کتاب زنان فرمانروا در دولت های اسلامی محمدتقی امامی PDF این کتاب ، داستان زنان سلطنت مدار در ایران ، هند ، مصر و عراق از قرن های هفتم تا دوازدهم هجری قمری را روایت می کند . در ادوار پس از ظهور اسلام ، با پایه گذاری حکومت های ترک و مغول ، زنان به دلیل قوانین منعطف تر در حوزه حقوق زنان ، فرصت یافتند تا در مسند قدرت قرار گیرند .
نخستین بانوی فرمانروا در دولت های مسلمان ترک ، رضیه خاتون بود که با قدرت مطلقه حکومت کرد . شجرالدر ، به عنوان دومین زن فرمانروای مسلمان ، از طریق انتخابات به سلطنت رسید ، اما به خاطر نپذیرفته شدن از سوی خلافت ، ناچار به کناره گیری شد . دیگر زنان فرمانروا مانند ترکان خاتون ، پادشاه خاتون ، آبش خاتون و بسیاری دیگر نیز در دوره های مختلف، اهرم های قدرت را در دست گرفتند . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
مولف این کتاب پروفسور بحریه اوچوک ، استاد دانشگاه آنکارا و همسرش پروفسور جوشگون اوچوک ، استاد حقوق در دانشگاه آنکارا هر دو از دوستداران ایران و فرهنگ ایرانی بودند .
خانم بحریه اوچوک که پیش از این اثر تحقیقی دیگر او به نام « پیغمبران دروغین» به فارسی ترجمه شده است ، ضمن تحقیق و تدریس در دانشگاه در فعالیتهای اجتماعی و تامین حقوق زنان و برابری آنان با مردان نیز می کوشید و سرانجام جان خود را در این راه از دست داد .
کتاب حاضر گزارشی تاریخی از حاکمیت زنان در کشورهای مسلمان ایران ، هند ، مصر و عراق است که طی قرن های هفتم تا دوازدهم قمری به فرمانروایی رسیدند . حاکمیت خاتون های مسلمان در ایران بعد از اسلام نمونه بارزی از حاکمیت قدرت و مدیریت زنان می باشد . پس از اسلام با روی کارآمدن سلسله های ترک و مغول به واسطه قوانین قابل تسامحی که در زمینه حقوق زنان وجود داشته ، زنان موقعیت حکمرانی دولت را به دست آوردند .
رضیه خاتون اولین پادشاه زن دولت مسلمان ترک بود که با اقتدار حکمرانی کرد . شجرالدر- دومین پادشاه زن مسلمان – از راه انتخاب به حکومت رسید ؛ ولی به علت عدم تایید خلافت بعد از مدتی مجبور گردید سلطنت را رها کند . ترکان خاتون ، پادشاه خاتون ، آبش خاتون و … از دیگر فرمانروایان زن مسلمان هستند که طی دوره هایی زمام امور را به دست گرفتند .
در میان پادشاهان مسلمان «رضیه خاتون» اولین پادشاه زن دولت مسلمان ترک در دهلی بود که طی سالهای (638 ـ 634 ق/ 1240 ـ 1236 م) با اقتدار حکمرانی کرد .
وی فرزند «ایلتمش» ملقب به «شمس الدنیا و الدین» از پادشاهان دولت ترک بود که در سال 607 ق به سلطنت رسید . شمسالدین ایلتمش به واسطهٔ عدالتش فردی مشهور بود . وی هر چند وزیری همنام خواجه نظامالملک وزیر مشهور دربار سلجوقیان را مأمور رسیدگی به امور نموده بود ، خود نیز بدون تشریفات ، شبانه روز برای احقاق حق مردم به کارها رسیدگی میکرد (ابن بطوطه ، 1348 : ج2 ، ص 436) ؛ چنانکه دستور داد که مجسمهٔ دوشیر از سنگ مرمر را در مقابل کاخش نصب کردند و زنگهایی نیز به گردن مجسمهها آویختند تا مردم در هر لحظهای از شبانه روز بتوانند با به صدا درآوردن آنها با او تماس بگیرند و دادخواهی نمایند .
دومین پادشاه زن مسلمان در کشورهای اسلامی «شجرالدر»یا «شجرهالدر» ، همسر «ملک صالح نجمالدین ایوب» از پادشاهان ایوبی بوده که در کشور اسلامی مصر به حکومت رسید . شجرالدر حلقهٔ واسطهٔ انتقال حکومت از ایوبیان به ممالک مصر میباشد . ملک صالح ، همسر او ، فرزند ملکالکامل بود که در جریان سفر پدر به سوریه برای نبرد با صلیبیون به نیابت از وی در مقام ولیعهدی ، سلطنت مصر را بر عهده گرفت .
ملک صالح در بین کنیزکان ترک از دختر بسیار زیبایی به نام شجرالدر دختر عبدالله خوشش آمد (عینی ، به نقل از اوچوک، 1374: ص139). او را خریداری کرد و هنگامی که از او صاحب فرزندی به نام خلیل گردید، او را به نکاح خود در آورد و به مقام ملکه مصر ارتقا داد . ملک صالح همواره شیفته شجرالدر بود و از مصاحبت با او لذت میبرد. شجرالدر در شرایط بسیار سخت و در روزهای مشقتبار و خطرناک هیچگاه همسر خود را تنها نگذاشت . وی هنگامی که ملک صالح سلطان مصر شد با او به مصر آمد .
شجرالدر فرزندش خلیل را در سن شش سالگی از دست داد و در سال 647 ق نیز همسرش ملک صالح را از دست داد . وی بعد از فوت همسرش از آنجا که ملکهای بسیار عاقل بود ، مرگ همسرش را مخفی نگهداشت تا کشورش را از تهدیدات صلیبیان فرانسوی که دمیاط را اشغال کرده بودند ، در امان نگه دارد .
شجرالدر فوت ملکصالح را تنها به امرای نزدیکش ، از جمله به «جمالالدین محسنی» فرمانده گارد محافظ و رئیس گروه بحریه اطلاع داد . وی پس از به خاک سپردن جسد همسرش در قاهره ، به وصیت صالح عمل کرده ، پسرش تورانشاه را به سمت جانشینی و امیر فخرالدین شیخی را به سمت فرماندهی سپاه برگزید و از مردم و امرا خواست تا از آنها تبـعیت کنند ؛ تمام امرا نیز اطاعت کردند .
شجرالدر تا آمدن تورانشاه از «حصن کیفا» که مخفیانه مبادرت به احضار او کرده بود ، شایع نمود که سلطان مریض است و هیچ کس حق ملاقات با او را ندارد و با جعل امضای پادشاه و صدور فرمان ، مملکت را اداره میکرد . پس از حاکمیت تورانشاه همکاری شجرالدر در حمایت از ممالیک و دفع حملات فرانسویها ادامه داشت تا اینکه فرانسویها شکست خوردند و «لوئی نهم» پادشاه فرانسه نیز به دست مسلمانان مصر اسیر گردید .
تورانشاه درادامه حکومتش با تحریک ممالیکی که از حصن کیفا با خود آورده بود ، علیه نامادریاش شجرالدر اقداماتی انجام داد ؛ از جمله آنکه خزاین پدری را از او خواستار شد و شجرالدر در جواب گفت که هزینه نظامی برای نبرد با فرانسه و هزینه اداره مملکت را تا زمان روی کار آمدن تورانشاه از خزاین پرداخت کرده است .
با این وجود تورانشاه جبههگیری کرد و علیه ممالیک بحری و صالحی که تحت نفوذ شجرالدر بودند اقدام کرد . در این اوضاع و احوال شجرالدر با دادن وعده امارت به افراد سرشناس ممالیک نظیر فارس اوکتای بیرس آبیک و قلاون با آنها به تبانی پرداخت.
آخر کـار تورانـشاه با شورش ممالیک بحـری و کشته شدن او به انجام رسید (648 ق) . با مرگ او حکومت هشتاد و یکساله ایوبی در مصر به سرآمد و ممالیک جایگزین آنها شدند .
«ترکان خاتون» چهارمین پادشاه دولت قتلق منطقه کرمان میباشد . وی از سال 655 ق تا 12 سال بعد یعنی 667 ق در کرمان با درایت و خیرخواهی تمام اوضاع را سروسامان داد .
دولت قتلق از تابعین چنگیزخان بود و براق حاجب از حاکمان دست نشانده آنان در منطقه کرمان بود که پس از مسلمان شدن، خلیفه الناصر به او لقب قتلق سلطان اعطا کرد . براق حاجب برای جانشینی خود پسر برادرش قطبالدین را تعیین نمود و دختر خود خان ترکان را نیز به عقد ازدواج او درآورد .
براق حاجب در سال 632 ق فوت کرد و قطبالدین زمام امور را به دست گرفت . اکثر تاریخهای قدیمی انجام تمام کارهای برجسته قطبالدین را در اثر ارشاد و راهنمایی زن شایسته او قتلق ترکان میدانند . امرای دربار کرمان پس از وفات قطبالدین به جهت کوچک بودن فرزندان مذکر وی، از هلاکو درخواست کردند که همسر او قتلق ترکان را به نیابت فرزندش جانشین وی گرداند ؛ هلاکو نیز با صدور فرمانی حاکمیت او را تثبیت گرداند.
ترکان خاتون زنی عادل و خیرخواه بود و تمام تلاش خود را صرف آبادانی سرزمینش، رفاه مردم ، تشویق علما و احترام به فضلا کرد و در ایجاد مدارس ، مساجد و بناهای خیریه بسیار کوشید .
اگرچه سلطنت در ابتدا به اسم ناپسری ترکان خاتون ، «حَجّاج» بود ، ولی اداره مملکت در عمل به دست ترکان خاتون بود ؛ اما پس از آنکه حجاج به سن بلوغ رسید ، روابط آنها به تیرگی گرایید ؛ چنانکه یک شب حجاج در ضیافتی که برگزار کرده بود ، در حالت مستی از قتلقخاتون خواست که برقصد و خاتون با اینکه از این عمل ناپسری خود ناراحت شده بود ، اما رقص مختصری نمود .
این عمل نادرست حجاج سلطان ، در حق مادر زن و نیابت کرمان خوشایند نیامد و آن را با آباقاخان پسر هلاکو که دامادش بود ، در میان گذاشت و وی در این باره فرمان صادر کرد که بعد از این حجاج از اداره امور کرمان دست بکشد و تمام کارهای دولتی را بدست ترکان خاتون بسپارد .
بعد از بازگشت ترکان خاتون، حجاج برای تصاحب مجدد قدرت ، مخفیانه به نزد فرزندان اوکتای رفت . ترکان خاتون نیز با فرستادن نمایندهای نزد آباقا او را از این کار آگاه ساخت . آباقا از این کار حجاج سخت ناراحت گردید و فرمانی مبنی بر دستگیری حجاج و آوردن او به اردوگاه صادر نمود . حجاج به سیستان و سپس به سوی دهلی فرار کرد وپس از ده سال زندگی در آنجا ، در هنگام بازگشت در سال 650 ق فوت کرد .
در تمامی این مدت ترکان خاتون بدون مانع و با آزادی کامل در کرمان حکومت میکرد . بعد از مدتی قدرت «جلالالدین سیور غاتمیش» برادر حجاج با تصاحب املاک برادر و گرفتن مناصب گوناگون افزایش یافت . او با امرای نافرمان کرمان و رقبای ترکان خاتون متحد شد . ترکان خاتون جریان را با آباقاخان ، دامادش در میان گذاشت و آباقا نیز به موجب فرمانی سیورغاتمیش را از کلیه مناصب محروم گردانید ؛ اما دیری نپایید که آباقاخان فوت کرد و احمد تکودار جانشین او گردید .
سیورغاتمیش که با سلطان احمد سابقه دوستی داشت ، با وساطت مادر وی «قوتیخاتون»، توانست نظر سلطان احمد را نسبت به ترکان خاتون مخدوش سازد و پس از آن به موجب فرمانی اداره امور دولت قتلق قراختایی به طور مساوی به هردوی آنها واگذار گردید ؛ اما قوتی خاتون مادر سلطان احمد که از این فرمان ناخوشایند شده بود ، به سلطان گفت که اگر شما این فرمان را اجرا کنید ، سیورغاتمیش از شما نفرت پیدا میکند و به خراسان نزد ارغون خان میرود و با او متحد میشود ؛ لذا پیشنهاد میکند که ترکان خاتون را که به دربار سلطان احمد آمده بود و در آنجا مدتی مانده بود زمستان نگه دارند تا در تابستان با آمدن سیورغاتمیش اختلافات را حل و فصل کنند .
بنابراین ترکان خاتون زمستان آن سال را در محلی به نام بردع (زمستان) سپری نمود و از طرف صاحب دیوان شمسالدین جوینی که در آن موقع کارهای دربار مغولان را حل و فصل میکرد ، محبت و احترام بسیار دید و با آمدن بهار به سوی چرنداب تبریز حرکت نمود و از غایت حزن و اندوه مریض شد و در سال 681 ق وفـات کرد و نخست همانجا مدفون گردید .
پس از مدتی بیبیترکان و پادشاه خاتون (دختران ترکان خاتون) جسد وی را به کرمان آورده و سلطان جلالالدین سیورغاتمیش و بزرگان کرمان از جسد او استقبال نمودند و به دخترانش تسلیت گفتند . جسد ترکان خاتون در بهترین نقطه شهر در زیر گنبد مدرسه به خاک سپرده شد . علما و فضلا و اهالی کرمان از مرگ او بسیار ناراحت شدند . بدین ترتیب دولت قراختایی یا دولت قتلق در زمان فرمانروایی زن با اراده و بلند نظری چون ترکان خاتون بهار زندگی خود را گذراند .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب یاد های ماندگار خاطرات من و همسرم هوشنگ اعظمی لرستانی PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.