کتاب یک فنجان چای بی موقع امیرحسین فطانت PDF هر روز هزاران فنجان چای در دنیا نوشیده می شود . هرکس در طول زندگی بارها چای نوشیده است . در گذشته نیز هزاران فنجان چای نوشیده است .
اما در میان یک فنجان و تنها یک فنجان چای بی موقع سرنوشت آدم های بسیاری را رقم زد . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
آدم هایی کشته شدند ، آدم هایی سال ها در زندان گذراندند ، تراژدی های انسانی زیادی به وقوع پیوست ، قهرمانانی زاده شدند و حتی بر سرنوشت یک ملت و یک انقلاب اثر گذاشت . همه چیز انگار با همان یک فنجان چای شروع شد یا تمام شد .
«ذهن آدمیزاد با خاطرات مثل یک فیلتر عمل میکند. آنچه باید بیاد ماندنی باشد بیاد میماند و آنچه بیارزش و دور ریختنی است را بدور میریزد . هنوز و پس از گذشت چهلواندی سال از روزهای زندان قصرخاطرات زیادی را به یاد دارم .
زندان قصر که امروزه گویا به موزه و پارک تبدیل شده محوطهایی بود با چندین ساختمان قدیمیکه ساختمان شماره سه و چهار به زندانیان سیاسی اختصاص داشت و بقیه به زندانیان عادی. ساختمان شماره سه مثلثی بود که بخشی از دو ضلع عمود بر هم آن راهروها و اتاقهای زندان قرار داشت و از آن حیاط سه گوشی باقی مانده بود .
تقریباً یک سال از محکومیت دو سالهام در زندان شماره سه گذشت و سالی هم در زندان شماره چهار . زندان شماره سه محل جوانترها بود و پر شورترها ، بر عکس شماره چهار که مخصوص زندانیان قدیمی بود . جایی که نامداران مبارزات سیاسی همه آنجا جمع بودند .
من شخصیتهای اسطورهای و داستانی زیادی را در طول این دو سال دیدم . آدمهای زیادی را شناختم و درسهای زیادی را یاد گرفتم . اما بعضی وقایع اتفاق افتاده در طول این مدت و بعضی از شخصیتها روی من تاثیر بخصوصی گذاشتند . به این که چرا این تاثیر را گذاشتند و یا چه تاثیری گذاشتند در بسیاری موارد خود من هم نمیدانم اما ذهن آدمیزاد با خاطرات همچون یک فیلتر عمل میکند .»
امیرحسین فطانت (1328 – 16 اردیبهشت 1402) مترجم ایرانی مقیم کلمبیا بود . او در شیراز زاده شد . در دبیرستان کمال نارمک درس میخواند و سپس برای تحصیل در فوق لیسانس عمران به دانشگاه پهلوی شیراز رفت .
ترجمه گزارش یک آدمربایی و خاطرات روسپیان سودازده من هر دو از گابریل گارسیا مارکز از کارهای او هستند . امیرحسین فطانت در دوره دودمان پهلوی برای مدت دو سال زندانی شد . پس از آزادی از زندان مانند بسیاری دیگر از دانشجویان ؛ بازگشت او به دانشگاه مشروط به رضایت ساواک بود .
بنا بر روایت کتاب یک فنجان چای بیموقع (نوشته فطانت) وی خبری را که از کرامتالله دانشیان شنیده بود ، مبنی بر اینکه «قرار است در جشنواره سینمای کودک که فرح و ولیعهد هم هستند . ولیعهد برای آزادی زندانیان سیاسی گروگان گرفته شود».
او این خبر را پس از یک جنگ و جدال درونی و با علم اینکه «کرامت بالاخره دستگیر میشد . چه من میگفتم و چه نمیگفتم» در اختیار یکی از مأموران امنیتی میگذارد و قول را که نامبرده «حداکثر شش ماه تا دو سال» حکم خواهد گرفت باور میکند .
ادعا شده در جریان دادگاه، نام او به عنوان نفر سیزدهم و «فرد فراری» اعلام شد تا با قتل بعدی او توسط ساواک یا انقلابیون امکان افشای توطئه و تبانی ساواک ناممکن شود .
امیرحسین فطانت خود را «خائن» نمیدانست و میگفت از هیچ چیز پشیمان نیست با این حال به گفته خودش هرگز تصور نمیکرده این دستگیری منجر به اعدام کسی شود .
کتاب یک فنجان چای بیموقع – ردپای یک انقلاب علاوه بر زندگی پر فراز و نشیب نویسنده به شرح جزئیات این ماجرای تاریخی میپردازد .
بخش اول:
بخش دوم:
بخش سوم:
بخش آخر:
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.