردگانی که آزاد کردهاند رفتار کنند . مردم جنوب و از جمله اسکارلت ، فکر میکردند که بردگان برای خدمت به آنها آفریده شدهاند و آزاد کردن آنها ، هیچ دردی را دوا نمیکند . با همهی این حرفها ، نباید از این نکته غافل شویم که میچل در این رمان دیدگاههای جنجالبرانگیزی را مطرح میکند . دیدگاههایی که هنوز هم در دنیای امروزی بر سر آنها بحث میشود و جامعهی آمریکا ، هنوز با آنها درگیر است .
مترجمان زیادی دست به ترجمهی کتاب بر باد رفته زدهاند ؛ اما پس از گذشت بیش از شصت سال ، هنوز هم دورهی دو جلدی رمان بر باد رفته با ترجمهی حسن شهباز ، خریداران بسیاری دارد . انتشارات علمی و فرهنگی ناشر این اثر است .
یکی از مهمترین ، پرفروشترین ، محبوبترین و پرافتخارترین فیلمهای سینمای هالیوود بر اساس کتاب بر باد رفته ساخته شده است . کلارک گیبل ، ویوین لی و اولیویا دی هاویلند در این فیلم که برندهی ده جایزهی اسکار شده ، نقشآفرینی کردهاند . تهیهکنندهی این اثر دیوید سلزنیک بود و کارگردانی آن را ویکتور فلمینگ بر عهده داشت . فیلم بر باد رفته تا حد زیادی به رمان اصلی مارگارت میچل وفادار است .
«بد نمیگذشت . متشکرم ، وضع تارا هم بد نیست و مشکلات رفع شده … البته بعد از اینکه سربازان شرمن از آنجا گذشتند و روزهای وحشتناکی را دیدیم اوضاع بهتر شد . ولی هرچه بود گذشت . خوشبختانه خانه را نسوزاندند و غلامان ما هم گاو و اسب و خوکی که داشتیم به مرداب بردند و پنهان کردند . این پاییز گذشته هم محصول پنبه زیاد بد نبود ؛ در حدود بیست عدل . البته این مقدار با آنچه تارا در گذشته داشت درخور مقایسه نیست ؛ ولی نباید فراموش کرد که ما کسی را در آنجا نداریم که در کارها کمکمان کند .
بابا عقیده دارد که سال آینده مسلماً وضع ما بهتر خواهد شد . ولی رت ، نمیدانی که در آنجاها زندگی کردن چقدر حوصلهی آدم را سر میبرد . فکرش را بکن ! نه مهمانی و نه جشن روز و تنها حرفی که مردم میزنند موضوع بدبختی است و جنگ و ترمیم ویرانیهای جنگ . نمیدانی آدم چقدر کسل و خسته میشود !
بالاخره هفتهی پیش دیدم دیگر طاقت ماندن ندارم . پدرم هم عقیده داشت که بهتر است چند روزی را به آتلانتا بیایم و رفع خستگی کنم . فکر کردم حالا که اینجا آمدهام چند دست لباس بدوزم و بعد هم سفری به چارلزتون بکنم و چند روزی را پیش خالهام بمانم . خدا کند آنجا پیشامدی کند که در یکی دو مهمانی شبنشینی شرکت کنم .»
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب بر باد رفته جلد اول مارگارت میچل PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.