کتاب بادیگارد کترین سنتر PDF کتاب بادیگارد نوشتهی کاترین سنتر یک عاشقانهی شوخ و بانمک است؛ یک رمان بسیار راحتخوان و دلنشین. هانا بروکس در این داستان در سختترین شرایط زندگی خود در حالیکه مادرش فوت کرده است و دوستپسرش نیز او را رها کرده است برای فرار از واقعیت تلخ زندگیاش پیشنهاد شغلی جدیدی را که محافظت از یک ستارهی سینماست قبول میکند. با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
اما هانا با مشکل جدیدی روبهرو میشود: او عاشق میشود! این کتاب یکی از موفقیتآمیزترین نوشتههای کاترین بوده است و نامزد بهترین کتاب عاشقانهی سال 2022 گودریدز بوده است.
روزهای همهگیری ویروس کرونا برای خیلی از ما روزهای تلخ و تاریکی بود. پاندمی کرونا برای کاترین سنتر(Katherine Center) نیز همینطور میگذشت؛ تلخ و غمزده.
اما او تصمیم گرفت تا نوری میان این تاریکیها پیدا کند. کاترین سنتر شروع کرد به نوشتن رمان بادیگارد (The Bodyguard) که عاشقانهایست آرام، شیرین و پر از لحظات شادی و خنده.
داستان این رمان هم درست همینطور عمل میکند. ماجرا از روزهای تلخ هانا بروکس شروع میشود. هانا دوران بسیار سخت را در زندگیاش سپری می کند. مادر هانا به تازگی فوت کرده است و دوستپسرش هم بلافاصله پس از مراسم تشییع جنازه هانا را برای همیشه ترک میکند.
شما اگر در این شرایط بودید چه میکردید؟ هانا تصمیمی میگیرد که خیلی از ما نیز در شکستهای عاطفیمان همان کار را میکنیم.
او به شغلش پناه میبرد و سعی میکند با غرق کردن خود زیر حجم زیاد کار مشکلاتش را فراموش کند. اما شغل هانا چیست؟ هانا یک بادیگارد است. او شخصیت جالب و پیچیدهای دارد. از آن دخترهاییست که فکر میکنید که معلم مهدکودک است اما حتی میتواند با دربازکن آدم بکشد!
از سوی دیگر داستان نیز با یک کمپانی هالیوودی بزرگ مواجه هستیم که در پی آن است تا از مهمترین دارایی خود محافظت کند.
هانا توسط همین شرکت به استخدام درمیآید تا یک وظیفهی مهم را به انجام برساند و آن چیزی نیست بهجز محافظت از جک استیپلتون، ستارهی بزرگ سینما. جک استیپلتون ستارهی بیبدیل سینمای هالیوود است و مانند خدایان یونانی جذاب و خوشقیافه است.
اما او هم مشکلات شخصی و خانوادگی خودش را دارد. جک بهصورت شبانهروزی توسط فردی ناشناس تعقیب و تهدید میشود.
رمان بادیگارد پر است از شخصیتسازیهای عمیق و جالب. کاترین سنتر برای شخصیتسازی به عمیقترین مسائل درونی هر کاراکتر میپردازد و از تیپسازی و پرداخت سطحی پرهیز میکند.
برای مثال شخصیت جک استیپلتون پر است از همین جزئینگریهای ریز. جک استیپلتون برادرش را سه سال پیش از دست داده است و حالا درحالیکه درگیر تهدیدهای تعقیبکنندهاش است باید برای مراقبت از مادرش که از سرطان رنج میبرد، به زادگاهش آستین برگردد.
اما او نمیخواهد خانوادهاش در مورد فردی که او را تهدید میکند چیزی بدانند، یا اینکه از این باخبر شوند که اوضاع بهحدی حاد است که او نیاز به بادیگارد شخصی دارد. بنابراین جک از هانا درخواست میکند که بهعنوان نامزدش در این سفر همراه او باشد تا از نگرانیهایی که مادرش دربارهی آیندهی جک دارد بکاهد.
خب حالا این فرصت خوبی برای هانا، شخصیت اصلی داستان بادیگارد است تا از اتفاقات غمباری که برایش رخ دادهاست فاصله بگیرد.
قرار گرفتن در این وضیعت پیچیده و پرکار جدید مسلما ذهن او را از مسائلی که نباید به آنها فکر کند دور خواهد کرد. مگر اینکه هانا در سفر جدید خودش عاشق شود! ادامهی این رمان جذاب را شما بخوانید تا ببینید که چه اتفاقی برای هانا میافتد. آیا او عاشق جک میشود؟ تکلیف تعقیبکنندهی جک چه خواهد شد؟
کتابهای کاترین سنتر جوایز بیشماری را از آن خود کرده است. کتابهای او جزو 100 کتاب برتر آمازون در سال 2019 قرار گرفت و اقتباسهای سینمایی زیادی از آثار او صورت گرفته است.
او حتی برای کتاب بادیگارد این موفقیت را کسب کرد تا بهعنوان نامزد بهترین کتاب سال گودریدز انتخاب شود. مجلهی بوکپیج او را ملکهی پرقدرت کتابهای آرامشبخش میداند؛ کتابهایی که بارها و بارها به آن برمیگردیم و بخشهای موردعلاقهمان از آن کتاب را دوباره میخوانیم، کتابهایی که به ما این احساس را میدهند که در خانهی خودمان هستیم؛ همانقدر گرم و صمیمی.
کتاب بادیگارد توسط محمدمهدی سروش ترجمه شده است و توسط انتشارات کتاب کولهپشتی به چاپ رسیده است.
علاقمندان به رمانهای عاشقانه میتوانند از مطالعهی این رمان احساسی که با فضاسازی طنز و دلنشینی همراه شده است لذت بسیاری ببرند.
همان روزی که گلن مرا از مأموریت مادرید خط زد، ماشینم روشن نمیشد و در نهایت، رابی مرا با پورش قدیمیاش در باران شدید به خانه برد.
مشکلی نبود، در واقع، بهتر هم شد، چون هنوز به تولیدو دعوتش نکرده بودم. شاید بهخاطر باران بود – بهقدری شدید میبارید که برفپاککنها، حتی در سریعترین حالتشان، بهسختی میتوانستند کنارش بزنند – ولی تا وقتی به خانهام نرسیده بودیم، متوجه نشده بودم که رابی به طرز عجیبی در راه خانه ساکت بود.
باران برای پیاده شدن در همان لحظه بیشازحد شدید بود، به همین دلیل رابی ماشین را خاموش کرد و فقط تماشا کردیم که آب پنجرهها را میپوشاند، انگار در کارواش بودیم. آن موقع بود که بهسمتش برگشتم و گفتم: «بیا بریم مسافرت.»
رابی اخم کرد. «چی؟»
«امروز برای همین اومدم اداره، تا دعوتت کنم بریم سفر.»
«کجا؟»
حالا داشتم از تصادفی بودن انتخابم پشیمان میشدم. دقیقاً چطور میشود تولیدو را توجیه کرد؟
جواب دادم: «با من.» طوری که انگار سؤال دیگری کرده بود.
رابی گفت: «متوجه نمیشم.
کاترین سنتر، زاده ی 4 مارس 1972، نویسنده ای آمریکایی است. سنتر مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته ی داستان نویسی از دانشگاه هیوستون دریافت کرد و در همان زمان، سردبیر مشترک مجله ی ادبی Gulf Coast بود. اولین رمان سنتر در سال 2006 به چاپ رسید.
فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب تکنیک ها و راهبردهای خلاقیت برایان تریسی صوتی
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.