کتاب برادران کارامازوف جلد دوم فئودور داستایوفسکی صوتی 🎧 جلد دوم داستان چهار پسری را روایت میکند که از پدرشان متنفرند و در پی کشتن او هستند . در این رمان فلسفی درخشان ، داستایوفسکی از اختیار و انتخاب انسان میگوید . برادران کارامازوف در دو جلد منتشر شده است و کتاب حاضر جلد دوم آن است . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید.
کتاب برادران کارامازوف (The Brothers Karamazov) ماجرای پدر متمول ، بدسرشت و بیبندوباری است که دو بار ازدواج کرده است و از ازدواج اولش ، یک پسر به نام دیمیتری و از ازدواج دومش ، دو پسر به نامهای ایوان و آلکسی دارد . پسر دیگری که اسمردیاکوف نام دارد نیز گمان میرود که فرزند نامشروع این پدر هوسران باشد . هر چهار پسر از پدرشان نفرت دارند .
فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoyevsky) در این رمان فلسفی افرادی را به تصویر میکشد که هر یک خصوصیاتی ویژه دارند : دیمیتری فردی تندخو و عصبی است و بیش از دیگران با پدر درگیری دارد . ایوان پسری آرام و روشنفکری شکاک است . آلکسی فردی باایمان و مهربان است . و اسمردیاکوف مبتلا به بیماری صرع و مردی هوسران است . این چهار نفر که هر یک شخصیت متفاوتی دارند همگی برای کشتن پدرشان انگیزههایی مخصوصبهخود دارند .
رمان برادران کارامازوف ، با این خط داستانی، مفاهیم عمیقی را دربارهی وجود خدا و قدرت اختیار و انتخاب انسان مطرح میکند . درواقع ، درونمایهی این رمان درخشان این پرسش است که آیا خدایی وجود دارد ؟ اگر خدایی وجود نداشته باشد ، آیا ما مجاز به انجام هر کاری هستیم یا همچنان کارهایی برای ما مجاز هستند و کارهایی غیرمجاز ؟ امر مجاز و امر ممنوع را چه کسی تعیین میکند ؟
چه کسی میتواند داوری کند که چیزی درست است و چه چیزی نادرست ؟ در خلال بندهای این کتاب است که خواننده عمیقاً به فکر فرو میرود و پاسخ مورد نظر خود را از زبان یکی از این شخصیتها میشنود ، شخصیتهایی که هر یک نماد نحلهای فکری هستند و در طول این رمان ، عقایدشان را در معرض داوری میگذارند و از خود و باورهایشان دفاع میکنند .
بسیاری از متفکران بزرگ تاریخ مانند آلبرت اینشتین ، زیگموند فروید و مارتین هایدگر این کتاب را تحسین کردهاند . فروید این رمان را بهخاطر محتوای آن که به نظریات او دربارهی «عقدهی ادیپ» و رابطهی پسر با پدر مربوط است شایستهی بررسی میداند و در این زمینه مقالهای نیز نوشته است . همچنین فرانتس کافکا این کتاب را الهامبخش خود میداند و آن را بسیار ستوده است .
از این کتاب تحسینشده بارها اقتباس سینمایی و تلویزیونی شده است که از جملهی آنها میتوان به فیلم صامتی به همین نام ساختهی سال 1915 و فیلم دیگری به کارگردانی ایوان پیریف ساختهی شوروی در سال 1969 اشاره کرد .
روسیه، ژاپن و بریتانیا نیز بر اساس این شاهکار ادبی مجموعههای تلویزیونیای ساختهاند . شبکهی الاولی نیز در سال 2020 سریالی سیقسمتی با نام «پسران مختار» با اقتباس از این کتاب پخش کرده است که بعضی قسمتهای آن بنا بر فرهنگ مراکش تغییر یافته است .
خواندن این شاهکار ادبی را به کلیهی کتابخوانان و علاقهمندان به ادبیات توصیه میکنیم .
نویسندهی کتاب حاضر از مشهورترین و تأثیرگذارترین نویسندگان روسیه و البته جهان است . فئودور داستایوفسکی را بزرگترین نویسندهی روان شناختی جهان میدانند و بررسی روانکاوانهی شخصیتهای داستان یکی از برجستهترین ویژگیهای آثار او به شمار میرود .
داستایوفسکی در سال 1821 به دنیا آمد . در جوانی به خدمت ارتش درآمد و پس از مدتی استعفا داد و بعد ، با نگارش کتاب بیچارگان ، به محافل روشنفکران راه یافت . پس از مدتی ، پلیسی که در این محافل جاسوسی میکرد داستایوفسکی را به مقامات معرفی کرد و او به زندان و سپس به اعدام محکوم شد . اما نجات یافت و این تجربهی نزدیک به مرگ بر کل زندگی او تأثیر خود را گذاشت .
این نویسندهی روس کتابهای متعددی منتشر کرده است که از مشهورترین آنها میتوان به «جنایت و مکافات» ، «برادران کارامازوف» ، «ابله» ، «یادداشتهای زیرزمینی» و «شبهای روشن» اشاره کرد . داستایوفسکی چهار ماه پس از انتشار کتاب برادران کارامازوف بر اثر خونریزی ریه درگذشت .
اگرچه گروچنکا طى «آن یک ساعت» واقعا و از صمیم قلب دوستش داشته بود ، گهگاه او را بىرحمانه و سنگدلانه مىآزرد . بهویژه دیمیترى نمىتوانست حدس بزند در ذهن زن جوان چه مىگذرد ؛ نفوذ در آن، چه با ملایمت وچه از راه خشونت هم امکانپذیر نبود ؛ چون نهتنها سفرهى دلش را پیش او نمىگشود و افکار و نیتهاى درونىاش را براى او آشکار نمىکرد ؛ بلکه از دستش عصبانى هم مىشد و از او روى برمىگرداند ، دیمیترى این را بهخوبى مىدانست .
بهدرستى حدس مىزد که زن جوان هم خود درگیر مبارزهاى درونى است ، درگیر بىتصمیمى خارقالعادهاى که درصدد است راهحلى براى آن بیابد و تصمیمى قاطعانه بگیرد ؛ ولى به نتیجهاى نمىرسد . بنابراین دیمیترى با دلى شکسته و اندوهى ژرف به این فرض مىرسید (که حقیقت هم داشت) که گروچنکا گهگاه از او و از عشق سودایىاش احساس انزجار مىکند .
شاید این فرضها و نظرها درست بود ؛ ولى آنچه او موفق نمىشد بفهمد این بود که واقعا چه چیزى روح گروچنکا را آزار مىداد . یا بهعبارت بهتر ، سررشتهى همهى مسایلى که او را مضطرب مىکرد به دو فرض ختم مىشد : «باعث و بانى آن یا خودش بود ، یا پدرش فئودورپاولوویچ» .
اینجا باید موضوعى قطعى را خاطرنشان کرد ؛ دیمیترى مطلقا یقین داشت که پدرش بهطور حتم براى اینکه به وصال زن جوان برسد ، به او پیشنهاد ازدواج خواهد کرد (البته اگر تا آنموقع نکرده باشد) و حتى یکلحظه هم تردید نداشت که شهوتران پیر حساب مىکند با پرداخت فقط سههزار روبل به زن جوان او را راضى به این کار بکند و به مرادش برسد .
میتیا با شناختى که از ویژگىهاى روحى گروچنکا داشت ، به این نتیجهگیرى مىرسید . بنابراین امکان داشت چنین بهنظر دیمیترى برسد که همهى آزار و شکنجههاى روحى گروچنکا و علت همهى بىتصمیمىهایش از همین موضوع ناشى مىشود که مردد است کدام پیشنهاد را بپذیرد و کدامیک برایش سودمندتر است ؛ اما درمورد برگشت خیلى نزدیک «افسر» ؛ یعنى مرد فاسدى که در گذشته گروچنکا را فریفته و رهایش کرده بود و حالا زن جوان با آنهمه ترس و هیجان منتظر آمدنش بود چه موضوع عجیبى دیمیترى اصلاً به آن فکر نمىکرد . این واقعیت هم وجود داشت که گروچنکا در این اواخر هیچ اشارهاى به این موضوع نمىکرد .
کتاب هشتم : میتیا
کتاب نهم : بازپرسى
بخش چهارم
کتاب دهم : پسربچهها
کتاب یازدهم : ایوان فئودوروویچ
کتاب دوازدهم : قضاوتى نادرست
پسگفتار
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب مزرعه حیوانات جورج اورول PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.