کتاب مردی که نفسش را کشت صادق هدایت PDF صادق هدایت در این داستان، به نکوهش خرافات و معضلات اجتماعی جامعه در آن زمان پرداخته است. این اثر یکی از داستانهای مجموعهٔ «سه قطره خون» است. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
حسینعلی در مسیر سیروسلوک خود با تنهایی و گوشهگیریاش اخت گرفته و در راه یافتن رستگاری حرکت میکند.
او با مرشدی به اسم «شیخ ابوالفضل» آشنا میشود که در ظاهر بسیار پاک و زاهد است، اما پس از مدتی متوجه میشود که شیخ ابوالفضل دروغگو و ریاکاری بیش نبوده و آن چیزی که تظاهر میکند، نیست. شیخ ابوالفضل با اینکه برای مردم از مبارزه با نفس سخن میگوید، در خفا پیرو هواهای نفسانی خودش است.
او به دختر همسایه تجاوز کرده و در این راه نتوانسته جلوی نفس خود را بگیرد؛ همچنین جلوی مردم نان و پیاز میخورد و در خانهٔ خود کباب و بلدرچین به سیخ میکشد! حسینعلی که دنبالهروی راهنما و مرشد خود بود و او را از هر نوع گناه و آلودگی پاک و مبرا میدانست، کمکم نگاهش به او تغییر میکند و دچار سرخوردگی و تردیدهای بسیاری میشود.
صادق هدایت در داستان صوتی مردی که نفسش را کشت، از تأثیر مرشدان ریاکار و رسوایی آنها بر رفتار دیگران میگوید. این نویسندهٔ معاصر ایرانی سعی کرده در این داستان درمورد موضوع مقابله با خرافه صحبت کند و همانند سایر آثارش برخی از مناسبات زیست عرفانی را به چالش بکشد؛
همچنین سعی دارد سیمای حقیقت را آشکار سازد و تقابل فضاها در دنیای مدرن امروز را به تصویر بکشد.
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
صادق هدایت در 28 بهمن 1281در تهران متولد شد. این نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی را از بنیانگذران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند. صادق هدایت تحصیل در دورهٔ متوسطه را در دبیرستان دارالفنون آغاز کرد، اما بهعلت درد چشم مجبور شد که یک سال مدرسهٔ متوسطه را ترک کند و پس از آن به مدرسهٔ سنلویی که مدرسهٔ فرانسویها بود رفت.
تحصیل در این مدرسه زمینهٔ آشنایی هدایت با ادبیات جهانی را فراهم کرد. او از نوجوانی نوشتن در روزنامهها را آغاز کرد. نخستین کتاب صادق هدایت «انسان و حیوان» نام دارد که درمورد مهربانی با حیوانات است.
هدایت در سال 1305 با اولین گروه دانشآموزان اعزامی به خارج، راهی بلژیک شد و در رشتهٔ ریاضیات محض به تحصیل پرداخت. در همین سال داستان کوتاه «مرگ» را در مجلهٔ ایرانشهر که در آلمان منتشر میشد به چاپ رساند و مقالهای به فرانسوی به نام «جادوگری در ایران» در مجلهٔ لهویل دلیس نوشت.
هدایت از وضع تحصیل و رشتهاش در بلژیک راضی نبود و میخواست خود را به فرانسه و در آنجا به پاریس که آن زمانْ مرکز تمدن غرب بود، برساند. سرانجام در اسفند 1305 پس از تغییر رشته و دوندگی فراوان به پاریس منتقل شد.
هدایت در سال 1309، بیآنکه تحصیلاتش را به پایان رسانده باشد، به تهران بازگشت و در بانک ملی مشغول به کار شد، اما از وضع کارش راضی نبود. با این وجود سالهای 1310 تا 1314 برای هدایت دورانی پربار محسوب میشود.
او در این مدت، آثار تحقیقی و داستانی بسیاری انتشار داد؛ از جملهٔ این آثار میتوان به مجموعهٔ «انیران»، مجموعه داستانهای کوتاه «سایهروشن»، نمایشنامهٔ «مازیار» با مقدمهٔ مجتبی مینوی، «کتاب مستطاب وغوغ ساهاب»
با همکاری مسعود فرزاد، مجموعه داستانهای کوتاه «سه قطره خون» و چندین داستان کوتاه دیگر نظیر «گرداب»، «دون ژوان کرج»، «مردی که نفسش را کشت»، «صورتکها»، «چنگال»، «لاله»، «آفرینگان»، «طلب آمرزش»، «محلل»، «مردهخورها»، «عروسک پشت پرده»، چاپ نخست «علویهخانم» و همچنین سفرنامهٔ «اصفهان نصف جهان» اشاره کرد.
صادق هدایت در دوران اقامت خود در بمبئی در هند، اثر معروف خود «بوف کور» را که در پاریس نوشته بود، پس از اندکی دگرگونی، با دست بر روی کاغذ استنسیل نوشته و بهصورت پلیکپی در 50 نسخه منتشر کرد.
این نویسندهٔ سرشناس ایرانی سرانجام در 19 فروردین 1330 در آپارتمان اجارهایاش در خیابان شامپیونه، واقع در پاریس، با گاز خودکشی کرد.
«از بچگی، همان وقت که آخوند سرخانه، برای او و برادرش میآمد، میرزا حسینعلی استعداد و قابلیت مخصوصی در فراگرفتن ادبیات و اشعار متصوفین و فلسفهٔ آنها آشکار میکرد، حتی به سبک صوفیان شعر میساخت.
معلم آنها، شیخ عبدالله که خودش را از جرگهی صوفیان میدانست، توجه مخصوصی نسبت به تلمیذ خودش آشکار میکرد، افکار صوفیان را به او تلقین مینمود و از شرح حالات عرفا و متصوفین برای او نقل میکرد.
به خصوص از علو مقام منصور حلاج برای او حکایت کرده بود که منصور از مقام ریاضت نفس بهجایی رسیده بود که بالای دار «اناالحق» میگفت. این حکایت در فکر جوان میرزا حسینعلی، خیلی شاعرانه بود و بالاخره یک روز شیخ عبدالله به او اظهار کرد که:
– با آن مایه که در تو میبینم، هرگاه پیروی اهل طریقت را بکنی، بهمراتب عالیه خواهی رسید.»
صادق هدایت (1330- 1281)، نویسنده برجسته ایرانی است. هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران است و بسیاری از محققان رمانِ «بوف کور » او را مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران میدانند.
به گفته خود صادق هدایت اولین آشناییاش با ادبیات جهان در مدرسه سنلویی، مدرسه فرانسویها، بود و به کشیش آن مدرسه درس فارسی میداد و کشیش هم او را با ادبیات جهان آشنا میکرد.
دو سال پس از فارغالتحصیلی از مدرسه سن لویی در 1305با اولین گروه دانشآموزان اعزامی به خارج، راهی بلژیک شد و در رشته ریاضیات محض به تحصیل پرداخت.
هدایت از وضع تحصیل و رشتهاش در بلژیک راضی نبود و مترصد بود که خود را به فرانسه و در آنجا به پاریس، که آن زمان مرکز تمدن غرب بود، برساند. سرانجام در اسفند 1305 پس از تغییر رشته و دوندگی فراوان به پاریس منتقل شد.
در 1307 اقدام به خودکشی در رودخانه مارن (فرانسه) کرد، ولی سرنشینان یک قایق او را نجات دادند. در همین دوران در پاریس با دختری به نام ترز دوست بود. او در مورد خودکشیاش به برادرش محمود مینویسد: «یک دیوانگی کردم به خیر گذشت».
هدایت در1309، بیآنکه تحصیلاتش را به پایان رسانده باشد، به تهران بازگشت و در بانک ملی (در قسمت محاسباتی و دفتر ارسال مرسلات) مشغول به کار شد ولی از وضع کارش هم راضی نبود.
در همین سال مجموعه داستان «زندهبهگور» و نمایشنامه «پروین دختر ساسان» را در تهران منتشر کرد. هدایت در این سال با مسعود فرزاد، بزرگ علوی و مجتبی مینوی آشنا شد و حلقه دوستیای با نام «گروه ربعه» ایجاد شد.
در آن دوران گروهی از نویسندگان و ادیبان بودند که به آنها «ادبای سبعه» میگفتند. گروه ربعه این نام را برای دهنکجی به این افراد (که به نظر ایشان کهنهپرست بودند) انتخاب کردند. سالهای 1310 تا 1314 برای هدایت دورانی پربار محسوب میشود و آثار تحقیقی و داستانی بسیاری انتشار داد.
هدایت در 1315 به همراه ش. پرتو به هند رفت و در آپارتمان او اقامت گزید. در هند به فراگیری زبان پهلوی پرداخت و کارنامه «اردشیر پاپکان» را از پهلوی به فارسی ترجمه کرد.
در طی اقامت خود در بمبئی «بوف کور» را که در پاریس نوشته بود پس از اندکی تغییر با دست بر روی کاغذ استنسیل نوشت و بهصورت پلیکپی در پنجاه نسخه انتشار داد و برای دوستان خود فرستاد؛ از جمله نسخهای برای مجتبی مینوی که در لندن اقامت داشت و نسخهای برای جمالزاده که آن زمان در ژنو بود.
هدایت پس از سفر به هند بهشدت در مضیقه مالی قرار داشت و خرج زندگیاش از سوی ش. پرتو تقبل میشد. همین فقر و شکست از بیاعتنایی جامعه سبب شد او روی به طنزنویسی بیاورد و همین طنز تلخ، زخمهای سینه وی را بیشتر هویدا میکرد.
او در 1316 از هند بازگشت و دوباره در بانک ملی مشغول به کار شد. یکسال بعد از بانک ملی استعفا داد و در وزارت فرهنگ استخدام شد.
او تا 1320 که متفقین ایران را اشغال کردند به فعالیتهای ادبی پرداخت و چندین داستان و مقاله انتشار داد. با وجود این «بوف کور» همچنان در ایران منتشر نشده بود.
بعد از 1320 تا 1324 و پایان جنگ جهانی دوم انتقادهای اجتماعی صادق هدایت شدت میگیرد. در این دوران بسیاری از دوستان هدایت از جمله علوی و عبدالحسین نوشین به حزب توده پیوسته بودند و در مجموع نشست و برخاست وی با تودهایها بیشتر شده بود ولی علیرغم اصرار سردمداران حزب هرگز به حزب توده نپیوست.
در 1326 به نوشتن «توپ مرواری» پرداخت اما این اثر تا پس از مرگش به چاپ نرسید. معروفترین نام مستعار او که توپ مرواری هم تحت آن منتشر شد، هادی صداقت است.
در 12 آذر 1329 با گرفتن گواهی پزشکی (برای اخذ روادید) و فروختن کتابهایش به فرانسه رفت. در طول اقامت در فرانسه سفری به هامبورگ داشت و نیز سعی کرد به لندن برود که موفق نشد. سرانجام در 19 فروردین 1330 در آپارتمان اجارهایاش در پاریس با گاز خودکشی کرد.
فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب مزاحم نشو فریدا مک فادن PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
تاریخ انتشار | 19 مهر 1403 |
---|
نوع فایل | |
---|---|
حجم فایل | 1 مگابایت |
تعداد صفحات | 9 صفحه |
نویسنده | صادق هدایت |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.